نظر منم مثه سعیده. بذارین فعلا به کار خودش برسه. کار خودش مهم تره.
یه جوری سعی کنین درکش کنین. فشار زیادی برای آدم خوب نیست.
منم با رفتنش موافقم. (“حیف شد.” هم از باب مخالفت نبود!)
عرب به من گفته آدم وقتى ناراحته بايد شكايت كنه.
خواستم بگم من شاكى ام، از اينكه مردم دونه دونه ميگن خدافظ، من رفتم!
يعنى خب، نهايتا اختياريه. اما من تو بهترين و بدترين شرايط خودم و اينجا، بودم و موندم. نبايد انقدر راحت، رفت!
به قول مليكا، ديگه كسي نميمونه!
فائقه، ياسمن، مولي، رفتن.
محمد خواست بره، نشد.
اينم سعيد…
باید هوشیاری این پیشی عزیز بررسی شود.
حیف شد!
حرارت بدن چند بوده در اين لحظه؟؟؟؟؟؟؟
ييهو!!
عجب…
بد شد.خيلي…
همين جوري پيش بره راس راسي كسي نميمونه!!
چرا حذفش کردین ؟
میشه به خواست من احترام بگذاری؟
SaEd…
سعید …
چند روز استراحت کن…
بعد بیا این جا دوباره حرف میزنیم.
no response to paging
نظر منم مثه سعیده. بذارین فعلا به کار خودش برسه. کار خودش مهم تره.
یه جوری سعی کنین درکش کنین. فشار زیادی برای آدم خوب نیست.
منم با رفتنش موافقم. (“حیف شد.” هم از باب مخالفت نبود!)
سعید خوبی؟
چی شد یهو؟
من اصلا نفهمیدم!!!
آقاى بذركار، واسه كاراش بره، عيب نداره!
بره موقتي!!
نه اين جوري!
منم تازه الان اومدم. گیج شدم.
خب آخه..
نمیدونم.
عرب به من گفته آدم وقتى ناراحته بايد شكايت كنه.
خواستم بگم من شاكى ام، از اينكه مردم دونه دونه ميگن خدافظ، من رفتم!
يعنى خب، نهايتا اختياريه. اما من تو بهترين و بدترين شرايط خودم و اينجا، بودم و موندم. نبايد انقدر راحت، رفت!
به قول مليكا، ديگه كسي نميمونه!
فائقه، ياسمن، مولي، رفتن.
محمد خواست بره، نشد.
اينم سعيد…
آفرین سعید؛ برو؛ برو اصلا دیگه هم برنگرد..
خواستم متفاوت باشم!
..
ولی سعید دست به قلمت خوب بود؛ حیف شد که رفتی..
ولی بر می گردی ( ؛