مجتبی کاشانی

  • شروع کننده موضوع
  • #1

salary

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
331
امتیاز
466
* مدرسه عشق

در مجالي که برايم باقيست
باز همراه شما مدرسه اي مي سازيم
که در آن همواره اول صبح
به زباني ساده
مهر تدريس کنند
و بگويند خدا
خالق زيبايي
و سراينده ي عشق
آفريننده ماست
مهربانيست که ما را به نکويي
دانايي
زيبايي
و به خود مي خواند
جنتي دارد نزديک ، زيبا و بزرگ
دوزخي دارد – به گمانم -
کوچک و بعيد
در پي سودايي ست
که ببخشد ما را
و بفهماندمان
ترس ما بيرون از دايره رحمت اوست
در مجالي که برايم باقيست
باز همراه شما مدرسه اي مي سازيم
که خرد را با عشق
علم را با احساس
و رياضي را با شعر
دين را با عرفان
همه را با تشويق تدريس کنند
لاي انگشت کسي
قلمي نگذارند
و نخوانند کسي را حيوان
و نگويند کسي را کودن
و معلم هر روز
روح را حاضر و غايب بکند
و به جز از ايمانش
هيچ کس چيزي را حفظ نبايد بکند
مغز ها پر نشود چون انبار
قلب خالي نشود از احساس
درس هايي بدهند
که به جاي مغز ، دل ها را تسخير کند
از کتاب تاريخ
جنگ را بردارند
در کلاس انشا
هر کسي حرف دلش را بزند
غير ممکن را از خاطره ها محو کنند
تا ، کسي بعد از اين
باز همواره نگويد:"هرگز"
و به آساني هم رنگ جماعت نشود
زنگ نقاشي تکرار شود
رنگ را در پاييز تعليم دهند
قطره را در باران
موج را در ساحل
زندگي را در رفتن و برگشتن از قله کوه
و عبادت را در خلقت خلق
کار را در کندو
و طبيعت را در جنگل و دشت
مشق شب اين باشد
که شبي چندين بار
همه تکرار کنيم :
عدل
آزادي
قانون
شادي
امتحاني بشود
که بسنجد ما را
تا بفهمند چقدر
عاشق و آگه و آدم شده ايم
در مجالي که برايم باقيست
باز همراه شما مدرسه اي مي سازيم
که در آن آخر وقت
به زباني ساده
شعر تدريس کنند
و بگويند که تا فردا صبح
خالق عشق نگهدار شما

شادروان مجتبي کاشاني



www.herfe-rszy.blogfa.com​
 

ghazal.gh

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
201
امتیاز
45
نام مرکز سمپاد
فرزانگان مشهد
شهر
مشهد
مدال المپیاد
دارم برای المپیاد فیزیک می خونم!!
دانشگاه
دوست دارم كه فردوسي باشه !!
رشته دانشگاه
چه مي دونم!!!!!!
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

تا حالا اسم اين شاعر را نشنيده بودم !!
قشنگ بود مرسي!!
 

13

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
105
نام مرکز سمپاد
علامه_کرمان
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
88
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

ممنون استاد
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

salary

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
331
امتیاز
466
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

آواز خوش​

گوشها منتظر بانگ جرس‌هاي من‌اند
کوچه‌ها منتظر بانگ قدم‌هاي تو اند

تو از اين برف فرو آمده دلگير مشو
تو از اين وادي سرمازده نوميد مباش

«دي» زماني دارد
و زمستان اجلش نزديك است

من صداي نفس باغچه را مي‌شنوم
و صداي قدم گل را در يك قدمي

و صداي گذر گرده گل را در بستر باد
و صداي سفر و هجرت دريا را در هودج ابر

و صداي شعف فاخته را در باران
و صداي اثر باران را بر قوس و قزح

و صداهايي
نمناك

و مرموز
و سبز

عجب آواز خوشي در راه است.



