چند واحد پکایش؟
پکیدم ودر حیرتم که چه طور این واژه ی پکیدن همه ی زندگی مرا معنی می کند.پس خلاصه ای از شرح این کلمه :
نقد لغوی : پکایش بر وزن اکسایش ، از مصدر پکیدن ، تشکیل شده از سه تکواژ پک ، ید و ان است وحتی اگر کسی بگوید فعل بکی عربی اعلال یافته ی پکی است ، من تعجب نمی کنم . صرف آن پک ،پکا ،پکوا،پکی ،پکا ،پکن
نقد معنایی:همان طور که فسفر می تواند در واکنشی 5 واحد اکسایش داشته باشد ، انسان هم می تواند در بازه ی منفی بی نهایت مثبت بی نهایت پکایش داشته باشد.
نفد ادبی : جمله ی اخیر دارای دو آرایه است:
1. اسلوب معادله: چون اکسایش مصداقی است برای پکایش و می توان جای این دو را عوض کرد.
2. تناسب بین پکایش و فسفر ، چون انسان با سوزاندن فسفر می پکد و یا شاید پکایش اشاره می کند به سوزاندن فسفر و آرا یه ی تلمیح داریم.
پس از نظر قواعد کاربردی زبان غلط نیست که بعد از کلاس حسابان از بغلدستی ام بپرسم : چند واحد پکایش ؟ و حتی اگر او پاسخ دهد a به روی مثبت بی نهایت ، باز هم غلط نیست چون برابر صفر است و آن چه کشیدیم در مقابل آن چه زنگ آینده می خواهیم بکشیم واقعا ناچیز است .
حداقل مقدار پکایش به وسیله ی اصل لانه ی کبوتر قابل محاسبه است : 12 درس داریم ( 12 کبوتر ) و 7 روز هفته(لانه)
پس حد اقل در 5 لانه (5روزی که به مدرسه می رویم) 2 کبوتر وجود دارد (البته الان که با عقل سلیم فکر می کنم می بینم حرف مفتی می زنم ولی برای زیبایی نثراز این خطا می توان گذر کرد . ) میزان پکایش با استفاده از استوکیومتری وقتی به ازای هر کبوتر لگاریتم مثبت بی نهایت در مبنای کبوتر واحد پکایش داشته باشیم ، قابل محاسبه است.
یک نکته ی فیزیکی هم وجود دارد که در انسان پکیده ای مثل من میدان صفر است و برای اثبات این مسئله نیاز به قانون گوس داریم که در دبیرستان نمی خوانیم.
پیشنهاد( advise در انگلیسی با to می آید یا با ing (؟)) من به همه ی دوستان پکیده توکل است که هر چند درس دین و زندگی سال دوم است در کنکور می آید.
سخن آخر هم ب که فعل امر لفیف است ، یعنی به روی خودتان نیاورید چه اراجیفی نوشتم…..
چه جالب! بوی کنکور با فسفر رو می داد :دی
وای خواهرم دیوونه شده …
ميگم،اينا خيلي بزرگونه بودن كه نفميدم ديگه؟؟؟؟؟؟؟
بالاي دوم؟؟
خیلی خوب بود!مخصوصا اون تیکه ای که با اصل لانه کبوتری اثبات کردی!
فعل (ب) هم خیلی بامزه بود.بازم از اینا بنویس!!!!
:دی با مزه بود ها!
بذار منم یه اظهار وجود کنم: (:دی :پی)
1- “آیش” (اکسایش) که پسوند کلمات فارسیه.. فارسی که وزن نداره تو کلمه سازی..
2- فسفر از -3 می تونه عدد اکسایش داشته باشه! بازه اش متقارن نیست.. :(واسه همین آدم قاطی می کنه.. (هرچند گروه 4 هست..)
3- می دونستی تلمیح یعنی نمکین کردن؟
4- لفی و نشر داره.. البته اگه جمله بندیتو عوض کنی:
بدین سان فسفر و پکاییدن بسوازندیم و مغز تماما!
5- قوانین کاربردی رعایت شده، ولی نحوی نه! چون جمله ات فعل نداره و مقوله زبان از ادبیات (و حذف معنوی) جداست!
6- تنها لگاریتمی هایی که تو شیمی هست، یکی تو انرژی یونش در واحد مول(اون نموداره) تو شیمی 2 و یکی هم تو غلظت شیمی پیش 2 است!
اگه پیشی چه خفن! چقدر جلویی، اگه سومی چه حافظه ای/خلاقیتی!
7- میدان صفر!؟ این که مال آخر سومه! عجب.. شایدم واسه فصل 2 فیزیک 3 رو میگی.. میدان الکتریکی.. قانون گوس فکر کنم واسه میدان الکتریکی/مغناطیسی بود.. الان یادم نیست!
8- advise و cease و start و Stop و intend و continue و like و اینا با هر جفتش!
9- توکل به معنای اعتماد به خدا و واگذار کردن نتیجه کارها به اوست..
گفتی زنگ حسابان.. سومی نه؟! نکنه پیش هستی! سوم 10 تا درس داره که تو نهایی می آد..
اوه خدای من! اگه پیشی برنامه درسیمون رو هماهنگ کنیم که کل کل مون ردیف شه!:دی یه تفریح سالمم بکنیم!
من الان دوم رو تموم کردم.. سومم! اولاش!
(وای چقدرش یادم داشت می رفت ها! خدایا! برم سر درسم:دی)
فکر نکنم تلمیح نمکین کردن باشه ! مطمئنی ؟! مگه ملح نمی شد نمک ؟! خوب این تفعیل نمی شه تلمیح که! می شه تملیح !
تاریخ رو حساب نمی کنی که چه لذت بخش بود سال سوم ؟!
همون دیگه! نکته اش اینجاست! این تملیح شده، تلمیح! تاریخ و ورزش… 12 درس شد! شد سوم نه پیش..
من پارسال هیچ کدوم از اینایی که گفتی بلد نبودم(البته اگر به محاسبات سعید اعتماد کنم و سوم باشی!) شاید دلیل عمده اش این بود که پارسال با پکایش سر و کار نداشتم که البته این هم به دلیل پیچوندن کلاس ها و اسکان در جزایر قناری بود که….در کل نتیجه گرفتیم که نسبت کلاس به پکایش مثل اکسیژنه به اکسایش و درس فقط میتونه مثل یه لیوان آب باشه برای یه میخ فلزی!!!
Kimiä ham pIeEe manew!
Kimiä, man shNide budam 3/1iä xAli dars mixunanä, dar in had?
qorbunet beram, che zud hAf shoD aZzam :))
(FOQOLÄDE BUD)
توی پیش هم می شه با حساب کردن کلاس تست هایی ه بعضی از مراکز احتمالا می ذارن، بشه 12 تا !!!
پیش بودن یا نبودن. مسئله این است ! (نخ نما شد این جمله ی بی چاره !)
بابا، چه بحثیه حالا! می گم کیمیا سوممه! :دی
dara hade man mNibashad En post!!
کیمیاااا عالی بود. از اون خیلی زیادها.