shift + delete رو میگرفتم! شوخی کردم.
ولی اگه این جوری بود، همین مگه چشه؟! بهترین شکلی از عالم که میتونسته بوجود بیاد اومده. اگه شکل بهتری میتونست باشه، خدا حتما اون رو می آفرید. اگه بپذیریم که این، وضع خوب نیست و من اگه جای خدا بودم فلان کار رو میکردم اون وقت یعنی این که خدا کارش نقص داره. و خدایی که کارش نقص داره خودش ناقصه، پس من کاری نمیکردم، همین خوبه.
به نظرم هیچ ایرادی نمیبینم توی عالم. و این بهترین شکل ممکنه.
این که تازگی نداره/دوربرمون پره از تظارات خدایی کردن/آدمایی که دنیاها،آدمها و کلی زندگی میسازن،روایت میکنن،به تصویر میکشن(هنرمندا تو این موضوع ادعاشون زیاده!)،نغمه شو می نوازن.این همه داستان و رمان و شخصیت و فیلم/هیچکدوم وجود نداره و ولی باور شدن….
یه نمونه جالبش برام از شبیه سازی دنیا و متخلفاتش انیمیشنای کاممپیوتریه.که مجبور تن عضلات و جاذبه و سیالیت مایعات و خلاصه کلی از قوانین که خدا برای دنیا نوشته دست و پا شکسته استفاده کنن تا دنیاشون ما باور کنیم.رو شخصیت پردازی جون میکنن تا ما باور کنیم.
یا شازده کوچولو!یه خیلی طرفدار داره.ولی فقط یه فکره بود تو کله نویسندش.این خدای شازده همه فکرشو جم میکنه تو کالبد شازده کوچولو و یه نقاشی براش میکشه و از زبون اون با آدما حرف میزنه!همین!والی آخر.
اگی اینگه بخوایم فانتزی نگاه کنیم…که کردن!:نمایش ترومن!بروس قدرتمند و…
آره منم می دونم که خدا بهترینه.اما تا حالا نشده دلتون بخواد خدا باشید؟به این فکر کنید که شما مثل خدا نیستید اما می خوایید خدایی کنه!چه کارایی می کردید؟
چرا وروجک “پریا” دلش میخواد خدا باشه و همه چیز رو به نفع خودش تموم کنه و این دقیقا همون دلیلیه که هیچ وقت خدا نشده!
اما مطمئن باش اگر روزی “پریا” خدا بشه هیچ فرقی نمیکنه با خدای الان!
به قول ایوان فیلم بروس قدرتمند یا نمایش ترومن یه جوری میخوان نشون بدن که هیچ کدوم از ماها نمیتونیم خدا باشیم ولی اونی نباشیم که خدا هست!
یه روز معلم خیلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی خوب ادبیاتمون شروع کرد به تفسیر حالات خدا در موقع خلقت.
اون موقع بود که فهمیدم ما خیلی نامردیم!
خدا به خاطر ما از عزیزترین فرشتش روی برگردوند، و با چنین کاری خوشحال از آفرینش ما بود…
اما حالا چی؟
ما چقدر بدیم…
این مسئله خیلی منو در گیر می کنه و هنوز دارم روش کار می کنم.می خوام نظر شما دگر سمپادی های عزیزم بشنوم,شاید منم قانع بشم و جوابی که می خوام پیدا کنم
shift + delete رو میگرفتم! شوخی کردم.
ولی اگه این جوری بود، همین مگه چشه؟! بهترین شکلی از عالم که میتونسته بوجود بیاد اومده. اگه شکل بهتری میتونست باشه، خدا حتما اون رو می آفرید. اگه بپذیریم که این، وضع خوب نیست و من اگه جای خدا بودم فلان کار رو میکردم اون وقت یعنی این که خدا کارش نقص داره. و خدایی که کارش نقص داره خودش ناقصه، پس من کاری نمیکردم، همین خوبه.
به نظرم هیچ ایرادی نمیبینم توی عالم. و این بهترین شکل ممکنه.
اگه من جای خدا بودم قطعا همونی میشدم که الان خدا هست….مطلق بودن خدا توی صفات میگه که اگر قرار باشه خدایی وجود داشته باشه فقط و فقط یک حالت وجود داره!
این که تازگی نداره/دوربرمون پره از تظارات خدایی کردن/آدمایی که دنیاها،آدمها و کلی زندگی میسازن،روایت میکنن،به تصویر میکشن(هنرمندا تو این موضوع ادعاشون زیاده!)،نغمه شو می نوازن.این همه داستان و رمان و شخصیت و فیلم/هیچکدوم وجود نداره و ولی باور شدن….
یه نمونه جالبش برام از شبیه سازی دنیا و متخلفاتش انیمیشنای کاممپیوتریه.که مجبور تن عضلات و جاذبه و سیالیت مایعات و خلاصه کلی از قوانین که خدا برای دنیا نوشته دست و پا شکسته استفاده کنن تا دنیاشون ما باور کنیم.رو شخصیت پردازی جون میکنن تا ما باور کنیم.
یا شازده کوچولو!یه خیلی طرفدار داره.ولی فقط یه فکره بود تو کله نویسندش.این خدای شازده همه فکرشو جم میکنه تو کالبد شازده کوچولو و یه نقاشی براش میکشه و از زبون اون با آدما حرف میزنه!همین!والی آخر.
اگی اینگه بخوایم فانتزی نگاه کنیم…که کردن!:نمایش ترومن!بروس قدرتمند و…
آره منم می دونم که خدا بهترینه.اما تا حالا نشده دلتون بخواد خدا باشید؟به این فکر کنید که شما مثل خدا نیستید اما می خوایید خدایی کنه!چه کارایی می کردید؟
همان یک لحظه ی اول می پکیدم!!واقعا شرمندم که رو پست شما پست گذاشتم.
چرا وروجک “پریا” دلش میخواد خدا باشه و همه چیز رو به نفع خودش تموم کنه و این دقیقا همون دلیلیه که هیچ وقت خدا نشده!
اما مطمئن باش اگر روزی “پریا” خدا بشه هیچ فرقی نمیکنه با خدای الان!
به قول ایوان فیلم بروس قدرتمند یا نمایش ترومن یه جوری میخوان نشون بدن که هیچ کدوم از ماها نمیتونیم خدا باشیم ولی اونی نباشیم که خدا هست!
یه روز معلم خیلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی خوب ادبیاتمون شروع کرد به تفسیر حالات خدا در موقع خلقت.
اون موقع بود که فهمیدم ما خیلی نامردیم!
خدا به خاطر ما از عزیزترین فرشتش روی برگردوند، و با چنین کاری خوشحال از آفرینش ما بود…
اما حالا چی؟
ما چقدر بدیم…
خداییش اگه میشد، میخواستم کاری کنم که هیچ کسی نتونه دروغ بگه.
حالت اول :
× صرفا واسه جانشینیم رفراندوم برگذار می کردم و کنار می رفتم!
حالت دوم :
× ملتو آدم می کردم !:دی
تئوریه جالبیه نیما اما باید دید توی عملش چی در می اومد!