افراط بهتره یا تفریط ؟؟؟
امروز رفته بودم بیرون … چند دقیقه ای بود که از خونه اومده بودم بیرون … یهو چند تا دختر با لباس های تنگ و روسری های …… دیدم اصلا معلوم بود برای چی اومده بودن بیرون …… می دونم که شما هم منظورمو فهمیدید …… رفتم و کارمو انجام دادم در راه برگشت بودم که چند تا دختر خانوم شدیدا چادر ی دیدم (منظورم از شدیدا اینه که فقط میشد دماغشون رو دید) …… خیلی تعجب کردم چون تا حالا تو اراک از اینا ندیده بودم …. واقا من که این افرادو درک نمیکنم …. حالا نمیدونم شاید پسرم اینطوریه …اما واقعا اینطوری یه دوگانگی در جامعه ایجاد میشه ….دو گانگی که در فرهنگ اصیل ما تاثیر داره …..من واقعا در درجه ی اول برای خودم وبعد برای ادم های شدیدا چادر ی و شدیدا بی حجاب متاسفم برای خودم متاسفم چون تو این جامعه زندگی میکنم و برای دو دسته ی بالا هم متاسفم چون یکی شون افراط میکنن و یکی شون تفریط ….. باید متعادل بود تا موفق شد …..البته یه وقت سو تفاهم نشه من حتم دارم که در مدارس فرزانگان این چنید افراط و تفریطی وجود ندارد….. اابته ممکنه در مدارس پسرانه سمپاد هم از گونه افراط و تفریط ها باشد اما باید قبول کنیم که در مدارس فرزانگان از این گونه اتفاقات بیشتره
…….<پس بیایید متعادل باشیم >………
آقا عماد… لطفا تو MSKing چیزیی از سمپادیا نگو.
می دونی که! من تو MSKing دشمن زیاد دارم. نمی خوام اینجا رو هم به گند بکشند.
چشم عزیزم بر روی چشم .
ببخشید…! چیزی رو نوشتم چیزبی!!! Sorry
جلب توجــــه!
شوخي نمي كنم، جفتشون درگير همينن!
درسته کاملا موافقم . فقط امید وارم از سمپاد کسی اینجوری نباشه .چه فرزانه چه علامه.(منظورم چه پسر چه دختر بود )
آخه اين مدلي نيست كه بخواي اينجوري دسته بندي كني. تو سمپاد هم جدا از جنسيت هم از دسته ي يك مي توني آدم پيدا كني ، هم از دسته ي دو !
:دي
پيام اخلاقي !
پند گرفتيم بسي.
شما را سپاس
(اما يه چيزي رو يواش به خودت ميگم)
( يه كم جالب تر بنويسيم چطوره؟ تمرين كن. تو وبلاگ خودت. ميشه. مطمئن باش.)
نه حالا شما بگو ما رو چه حساب قبول كنيم كه تو فرزانگان از اين اتفاقات بيشتره؟
از كجا همچين حرفي مي زني؟
جوابه سوالی که یواش پرسیدی :
من قبلا گفتم که این جا نویسنده شدم تا چیری از شما یاد بگیرم .
اما جواب سوال بعدیتون:
به نظر شما شرایط دخترا توی جامعه ی ما حساس تره یا شرایط پسرا؟
بیشتر به دخترا توجه میشه یا پسرا؟
الان تو شهر دخترا بیشتر دچار دو گانگی شدند یا پسرا؟
راستي اين استفهام انكاري عنوانت هم خيلي با مزه بود!!
ممنون از تعریفتون شرمندم می کنید .
خب از این پستت میشه فهمید که واقعا ادمی
واقعا منظوری نداشتم ولی چه بخوای چه نخوای توسمپاد هم از این ادما پیدا میشه(من که تو مدرسه ی دخترونه ام هم اونایی که فقط دماغشون بیرونه رو میبینم هم برعکس)
ولی یه نکته ی مهم رو نگفتی:
فشن داریم تا فشن
و
چادری داریم تا چادری
ودر ضمن درباره یه همین پست یک مورد جالب دیدم که به دلیل مسائل سیاسی نمیتونم اینجا بگم ولی اگه هر کس بخواد بدونه میلشو بگه که براش بفرستم
من زیاد با این فشن اشنا نیستم (خیلی بچه مثبتم . نه؟ :D)منظورتونو نفهمیدم یعنی چند نوع فشن داریم؟
فرض کنید ما دوتا پسر فشن داریم که یکیشون تو کوچه و خیابون به دخترا گیر میده اون یکی تیپش با کارها و اعتقاداتش از زمین تا اسمون فرق داره.
و ما به هر دوشون میگیم فشن!!!
× “( یه کم جالب تر بنویسیم چطوره؟ تمرین کن. تو وبلاگ خودت. میشه. مطمئن باش.) ”
خط خطی نویس ، واقعا ازینکه اینجوری هدایت می کنی خوشحالم و مرسی ، ما به این جور راهنمایی ها نیاز داریم از طرف کسایی که پختگی دارن تو مطالبشون
× اراک که ازین چیزا زیاده :دی
× جلب توجه ، تاحالا در مورد چادری ها به این فکر نکرده بودم
نیما جون شما نظر میدی یا به همه میتوپی ؟خط خطی نویس پست های خوبی میده.و به نظر من پست هاش پختگی لازم رو داره.
ببخشید dearemad ولی فکر میکنم بدجور کامنت ها رو میخونی که اینو گفتی.شایدم من خوب میخونم.چون به نظرم نیومد که توپیدن باشه.بیشتر واضح، رک و یه تشکر بود تا توپیدن.
آقای مضروب:میشه در مورد نوشته های من هم نظرتون رو بدید؟میخوام نوشتنم خوب بشه.اگر زحمتی نیست.ممنون.
من قصد توهین نداشتم
قبلا هم گفتم:من برای یادگرفتن این جا اومدم و نویسنده شدم. هر کس که در مورده من انتقاد کرده با اغوش باز از نظرش استفاده کردم.(نمونش تو پست اردو …… ارزویی دست نیافتنی نظر پگاه جان)
من از خط خطی نویس دفاع کردم چون از نوشتش واقعا خوشم اومد و به نظر من پست هاش پختگی لازمو داره.
اگر هم اقا نیما از دستم ناراحت شده عذر میخوام.
اقا نیما منتظره نظرات سازنده ی شما هستم.
پرنیان جان اگه در نظرمن دقت کنی میبینی من از خودم دفاع نکردم بلکه از خط خطی نویس دفاع کردم چون از پستش خوشم اومده بود.منظورم از توپیدن به خودم نبود به خط خطی نویس عزیز بود که پستاشون واقعا جالبه. 🙂 :دی 🙂 :دی
خواهش مي كنم
😉
dearemad جان به نظرم بد برداشت كردي از كامنت نيما مضروب!اونهم دقيقا هميني كه شما گفتي رو گفته!در برداشت لهن يكم سوء تفاهم شده.(وينك)
من قصد توهین نداشتم
قبلا هم گفتم:من برای یادگرفتن این جا اومدم و نویسنده شدم. هر کس که در مورده من انتقاد کرده با اغوش باز از نظرش استفاده کردم.(نمونش تو پست اردو …… ارزویی دست نیافتنی نظر پگاه جان)
من از خط خطی نویس دفاع کردم چون از نوشتش واقعا خوشم اومد و به نظر من پست هاش پختگی لازمو داره.
اگر هم اقا نیما از دستم ناراحت شده عذر میخوام.
اقا نیما منتظره نظرات سازنده ی شما هستم.
راستی یه سوال : شما اراکی هستید یا فقط تو اراک درس میخونید؟
منظورم لحن بود:دي:دي:دي
×”نیما جون شما نظر میدی یا به همه میتوپی ؟خط خطی نویس پست های خوبی میده.و به نظر من پست هاش پختگی لازم رو داره.”
من تو عمر گذرنده ام تو این وبلاگ تاحالا به کسی نتوپیدم ، :دی … جوش نیار مرد …
× من فقط اراک درس می خونم ، همین !
× عماد ، تو فقط بنویس ، بخون ، بنویس و بخون ، این یعنی سیر صعودی
× پرنیان ، 3 تا مطلب کمه واسه نظر دادن ، بیشتر بنویس ، با سبک خودت بنویس ، نه بلند بنویس نه کوتاه ، که بشه روش نظر داد. خب ؟
باشه.خیلی ممنون.وقت پیدا کنم بازم مینویسم.
نیما جان ممنون از نظرت …. استفاده کردم .حتما نکاتی که شما و پگاه خانوم عزیز گوشزد کردید رو رعایت میکنم …. فقط یه سوال داشتم : الان یه مطلب جالب در دستم هست که یه داستان عبرت دهنده است به نظرتون بدم این جا مشکل نداره؟ متنشو اگه خواستید بگید تا به میلتون بفرستم … میل پگاه خانومو دارم شما هم اگه میلتونو بگید ممنون میشم .
اینم میل اینجانب:
dearemad@gmail.com
صلوات بفرستيد بابا!
فقط يه كم صبور باشيم
چه راجع به محتوي، چه كيفيت
راجع به محتوا كه اين جا از اول دبيرتان هست تا سال اول دانشگاه، قبول داريد كه طي اين 4 سال ، آدم با روز قبلش قابل مقايسه نيست؛ پس بپذيريم كه ممكنه دغدغه ها خيلي متفاوت باشن و از ديد من نوعي اون پست بي معني يا بي اهميت بياد.
راجع به كيفيت هم نتوپيم!
يييييك سره هم لازم نيست ارشاد كنيم. دوستانه صحبت كنيم و اجازه بديم كه همه تمرين كنن. فرصت لازمه.