2008-12-23
شعر
يادمان باشد از امروز خطايي نكنيم گر كه در خويش شكستيم صدايي نكينم
پر پروانه شكستن هنر انسان نيست گر شكستيم ز غفلت من ومايي نكنيم
يادمان باشد اگر شاخه گلي را چيديم وقت پرپر شدنش ساز و نوايي نكنيم
يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بي سر و پايي نكنيم
يادمان باشد اگر حال خوشي دست بداد جز براي فرج يار دعايي نكنيم
7 نظر
” جز برای فرج یار دعایی نکنیم ”
انتخاب قشنگی بود..
تو همون سعیده نیستی که من میشناسم؟؟
” طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم ”
جالب بود.
بیتهای قشنگش رو دوستان معرفی کردند.
شاعر میگه:
you’re the king? well, I didn’t vote for you
چی شده همه شعر آپ می کنن؟!
تف!
محمد جان! چقدر دلت پره بابا!
حالا که مصرع رو جدا کردی از شعر، معنی اش عوض شد!
عشق طلب کردنی نیست! ورزیدنیه! مثل ورزش!!!
سعید تو رفتی سراغ جنبه معنوی اش ، منم دیدم برم سر معنویات کامنت تکراری میشه. :دی
من سعيده زارع از فرزانگان كرج هستم.