* عشق...​

عشق آمد خويش را گم كن عزيز
قوتت را قوت مردم كن عزيز

عشق يعني خويشتن را گم كني
عشق يعني خويش را گندم كني

عشق يعني خويشتن را نان كني
مهرباني را چنين ارزان كني

عشق يعني نان ده و از دين مپرس
در مقام بخشش از آئين مپرس

هركسي او را خدايش جان دهد
آدمي بايد كه او را نان دهد

( مرحوم مجتبي كاشاني )​
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

salary

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
331
امتیاز
466
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

ميلاد

روز ميلاد تو باران آمد
روز ميلاد تو بود
كه هوا
بوي شبنم و شقايق مي داد
و خدا مي خنديد
عطر ياس از در و ديوار هوا مي پاشيد
و نسيم از تو بشارت مي داد
باد بر پنجره پا مي كوبيد
زلف افشان را بيد
در مسير تو پريشان مي كرد
هر كجا سروي بود
به تواضع سر راه تو برپا مي خواست
تاكها با تو تباني كردند
غوره ها از تپش قلب تو انگور شدند
سركه ها را خير آمدنت شيرين كرد
برگ ها از سر تعظيم تو مي رقصيدند
و خزان در قدم شاد تو نقاشي كرد
و به تر دستي استاد ازل
شعبده اي برپا بود
گوشها منتظر
اولين گريه ي شيرين تو بود
چشمها منتظر
اولين ساغر سيماي تو بود

روز ميلاد تو باز
مثل همواره خدا حاضر بود
آسمان جشن گرفت
ابرها مژده ي ديدار تو را مي دادند
رعد در حنجره از شوق تماشاي تو غوغا مي كرد
طبل آغاز تو را مي كوبيد
برق آغاز تو را مي تابيد
مه فضا را به هواي تو در آغوش گرفت
آن سوي پيله ي مه
ماه تا فرصت ديدار تو بيدار نشست
در جهان از قدم مهر تو مهماني شد
شعر از مركب فرخنده ي احساس تو الهام گرفت
واژه ها در شعف وصف تو شادي كردند
و غزل
قالب همواره ي توصيف تو شد

روز ميلاد تو باز
آسمان جشن گرفت
و به يمن قدم سبز تو باران باريد
اي تسلاي خزان
سينه ي پر عطشم
كه ز گرماي حضور خشكي تاول زده است
از عبور نفس خيس تو باراني
اي تمناي بهار
سينه از بركت ميلاد تو نوراني باد
در دل خسته ام از عشق چراغاني باد
سرنوشت من و دل آنچه تو مي داني باد
عشقم از بيم رقيبان تو پنهاني باد.

مجتبي كاشاني​
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

salary

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
331
امتیاز
466
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

* به هر عابری سلام کنیم

عشق را وارد كلام كنيم
تا به هر عابري سلام كنيم

و به هر چهره اي تبسم داشت
ما به آن چهره احترام كنيم

هركجا اهل مهر پيدا شد
ما در اطرافش ازدحام كنيم

چشم ما چون به سرو سبز افتاد
بهرتعظيم او قيام كنيم

گل و زنبور، دست به دست دهند
تا كه شهد جهان به كام كنيم
اين عجايب مدام دركارند
تا كه ما شادي مُدام كنيم

شُهره زنبور گشته است به نيش
ما ازو رفع اتهام كنيم

علفي هرزه نيست در عالم
ما ندانيم و هرزه نام كنيم

زندگي در سلام و پاسخ اوست
عمر را صرف اين پيام كنيم

«سالكا» اين مجال اندك را
نكند صرف انتقام كنيم
در عمل بايد عشق ورزيدن
گفتگو را بيا تمام كنيم

عابري شايد عاشقي باشد
پس به هر عابري سلام كنيم.

