2009-01-07
س – – م
سلام
همه به همان چيزي مي نگريم كه او مي نگرد … فقط شيوه ي ديدن فرق مي كند… بعضي ها مي گويند بايد با چشم سر ديد تا باور كرد…!
بعضي ها مي گويند بايد با چشم دل ديد و حس كرد…!!!
به راستي همين دو چشم را داريم؟ چشم سر و چشم دل؟ من مي گويم نه! ! !
فكر مي كنم ميليون ها چشم داريم كه هر لحظه كه بخواهيم از ديد هر كدامشان نگاهي مي اندازيم! هنر اين است كه بتوانيم در هر لحظه مناسب ترين چشم رو انتخاب كنيم….
بعضي ها هم مي گن چگونه ديدن مهمه! نه اين كه با چه چشمي ديدن!
فكر كنم اين دسته ي آخر بيشتر شبيه شازده كوچولو باشند…!!!
(نويد)
33 نظر
× یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور…
× چشم دل باز کن که جان بینی !
× باز برگشتی بی وفا ؟
× بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟
به…
نوید!
ذکر خیرتون زیاد بوده این چند وقت، جناب بی وفا خان..
یه خبری، چیزی.. خدا رو خوش میاد دوستای قدیمی رو یادمون بره آخه؟؟
(البته، اگه لیاقت دوستی رو داشته باشیم می گمااا…)
راستش، اول اسم ت رو زیر مطلب ندیدم. وقتی می خوندم احساس می کردم آدم آشناس.. اما بچه هایی که همیشه می نویسن و هستن، نیست..
اسمت رو که دیدم، هم شکه شدم، هم دلم یه جوری شد! برگشتم، دو بار دیگه خوندم..
من فکر کنم دوست دارم مثه این دسته ی آخر باشم.. یعنی، عادت فکری م نیست. باید فکر کنم که برگردم به این حرف. هر بار، از اول باید فکر کنم!! اما همیشه، دیدم که قشنگ تر می شه زندگی م، وقتی مثه این آدما فکر می کنم..
به به!
نوید خان!
یاد سال های جوانی کرده ای برادر!
منم می خوام شبیه دسته ی آخر باشم.. واینکه چه جوری ببینم خیلی واسم مهمه!
سلام…گویا بودید و رفتید و نمیشناسیمتون و الان سعادتش رو پیدا کردیم!هه….پریا:)
من دوست ندارم زیاد به این فکر کنم که به قضیه با کدوم چشمم نگاه کردم چون من همه ی چشمام عینکی اند و نمیشه زیاد بهشون اعتماد کرد برای همین هم هست که دیدگاه خودم رو صرفا برای خودم نگه میدارم و به دیدگاه دیگران هم اعتماد نمی کنم!
اما “چگونه دیدن” مگه همون “با چه چشمی دیدن” نیست؟! گونه های مختلف دیدن از گونهها مختلف چشم ناشی میشه دیگه!اینطور نیست؟!
رابطه ای که زوج مرتب اون(چشم، نحوه دیدن) است ، نه یک به یک ه ، نه پوشا! بستگی به طرف داره!
پس اکیدا صعودی هم نیست :دی
پوشا نیست ولی یک به یکه!
پس میتونه توی دامنه اش اکیدا صعودی هم باشه:دی
رابطه .. تابع نه!
یک به یک هم نیست! چون رابطه دیدگاه(چشم، نحوه دیدن) چند ضابطه ای است(ضابطه ریاضی نه)
نمیفهمم چی میگی؟!
من فکر میکنم مجموعه ی “چشم” ها همون مجموعه ی “نحوه ی دیدن” هاست که یک رابطه ی همانی بینشون برقراره!پس این رابطه همون تابع همانیه!
اگه نظر دیگه ای داری لطفا توضیح بده!
چگونه ديدن با اين كه از كدوم چشم نكاه كني خيلي فرق داره! تو مي توني با يه چشم هزار نوع نگاه داشته باشي… گرچه اين هزار نوع با هر هزار نوع ديگه اي از يه چشم ديگه فرق داره!!
