لورکا

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع elahe
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

elahe

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,511
امتیاز
343
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ١
شهر
بندرعباس
فدریکو گارسیا لورکا

200px-Garcialorca_madrid_lou.jpg


فدریکو گارسیا لورکا،بی شک درخشانترین شاعر-نویسنده اسپانیاست.شهرت او نه تنها از شعر نغزش،بلکه از زندگی پر شور و مرگ جنایت آمیزش نشات می گیرد.وی در سال 1898 در دهکده ای در غرناطه،پایتخت باستانی اسپانیا،شهر افسانه های کولیان،متولد شد.فرهنگ شگرف آندلسی بعدها چنان در شعرش رنگ گرفت که پس از انتشار محبوبترین کتابش با نام "ترانه های کولی" لقب "شاعر کولی" را به او دادند.لورکا در نواختن پیانو و گیتار مهارت چشمگیری یافت،اما این حرفه را نیز چون تحصیلاتش در زمینه فلسفه و حقوق نیمه کاره رها کرد.آشنایی او با مردان بزرگی چون خیمه نز،دالی،بونوئل،رافائل آلبرتی و... موجب شکوفایی بیشتر او شد.
فدریکو همواره به هنر نمایش عشق می ورزید.نمایشنامه های درخشانی چون عروسی خون،خانه برنارد آلبا،یرما،همسر حیرت آور کفاش و ...را به رشته تحریر درآورد،که بسیاری از آنها را خود به صحنه برد.
شاعر پس از سالها زندگی در نیویورک و سپس کوبا به اندلس رویایی خود بازگشت.و سرانجام در تشنجات سیاسی اسپانیا،پس از دو روز بازداشت و بازجویی،تیرباران شد.پیکرش را در ناکجایی از گرانادا،به ریشه های درخت زیتونی سپردند.به خاک خود و به جاودانگی شعرش.
هیچ کس بازت نمی شناسد،نه،اما من تو را می سرایم
برای بعدها می سرایم چهره تو را و لطف تو را
کمال پختگی معرفتت را
اشتهای تورا به مرگ و طعم دهان مرگ را
و اندوهی را که در ژرف شادخویی تو بود...



کمان‌‌ ِ ماه
کمانی از ماه تيره
برفراز دريای بی‌موج.

کودکانِ نازاده‌ی من
دنبال می‌کنند مرا.

«پدر، نرو! صبر کن!
جوانترينمان جان داد!»

آويز می‌شوند به‌مردم چشمم.
خروس می‌خواند.

دريا، سنگ شده، می‌خندد
آخرين موجْ خندش را.
«پدر، نرو! ...»
فريادهای من
به‌خوشه‌ی سُنبل تبديل می‌شود.




راستش را می‌گويم
آه، که دوست داشتن تو
چنين که دوستت دارم
چه دردآور است.
با عشق تو
هوا آزارم می‌دهد،
قلبم،
و کلام نيز.
پس چه کسی خواهد خريد
يراق ابريشمين
و اندوهی از قيطان سپيد،
تا برايم دستمالهای بسيار بسازد؟
آه، که دوست داشتن تو
چنين که دوستت دارم
چه دردآور است
 
پاسخ : آشنایی با لورکا

گناه از لورکا




چه دلپذيراست

اينکه گناهانمان پيدا نيستند

وگرنه مجبور بوديم


هر روز خودمان را پاک بشوييم

شايد هم مي بايست زير باران زندگی
مي کرديم


و باز دلپذيرو نيکوست اينکه دروغهايمان

شکل مان را دگرگون نمي کنند


چون در اينصورت حتي يک لحظه همديگر را به ياد نمي آورديم

خداي رحيم ! تو را به خاطر اين همه مهرباني ات سپاس
 
پاسخ : آشنایی با لورکا

آخه یاده نیلوفر ( lorca ) افتادم !
منم بعضی از شعراش رو خوندم ! خیلی با احساس اند ! ;D
 
پاسخ : آشنایی با لورکا

لورکا خیلی فراتر از اینه که به چشم یه شاعر یا ... بهش نگاه کنیم
یه جوری مفسر این دنیای زشت و زیباست
طوری که همه چیزو میتونه قشنگ از طبیعتش جلوه بده
ما هنوز در خم یک کوچه ماندهایم...
 
Back
بالا