مجتبي كاشاني​

www.herfe-rszy.blogfa.com​
 

arman aria

Arman Aria
ارسال‌ها
1,042
امتیاز
1,397
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
Mshhd
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
المپیاد کامپیوتر
دانشگاه
OLC
رشته دانشگاه
Architecture
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

استاد سالاری حقا که سالاری ...
 

s.sh.14

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
320
امتیاز
621
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

خیلی خوب بود.
میشه یکم هم درباره ی این شاعر بگید؟
ممنون
 
  • شروع کننده موضوع
  • #9

salary

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
331
امتیاز
466
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

مجتبی کاشانی در سال 1327 در خانواده ای معمولی در مشهد به دنیا آمد . پس از اخذ دیپلم جهت ادامه تحصیل در رشته اقتصاد وارد دانشگاه شیراز شد . و در سال 1356 فوق لیسانس خود را از مرکز مطالعات مدیریت وابسته به دانشگاه هاروارد دریافت نمود و در سالهای 1356و 1367و 1369، به ترتیب دوره های مدیریت صنعتی ،‌مهندسی صنایع و کنترل کیفیت فراگیر را در ‍ژاپن گذراند . حس نوع دوستی و عدالت خواهی از مواردی بوده که همیشه او را تحت تاثیر قرار میداده و این را در همه آثارش می توان مشاهده نمود .
او در شعر نو هم به موفقیت هایی رسید.تاکنون هفت کتاب با نام های : از خواف تا ابیانه ،‌بارن عشق ، به آیندگان ، روزنه ، پل ، عشق بازی به همین آسانی ست ،‌خویشتن را باور کن و دو کتاب در رابطه با مدیریت : از گاراژ تا کلینیک ، نقش دل در مدیریت، از این مدیر فیلسوف و شاعر منتشر شده . کاشانی مدیر صنعت و مشاور صنعت بود و با همه خشونت ها صنعت ،‌او یک شاعر بود . کاشانی می گوید :‌ به دلیل اینکه هنر و کار از هم جدا شده اند ما اکنون با مشکل رو به رو هستیم و یکی از خصوصیاتی که در کمتر هنرمندی می توان یافت ، الفت دادن و گره زدن شعر با جریانات زندگی اجتماعی است... در سال 1357 همكاری خود را با شورای شعر و موسیقی رادیو شروع كرد و چند سرود كه خیلی هم سروصدا كرد برای رادیو ساخت مثل «بابا خون داد, دلیرانه, همشاگردی سلام, جانباز, مدرسه‌ها واشده و...» كه مدت‌ها در مدارس از سرودهای بچه‌ها بود و از رادیو و تلویزیون پخش می‌شد.... به همت او و انجمنی که پایه گذاری کرده بود 240 مدرسه توسط اعضا گروه و كمك‌های جمع‌آوری شده، از مردم ساخته شد... شعرهای اجتماعی او – خیلی موفق بودند. اكثر شعرهای او طرفدار داشت اما شعر «مدرسه عشق» كه در كتاب آخرش به نام «عشق‌بازی به همین آسانی است», چاپ شده، خیلی معروف است... در قسمت‌هایی از وصیت‌نامه اش گفته است: «من كاری نتوانستم برای مردم انجام دهم, حاصل عمر من برای ملتم و كشورم 200 مجتمع آموزشی است كه با پول مردم و دوستانم در انجمن یاوری ساختم و شش كتاب شعر كه برای مردم و به عشق آنها سروده‌ام و تعدادی كارخانه منظم و زیبا شده و هزاران كارگر و كارمند و متخصص صنعتی. امیدوارم از آنها پاسداری شود به هر حال به قول پاستور من از آنچه در توان داشتم انجام دادم و اینك در لحظه وداع از این نظر احساس شرمندگی نمی‌كنم و این را به خوبی در شعر «اهل به آینده» در كتاب روزنه‌گفته‌ام. در وصیت‌نامه‌اش به همه وصیت دوستی و عشق كرده «عاشق باشید و در هر كاری با ایمان به خدا پیش بروید حتماً موفق می شوید"... این شاعر اجتمایی و خیر مدرسه ساز در 24 آذر 1383 در تهران در اثر بیماری سرطان فوت كرد. یادش گرامی باد.



