- شروع کننده موضوع
- #1
- ارسالها
- 1,442
- امتیاز
- 31,698
- نام مرکز سمپاد
- شهید بابایی
- شهر
- قزوین
- سال فارغ التحصیلی
- 91
- دانشگاه
- دانشگاه گیلان
- رشته دانشگاه
- مهندسی صنایع
دلی دارم دلی خسته پراز درد
بروی گونه ام اشکی روان، سرد
صدایم سرد و لرزان تلخ و غمگین
گلویم را فشرده بغض سنگین
ازین درد فزون جانم رمیده
چنان پشت مدادم هم خمیده
سخن دارم بسی در سینه با دوست
ولی گویا ندارد حال ما دوست
ولی عیبی ندارد این، غمی نیست
در این دنیا دل بی ماتمی نیست
دگر سازی نمیسازم ز سوزم
دگر با کس نگویم تیره روزم
دگر خامش شوم حرفی نگویم
ز کس سنگ صبوری من نجویم
قلم را بشکنم گر او بگوید
چ دارم در دلم وان از چ موید
گمان کردم ب باغ مهر یاران
ب نخلستان پر بار نگاران
درخت نخل من هم پر ثمر بود
همه بارش پر از لعل و گهر بود
ندانستم ک این سروی سهی بود
نه نخلی پر ثمر، کز آن تهی بود
کنون از بن کنم دار خرابم
نریزم پای آن از دیده آبم
بخشکانم کنون این ریشه درد
بسوزم با غضب زانچه بما کرد
دگر باغ عزیزانم راحت از این
پر از بار و ثمر، پر مهر و بی کین
بچرخاند ازین پس روزگارش
خدایا از گزند غم بدارش
منم جای دگر پشت رودی
بکارم یک درختی با سرودی
اگر دیدی تو آن را یاد ما کن
بپای آن سماعی خوش بپا کن
بخوان با من تو آنجا این دو بیتی
ک باشد این دوتا نیکو دو بیتی:
"هرآن باغی ک نخلش سر بدر بی
مدامش باغبون خونین جگر بی
بباید کندنش از بیخ و از بن
اگر بارش همه لعل و گهر بی"
ملک- زمستان 1391
بروی گونه ام اشکی روان، سرد
صدایم سرد و لرزان تلخ و غمگین
گلویم را فشرده بغض سنگین
ازین درد فزون جانم رمیده
چنان پشت مدادم هم خمیده
سخن دارم بسی در سینه با دوست
ولی گویا ندارد حال ما دوست
ولی عیبی ندارد این، غمی نیست
در این دنیا دل بی ماتمی نیست
دگر سازی نمیسازم ز سوزم
دگر با کس نگویم تیره روزم
دگر خامش شوم حرفی نگویم
ز کس سنگ صبوری من نجویم
قلم را بشکنم گر او بگوید
چ دارم در دلم وان از چ موید
گمان کردم ب باغ مهر یاران
ب نخلستان پر بار نگاران
درخت نخل من هم پر ثمر بود
همه بارش پر از لعل و گهر بود
ندانستم ک این سروی سهی بود
نه نخلی پر ثمر، کز آن تهی بود
کنون از بن کنم دار خرابم
نریزم پای آن از دیده آبم
بخشکانم کنون این ریشه درد
بسوزم با غضب زانچه بما کرد
دگر باغ عزیزانم راحت از این
پر از بار و ثمر، پر مهر و بی کین
بچرخاند ازین پس روزگارش
خدایا از گزند غم بدارش
منم جای دگر پشت رودی
بکارم یک درختی با سرودی
اگر دیدی تو آن را یاد ما کن
بپای آن سماعی خوش بپا کن
بخوان با من تو آنجا این دو بیتی
ک باشد این دوتا نیکو دو بیتی:
"هرآن باغی ک نخلش سر بدر بی
مدامش باغبون خونین جگر بی
بباید کندنش از بیخ و از بن
اگر بارش همه لعل و گهر بی"
ملک- زمستان 1391
آخرین ویرایش: