مصطفی مستور

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع baroon
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

baroon

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
750
امتیاز
578
نام مرکز سمپاد
یه زمانی فرزانگان تهران بودم!
شهر
تهران
دانشگاه
ولیعصر
رشته دانشگاه
معماری
وقتی دل دستهایم
تنگ میشود برای انگشتان کوچکت
انها را می گذارم برابر خورشید
تا با ترکیبی از کسوف و گرما
دوری ات را معنا کنم


***


دلم تنگ میشود گاهی
برای حرف های معمولی
برای حرف های ساده
برای "چه هوای خوبی!"/"دیشب شام چه خوردی؟"
برای "راستی! ماندانا عروسی کرد"/"شادی پسر زایید"
و چه قدر خسته ام از "چرا؟"
از "چه گونه!"
خسته ام از سوال های سخت،پاسخ های پیچیده
از کلمات سنگین
فکر های عمیق
پیچ های تند
نشانه های با معنا،بی معنا
دلم تنگ میشود گاهی
برای
یک "دوستت دارم"ساده
دو "فنجان قهوه ی داغ"
سه "روز"تعطیلی در زمستان
چهار"خنده "ی بلند
و
پنج "انگشت " دوست داشتنی
 
پاسخ : اشعار مصطفی مستور...

به این سبک شعر اصلا وارد نیستم پس به خودم اجازه بررسی فنی نمیدم اما از لحاظ محتوایی خوب بود.
=D>
 
پاسخ : اشعار مصطفی مستور...

حرف که می زنی
من از هراس طوفان
زل می زنم به میز
به زیر سیگاری
به خودکار
...تا باد مرا نبرد به آسمان
لبخند که میزنی
من
عین هالو ها
زل میزنم به دست هات
به ساعت مچی طلایی ات
به آستین پیراهنت
تا فرو نروم در زمین
...
دیشب مادرم گفت تو از دیروز فرو رفته ای
در کلمه ای انگار
در عین
در شین
در قاف
در نقطه ها
 
پاسخ : اشعار مصطفی مستور...

در این هستی غم انگیز
وقتی حتی روشن کردن یکه چراغ ساده ی "دوستت دارم"
کام زندگی را تلخ می کند
وقتی شنیدن دقیقه ای صدای بهشتی ات
زندگی را
تا مرز های دوزخ
می لغزاند
دیگر-نازنین من-
چه جای اندوه
چه جای اگر...
چه جای کاش...
و من
-این حرف اخر نیست-
به ارتفاع ابدیت دوستت دارم
حتی اگر به رسم پرهیزگاری های صوفیانه
از لذت گفتنش امتناع کنم.
 
پاسخ : اشعار مصطفی مستور...

منبع رو هم خوبه بنویسید فکر میکنم.
این شعر:

به نقل از !!!Anti-Law!!! :
حرف که می زنی
من از هراس طوفان
زل می زنم به میز
به زیر سیگاری
به خودکار
...تا باد مرا نبرد به آسمان
لبخند که میزنی
من
عین هالو ها
زل میزنم به دست هات
به ساعت مچی طلایی ات
به آستین پیراهنت
تا فرو نروم در زمین
...
دیشب مادرم گفت تو از دیروز فرو رفته ای
در کلمه ای انگار
در عین
در شین
در قاف
در نقطه ها
برای یکی از داستان های کتاب"حکایت عشقی بی شین، بی قاف، بی نقطه"هست.

+ مجموعه ی اشعار داره مصطفی مستور؟ :-?
 
پاسخ : اشعار مصطفی مستور...

شعرایی که من گذاشتم از مجموعه ی "دستهایت بوی نور می دهند"ایشون بود
 
Back
بالا