* زندانی

ذهن ما زندان است

مادر آن زندانی

قفل آن را بشکن

در آن را بگشای

وبرون آی از این دخمه ظلمانی

نگشایی گل من

خویش را حبس در آن خواهی کرد

همدم جهل در آن خواهی شد

همدم دانش و دانایی محدوده خویش

و در آن ویرانی

همچنان تنگ نظر می مانی

هر کسی در قفس ذهنی خود زندانی است

ذهن بی پنجره بی پیغام است

ذهن بی پنجره دود آلود است

ذهن بی پنجره بی فرجام است

بگشاییم در این تاریکی روزنه ای

و بسازیم در آن پنجره ای

بگذاریم ز هر دشت نسیمی بوزد

بگذاریم ز هر موج خروشی بدمد

بگذاریم که هر کوه طنینی فکند

بگذاریم ز هرسوی پیامی برسد

بگشاییم کمی پنجره را

بفرستیم که اندیشه هوایی بخورد

و به مهمانی عالم برود

گاه عالم را در خود به ضیافت ببریم

بگذاریم به آبادی عالم قدمی

و بنوشیم ز میخانه هستی قدحی

طعم احساس جهان را بچشیم

و ببخشیم به احساس جهان خاطره ای


ما به افکار جهان درس دهیم

و ز افکار جهان مشق کنیم

و به میراث بشر

دین خود را بدهیم

سهم خود را ببریم

خبری خوش باشیم

و خروسی باشیم

که سحر را به جهان مژده دهیم

نور را هدیه کنیم

و بکوشیم جهان

به طراوت و ترنم

تسکین و تسلی برسد

و بروید گل بیداری، دانایی،آبادی

در ذهن زمان

و بروید گل بینایی،صلح،آزادی،عشق

در قلب زمین

ذهن ما باغچه است

گل در آن باید کاشت

و نکاری گل من

علف هرز در آن می روید

زحمت کاشتن یک گل سرخ

کمتر از زحمت برداشتن

هرزگی آن علف است

گل بکاریم بیا

تا مجال علف هرز فراهم نشود

بی گل آرایی ذهن

نازنین،

نازنین،

هرگز آدم،آدم نشود.


منبع: club4friend.wordpress.com/​
 

امید بخشنده

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
505
امتیاز
17
نام مرکز سمپاد
شهید اژه ای
شهر
اصفهان
دانشگاه
آزاد
رشته دانشگاه
نرم افزار
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

سحر خیز باشیم تا کامروا شویم :)
 

nahid

violet
ارسال‌ها
1,604
امتیاز
5,951
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1388
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

به نقل از negin jooon :
تا حالا اسم اين شاعر را نشنيده بودم !!
قشنگ بود مرسي!!
خيلي شاعر معروفيه و اكثر شعر هاش در زمينه ي اميد دادن به زندگيه. معروف ترين كتاب هاش هم ‹پل› و ‹ عشقبازي به همين آسانيست...› هستند.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #12

salary

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
331
امتیاز
466
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

سلام. البته من این عکس ها را می خواستم در ویرایش پست قبلی بگذارم اما باور کنید به این پست ها دسترسی
ندارم! نمی دانم اشکال از من است یا از انجمن! به هر حال دوستان مرا راهنمایی کنند که چرا صفحات جدید باز نمی شوند
و صفحات دیروز یا چند روز پیش انجمن باز می شوند و بنده متحیر!! به هر حال چند عکس از مجتبی کاشانی و کارهای فرهنگی اش
در زیر آمده است:

http://i1.tinypic.com/znvjg4.jpg

http://www.yavari-soc.com/upload/images/130-3.gif

http://i3.tinypic.com/znvoea.jpg

http://www.imi.ir/tadbir/tadbir-187/images-187/187-page82.jpg
 
  • شروع کننده موضوع
  • #13

salary

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
331
امتیاز
466
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

* گل ... پل


گل باش كه همنشين عطار شوي

زان پيش كه همدم خس و خار شوي


زحمت متراش و مژده رحمت باش

پل باش به جاي آنكه ديوار شوي


بي پل قدمي به انتهايي نرسد

آواز كسي به آشنايي نرسد


بي پل نه شكفتني نه علمي،سخني

بي پل كه تمدني به جايي نرسد​


مجتبی کاشانی
 

nahid

violet
ارسال‌ها
1,604
امتیاز
5,951
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1388
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

عشق مانند هوا
همه جا موجود است
تو نفس هايت را قدري جانانه بكش!
مجتبي كاشاني
 

nahid

violet
ارسال‌ها
1,604
امتیاز
5,951
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1388
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

