یه چیزی به اسم تایتل !!
نبودم چن وقت !
اتفاقات : مامانم فرت و فرت بهم گیر میده ، خب حق داره ، به خودم آسیب زیاد می زنم ، یه آدم خیلی خیلی محترم رو رنجوندم و دارم عذاب می کشم ، یه مشت آهنگ جدید گیر آوردم 😀 ، کلی به خودم مغرور شده بودم واسه هیچو پوچ به تازگی حالم گرفته شد نشستم سر جام…
[دفترچه خاطرات !!!]
حرفها :
” نیما مضروب گفته:
یه کم بو بکش…
بوی چیه ؟
احساس می کنی ؟
بوی گند کثافت ؟
یا شایدم عطر مدهوش کننده ی سیب ؟
فکر کنم تفکیک اینا از هم راحته … نه ؟
———————————————————————–
چرا لازمه وقتی گناهی رو بو می کشی ؛ بخوای حسش کنی
”
چهار تا حرف دارم ، اول سوال منطقی بپرسم :وقتی گناه گناهه ، اینکه بوی مدهوش کننده ی سیب باشه یا بوی گند و کثافت چه تفاوتی ایجاد می کنن ؟ یعنی گناهه خوشگل باشه دیگه گناه نیست ؟ اینطوری گناهیتش [ ماهیت گناهیش ] کم می شه ؟ خب وقتی تفکیک بشن چی رو حل می کنن ؟ این گناه خوبه و اون گناه بد ؟
[ قصدم اصلا پریدن به شما نبود فقط دچار درک نکردن شدم ! ]
حرف دومم : وقتی آدم رو از بالا میندازن توی یه منجلاب بو کشیدن فک نمی کنم دردی رو دوا کنه چون وقتی وارده منجلاب بشیم بو کشیدنمون می شه سریعتر به درون کشیدن همون منجلابه [مواد منجلاب ! ]
مگر اینکه قبل رسیدن پا به سطحش این توانایی باشه که بپریم یه جای سالم که اگر کسی داره من تحسینش می کنم چون منو بندازین اون تو اونقدر دست و پا می زنم که کاملا برم توش.
البت این حرف 2 رو با خوندن کامنت شما تصور کردم و تصور من از گناه و لمسش یه چیز دیگست :
حرف سه : تصور من این طوری بود که گناه عین یک موجود نامرئی میاد سراغ آدم و دستش رو می کشه روی پوست آدم [عین این فیلم ها که یه موجوده نامرئی داره بعد این صحنه معمولا یا نامرئیه وارد طرف لمس شده می شه یا یکی غیب می شه و اون یکی تعجب می کنه .] یا مثل یه بخار رقیق [به رنگ بنفش روشن !!!] آدم رو در بر می گیره . حالا فک کنم حرفم ملموس تر میشه .
چهار : البت لمس کردن شدید ترین نوع حس کردنه و خطیر ترینش ، قبول دارم که توانایی بو کشیدن محشره اما اینه از یک لمس سر پیچی کنیم خیلی خیلی متعالی (!) تر از اینه که از بوی یه چیزی سر بپیچیم .
یه چیز دیگه : من از نوشته ی خودم برداشتی که امیر پویا داشت رو نداشتم ولی خب نگاه هر کس به یه سبکه. اما خب نگاه اون هم جالبه عملا یه سبک مردن خوبه !
———————————
اگه حرف نا بجایی زدم عذر می خوام جدا قصد لج بازی یا هر چی ندارم !
برای خودتون یه لقب انتخاب کنید ، من با اسم افراد مشکل دارم . [ و از اون بیشتر اسم خودم ! ]
836745 : من آیا پیچیده ام ؟
836746 : سخنم آیا ناروا و نامفهومه ؟
836747 : وایسا … وایسا …
354 : من تمام حرفام به دور از پیچش های فلسفی بود. منم یه آدم از همین خیابونا و کوچه ها! من منظورم از انواع بو انواع گناه نبود , بل انواع کار بود که به گناه بو گندو و سواب (صواب یا ثواب) خوشبو تقسیم میشن!
355 : من چندبار پست شما رو خوندم! یا فهمیدم آخر یا نفهمیدم ! در هر حالی خودمو میزنم به نفهمیدن! چون شاید بحث طولانی و خمیرپیتزایی شه و خواننده بخواد به اجداد دورم فحش بده. تاحالا 3 تا پست در مورد این مساله داشتیم ! اگه صلاح می دونید سایتی با عنوان جلیل : گناه از بو تا رنگ و با شعائر تبلیغاتی: بدون شکر با بوی طبیعی , همراه با پالپ ! تیکه تیکه های کاره , که گناه میشه می ریزه و اینا راه اندازی کنیم ! :دی
356 : دعوا دارید چرا داد میزنی ؟ :دی ( یعنی کار داشتی خدا ابزار های اطلاع رسانی غیر جمعی رو که نگرفته! نامه بدید! )
357 : و من الله توفیق ! و سعیکم مشکور! :دی
آقاجون شما دروغ نگو، به مردم کمک بدون منت بکن، آدم نکش، کار بیب نکن 😀 میشی آدم خوب.
همین. حالا میخوای مسلمان باش یا زرتشنی یا… آدم خوبی باش.
درضمن دکتر مضروب جان. این قدر سفسته(صفصته، سفصته، صفسته، ثفصته،صفثته،و….) نکن. چرا هرجا میری ملت رو تشویق به دعوا میکنی؟!!!!
بحثش خسته کننده شد …
من با اميرپويا و امين موافقم!
من دکترم دکتر قلبم… ؟ :دی
من که کاری نکردم 🙁
چشم D: