لجبازي..
اين پست فقط يك انتقاد است؛ از خودمان كه شايد ديگر از ما گذشت و از شما كه اكنون مي توانيد اين وضعيت را اصلاح كنيد.
چند روز پيش با يكي از دوستان دور، كه دانش آموخته علامه حلي است صحبت مي كردم. او مي گفت: “مهمترين ويژگي سمپادي هاي كرج لجبازي آن هاست.” و اين ذهنم را مشغول كرد…
همين لجبازي باعث سو استفاده خيلي ها شمده است. مثل دكترشاكري، خاني (دبير عربي)، آموزشگاه قلم چي، باشگاه نجوم، پژوهشسراي معلم و بچه هاي مراكز ديگر و خيلي ها كه در اين مجال كوتاه فكرم به آن ها قد نمي دهد.
صحبت من، لجاجت بين دو مركز پسرانه و دخترانه نيست (كه البته اين هم جاي بحث دارد) بلكه همين لجبازي ها در ميان خودمان، در ميان ما ومعاونانمان براي اين موضوع كفايت مي كند. خودتان؛ خودتان يك بار بنشينيد و يك بار فكر كنيد “لجبازي“تان كجا ها بوده و آيا همين لجبازي باعث پسرفت، افت و يا حتي از بين رفتن خيلي چيز ها نشده است؟
و سوالي كه احتمالا بتوانيد در اين جا به آن پاسخ دهيد اين است كه آيا با اين وضعيت مديريتي در سمپاد و آموزش و پرورش، ما دانش آموزان و دانش آوختگان نبايد به جاي لجبازي هاي بي جا به فكر پيشرفت و يا حداقل خراب تر نشدن اين سمپاد عزيز باشيم؟
میدونی کرج بی صاحابه.اتحاد توش صفره. همه میخوان از هم سوء استفاده کنن. آدمای داغونی رو میارن تو این مدرسه چون همونطور که گفتم بی صاحابه.
در ضمن آقا سعید وضع پسرونه خیلییییییییی بهتر از دخترونس
خیلی خوبه این طرز تفکر ؛ هرچند که من فکر میکنم لجبازی نیست ، رقابته . جون دیدم که به موقعش این از بین میره و به هم کمک هم میکنن.
ولی مشکل اینه که نمیتونن کمک کن،نمیدونم چه جوری بگم، موقعیتش نیست ،امکانش…
اینها که گفتی چطور سواستفاده کردند؟
لجبازی هم به خود فرد آسیب میزنه و هم به دیگران.
من نمی دونم کرجی ها (به صورت خاص)چه جورین ولی به نظرم این فاکتوری که اسمشو گذاشتین لجبازی باعث پسرفت نبوده لزوما،چون به نظرم انقدر قبل از لجبازی و پا فشاری رو نظر حواس بچه ها به این بوده که رو چی دارن پافشاری می کنن که دیگه پسرفت و ضرری تو کار نیست .بعدشم این لجبازی ها یه موقع های زیادی باعث شده یاد بگیریم از چیزی که حقمونه به راحتی نگذریم،در ضمن لجبازی ای هم اگه با هم می کنیم به موقعش و اونجایی که لازمه می ذاریمش کنار…
“لجبازی ها در میان خودمان، در میان ما ومعاونانمان”
خیلی وقتها اگه با معاون لج نکنیم و سعی نکنیم حرصش بدیم،دور از جون فکر میکنه ماها یه مشت ابلهیم که اون هر کاری که دلش میخواد با ما بکنه.هرچند خیلی کار بچگانیه این لج کردن ولی برای فهموندن خیلی چیزا به خیلی از آدما مجبوریم از این سلاح دفاعی استفاده کنیم؛چون به حرفمون گوش نمیدن.اگه یکی پیدا شد مارو فهمید ما هم لج نمیکنیم.