اسم این رابطه “دیدگاه” است! (فعلا اسم بهتری واسش نجستم)
به هرحال..
تو مجموعه زوج مرتب ها (حالات دیدگاه) رو با دامنه یکی گرفتی..
با یه چشم میشه چندین جور دید!
ما نیز س – – م عرضه می داریم :دیل
دقت کرده اید که این تابع و ضابطه (ویا گراف) و زوج (چشم،دید) به زمان و همسایگی با (چشم،دید) دیگری هم ربط داره ؟!
(اثبات یک به یک نبودن که خوب معلومه! هم نظری دو نفر آدم!)
“فکر می کنم میلیون ها چشم داریم که هر لحظه که بخواهیم از دید هر کدامشان نگاهی می اندازیم! هنر این است که بتوانیم در هر لحظه مناسب ترین چشم رو انتخاب کنیم….”
چرا مناسب ترین چشم/دید مال ما نیست ؟! منظور مناسب ترین ارتباط با دیگر دید هاست؟!
خوب نه ببین شما دارین یه جاهایی رو یه جور دیگه تعریف میکنین…ببینید شما همه چیز رو فقط با دو تا چشم میبینید”چشم راست” و “چشم چپ” اما نظری که میندازید و در واقع پردازش اصلی با چشم های دیگه انجام میشه که مثلا “چشم عقل” فقط منطقی برخورد میکنه و مثل یه ماشینی رفتار میکنه که هیچ احساسی نداره و صرفا داده ها رو چک میکنه و نتیجه ی تحلیلات رو به ما میده یا برعکس “چشم عقل” اصلا منطق سرش نمیشه! برای همین هرکدوم از این چشم ها طبق برنامه ای که واسه تحلیل دارن از یه سری داده ی خاص فقط یک نتیجه میگیرن(واضحه دیگه که چرا؟!) و اینکه آدما از یه پدیده دیدگاه های مختلفی دارن واسه اینه که با چشم های متفاوتی نگاه میکنن!
نمیدونم واضح بود؟!
خب! منظور من از ميليون ها چشم ، چشم عقل و اين ها نبود… هر كدوم از ماها مي تونيم واسه همديگه يه چشم باشيم .. همين!!
وای! سعید، پریا! سرسام گرفتم!!
به نظر من هر چشم میتونه چند نوع نحوهی دیدن داشته باشه! و هر طرز دیدن با چند چشم انجام بشه! پس میشه گراف دوبخشی! (جدی میگم)
حالا اگه این گراف هامنی باشه، میدونید نشونهی چی ه؟
عرب جان! وقتی می گم رابطه است و تابع نیست، یعنی هر نحوه دیدن(برد) هم می تواند چند نوع چشم(دامنه) بخواهد!
از اون طرفم که یک به یک هم که نیست!
چه جالب! من و تو یه حرف رو با دو بیان زدیم!
نشونه ی چیه؟
پگاه :دال
خوب مگه چیه؟ :دال حالا پایه باشن در مورد آهنگ تغییرات هم حرف می زنیم! مشتق چشم چیه؟ ابرو؟!:دال
نظرتون درباره مشتق دوم چیه ؟ :دی
به نظر من انسان 3 چشم داره! وقتی این گراف هامنی ه که هیچ 3 نحوهی دیدی وجود نداشته باشه که همهی اونها رو بشه با هر کدوم از چشمها دید! یعنی اون وقت هست که فرق چشمها معلوم میشه! و مهم میشه داری با کدوم چشم نگاه میکنی! (و به نظر من، هامنی است این گراف!)
وای ی ی ی ی خدا!!
شاید از تعریف حد حل شه :دی :ایکس
سعید من نمیفهمم منظورت از این که رابطه ست رو نمی فهمم….بابا اینقدر نپیچونید موضوع رو یه کم در مورد حرفاتون توضیح بدید!
عرب آخه گراف یعنی چی؟!
این وسط فقط حرف های نیما واضحه(چون حداقل میدونم الان باید به این جمله بخندم!)
پگاه حست رو درک می کنم خیلی لج آوره یه عده رو ببینی که هر چی خوندن رو دارن به رخ میکشن:دی ببخشید!