عشقبازي به همين آسانيست

عشقبازي به همين آسانيست
كه گلي با چشمي
بلبلي با گوشي
رنگ زيباي خزان با روحي
نيش زنبور عسل با نوشي
كار همواره باران با دشت
برف با قله كوه
رود با ريشه بيد
باد با شاخه و برگ
ابر عابر با ماه
چشمهاي با آهو
بركهاي با مهتاب
و نسيمي با زلف
دو كبوتر با هم
و شب و روز و طبيعت با ما
عشقبازي به همين آسانيست
شاعري با كلماتي شيرين
دست آرام و نوازشبخش بر روي سري
پرسشي از اشكي
و چراغ شب يلداي كسي با شمعي
و دل آرام و تسلا
و مسيحاي كسي يا جمعي
عشقبازي به همين آسانيست
كه دلي را بخري بفروشي مهري
شادماني را حراج كني
رنجها را تخفيف دهي
مهرباني را ارزاني عالم بكني
و بپيچي همه را لاي حرير احساس
گره عشق به آنها بزني
مشتريهايت را با خود ببري تا لبخند
عشقبازي به همين آساني است
هر كه با پيش سلامي در اول صبح
هر كه با پوزش و پيغامي با رهگذري
هر كه با خواندن شعري كوتاه با لحن خوشي
نمك خنده بر چهره در لحظه كار
عرضه سالم كالايي ارزان به همه
لقمه نان گوارايي از راه حلال
و خداحافظي شادي در آخر روز
و نگهداري يك خاطر خوش تا فردا
و ركوعي و سجودي با نيت شكر
عشقبازي به همين آساني است.

مجتبي كاشاني- پاريس
 
  • شروع کننده موضوع
  • #16

salary

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
331
امتیاز
466
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

* برد و باخت

و بدانيد اگر من مردم
كمر عشق به دنيا بستم
مركب عشق به دنيا راندم
توشه عشق ز دنيا بردم
و به شكرانه عشق
رنج ها طي كردم
پيچ وخم پيمودم
غم فراوان خوردم
تا برويانم عشق
بذرها افشاندم
بارها روييدم
بارها پژمردم
تا بياسايد عشق
خويش را رنجاندم
خويش را فرسودم
خويش را آزردم
تا بنوشانم عشق
جام مردم گشتم
دل به مردم دادم
دل از آنها بردم
در فراواني عشق
غرق گشتم درمهر
غرق بودم در شعر
غوطه ها مي خوردم
و بدانيد كه در بازي عشق
شرط بستم با خويش
باختم دنيا را
زندگي را بردم​
 
  • شروع کننده موضوع
  • #17

salary

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
331
امتیاز
466
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

* خويش را باور كن

نازنين
داس بي دسته ما
سالها خوشه نارسته بذري را برمي‌چيند
كه به دست پدران ما بر خاك نريخت
كودكان فردا
خرمن كشته امروز تو را مي‌جويند
خواب و خاموشي امروز تو را
در حضور تاريخ
در نگاه فردا
هيچكس بر تو نخواهد بخشيد
باز هم منتظري؟
هيچكس بر در اين خانه نخواهد كوبيد
و نمي‌گويد برخيز
كه صبح است،
بهار آمده است
تو بهاري
آري
خويش را باور كن
 

13

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
397
امتیاز
105
نام مرکز سمپاد
علامه_کرمان
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
88
رشته دانشگاه
عمران
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

استاد سالاری باید بگم فوق العاده بود
فقط جسارتا شما که انقدر به شعر میپردازین احیانا اگه شعر میگین بزارین
 

cactus

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
404
امتیاز
167
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1(مشهد)
شهر
مشهد
دانشگاه
رشت
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

واقعا قشنگ بودن ولی نمیدونم چرا تا حالا نشنیده بودمشون
 

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
342
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
پاسخ : شعرهای مجتبی کاشانی - مدرسه عشق

باز هم منتظري؟
هيچكس بر در اين خانه نخواهد كوبيد
و نمي‌گويد برخيز
كه صبح است،
بهار آمده است
تو بهاري
آري
خويش را باور كن

با ماستاااا!
ممنون
 
بالا