رابطه ی ریاضی! تابع! حسابان! تعریف دقیقه دیگه! از این دقیق تر؟
:دی آررره؟! هرچی خوندم؟؟؟ :دی
بیخیال! من درس خوندنم کجا بود! منو چه به درس…
(امروز داشتم به عرب می گفتم باز پریا بحثو پیچیده کرد!! این پردازش و اینا مربوط به شی گرایی و طراحی سیستمه! :دال)
نه بابا من اصلا منظورم هیچ علم دیگه ای جز ادبیات نیست….منظورم از پردازش دقیقا همون کاریه که مغز با دریافت پیام عصبی انجام میده اما شما هی میگی که:
من میگم رابطه ست پس یک به یک نیست
خوب عزیز من تشابه این موضوع رو با یه رابطه ی ریاضی بیان کن من شخصا واقعا متوجه نمیشم!
پ.ن:یه بار دیگه کامنت بالایی رو خوندم و به جز یه مورد اشتباه تایپی(چشم عقل دومی چشم دل بود) بقیه اش واسه خودم خیلی زیاد واضح بود…تقریبا هیچ جاشو پیچیده نگفتم!
یعنی … ! :دی ؟
می خواید ازش هوپیتال بگیریم!؟
شایدم اصلان موضوع مربوط به جاذبه ی زیر اتمیه؟!؟ :اس
گراف ایزاری برای مدلسازی مسائل ه! که خیلی هم ملموس ه! کدوم ملموستر ه؛ این که توی دستکاه دکارتی یه نقطه به طول 2 و عرض 3 بذاری یا این که راس 2 رو به 3 وصل کنی؟
الآن یک گراف داریم (گراف دوبخشی) که یه طرف 3 تا راس (برای 3 چشم) و طرف دیگه تعدادی راس (نماد طرق دید) وجود داره! این گراف «هامنی» (مسطح) ه و درجهی هر راس از 1 بیشتر (و نه اکیدن بیشتر) هست!
خیلی ساده!!!
می کشمتونااااااا!!
مرسی عرب از اینکه بهم گفتی گراف یعنی چی؟:دی
اما اولا بگو اون 3 تا چشم کدوما هستن و اینکه نگاه ها چه طور به چشم ها متصل میشن(شرط برقراری یال) و اینکه اصلا چرا مسطحه؟!
ببین این یه کم سخته خوب چرا از زبان فارسی برای توضیح منظورتون استفاده نمیکنید؟(همش تقصیر سعیدِ!اون اول شروع کرد!)
پ.ن:(خنده) پگاه کاملا قابل درکی خیلی لج آوره حالتمون!
پ.پ.ن:نیما اون جمله های گهگدارت از این کامنت آخریت باحالتر بودن :اس
گفتی چرا از گراف استفاده میکنی، من هم گفتم!
3 چشم: چشم عقل، چشم دل، و چشم سوم! (این چشم آخری توی جاهای مختلف، اسامی مختلف داره: چشم خرد، چشم فرزانگی (!)، چشم حکمت، …)
یک گراف هامنی ه اگر و تنها اگر هیچ زیرگراف از K5 و K3,3 نداشته باشه! اگه هامنی باشه، پس لزومن چشمهای مختلف با هم فرق دارند! (اما عکسش برقرار نیست.) من حکم صادر نکردم که هامنی ه! گفتم اینطور به نظر میرسه.
آموزش گراف و کاربرد های آن :دی … استاد عرب :دی
تا تابع و حد و…ملموس…
باقي به حسابان برميگرده؟؟…و طبيعتا امتحان امروز..!!
وای!!!!!!!!!!!!مرور اطلاعات ریاضی می کنید؟اونم واسه ی چیزی به این سادگی!:oمنم با دسته ی دوم بیشتر موافقم!اما به موقعیت آدمام وابسته است!این که آدم تو چه موقعیتیه,طرفش چیه و کیه,….موثر که چجوری و از چه زاویه ای نگاه کنیم!
سايت خيلی مزخرفيه!خودتونو مسخره كردين.فقط بدرد علافا می خوره! جمش كنين بره….