دست در دست هم!

داشتم ادبیات می‌خواندم برای امتحان نهایی (!) به متن زیر برخوردم:

سلطان سنجر را در آن وقت که به دست غزان (نام قبیله‌ای) گرفتار شده بود، پرسیدند: علت چه بود که ملکی بدین وسعت که تورا بود، چنین مختل شد؟ گفت: کارهای بزرگ به مردم خرد فرمودم و کارهای خرد به مردم بزرگ!، که مردم خرد کارهای بزرگ را نتوانستد کرد ومردم بزرگ از کارهای خرد عار داشتندو در پی نرفتند. هر دو کار تباه شد و نقصان به ملک رسید و کار لشکری و کشوری روی به فساد آورد. «تذکرهٔ دولتشاه سمرقندی»

شاید به نوعی وضع امروز کشور بی‌شباهت به ملک آن دوران سلطان سنجر نباشد. نمی‌خواهم سیاسیش کنم. مقصود و منظور احوال کنونی کشور نیست. (ما را به این کار‌ها چه کار؟!) منظور سمپاد است. آری سمپاد! این فرزند یتیمی که قریب به بیست و هفت سال قامت کشید و بزرگ و بزرگ‌تر شد، حالا با از دست دادن پدرش دارد تباه می‌شود.

به تو می‌نویسم‌ای دوست سمپادی که چشم امیدم به توست. این روز‌ها هر کس تا می‌تواند سعی می‌کند به سمپاد و سمپادی ضربه بزند. سمپادی که خیلی‌ها برایش، برای بقایش، برای قد کشیدنش همچون مادری مهربان، همچون پدری مهربان خواب و خوراک نداشتند وزحمت کشیدند. کسانی که بعضی‌هاشان را می‌شناسیم و بعضی دیگرشان گمشدگان تاریخ سمپاداند. شاید بگویی این‌ها را می‌دانم اما حتی اگر بدانی، بدان که از یاد برده‌ای! شاید بگویی تکراریست اما حتی اگر تکراری باشد، تکرارش ضروریست!

این همه گفتم و سرتان و چشمتان را درد آوردم که بگویم برادر سمپادی، خواهر سمپادی، سمپاد دارد نابود می‌شود و اکنون این وظیفهٔ ماست که بایستیم، بایستسم و بگوییم سمپاد آنقدر‌ها هم که می‌اندیشید بی‌کس و کار نیست. در دو سه سال گذشته سه بار مدیرش را عوض کردند و سخن از حذف و ادغامش می‌زنند. این اواخر که گستاخی را به ‌‌نهایت رسانده‌اند و مدیریتش را به کسی می‌سپارند که اندک تجربه‌ای در امر آموزش (پرورشش پیش کش!) ندارد. آری رییس جدیدش مدیر مسئول مجله زن روز و مسئول بسیج خواهران کشور و عضو شورای فرهنگی – اجتماعی زنان است. توهین از این آشکار‌تر؟! شاید اکنون ارتباط بند اول این متن را دریافته باشی! با چنین مدیری آیا انگیزه‌ای برای کار کردن اندک مدیران دلسوز و توانمند باقی می‌ماند؟!

چندی پیش با خبر شدم که تاسیس مدرسهٔ جدید سمپاد در یکی از شهرهای استانم لغو شده است. تلاش پنج، شش سالهٔ نمایندهٔ سمپاد در استان و آمد و شد‌های پی در پیش به اینجا و آنجا، بی‌نتیجه ماند و تصمیم یک روزهٔ وزیر همه را به باد داد. آری چنین مردانی با کار‌شناسی یک شبه‌شان زحمت سال‌های متوالی افرادی دلسوز و زحمتکش را به باد می‌دهند. چنان که می‌خواهند درخت تناور سمپاد را از ریشه بخشکانند. آیا با خود فکر نمی‌کنند، پس این سی سال که سمپاد مرتبا «گسترش یافت، آیا هیچ مدیر دیگری به اندازهٔ ماکار‌شناس نبود که اجازهٔ چنین گسترشی را داد؟! آیا با خود فکر نمی‌کنند اگر سمپاد منحل شود، جور روبوکاپ و المپیاد ایران در مسابقات جهانی را چه کسی می‌خواهدبه دوش بکشد؟! (همگی می‌دانید که قریب به ۹۵% مدال‌های ایران در المپیادهای جهانی حاصل تلاش دانش آموزان و مدیران و دبیرا ن سمپادیست!) آیا با خود نمی‌اندیشند پس آخر چه کسی دانش آموزان را برای تحصیل در دانشگاه‌های تراز اول کشور آماده می‌کند؟! اگر سمپاد نباشد چه کسی این استعداد‌ها را می‌پروراند؟!

امشب داشتم مجله خبری را می‌دیدم. یکی از گزارش‌هایشان در باب نظام جدید آموزش بود! معاون وزیر سخن از حذف یکسالهٔ مدارس سمپاد زد! بیچاره این خانم مدیرکه قرار است تنها یک سال در جای بزرگانی چون اژه‌ای بنشیند. با این تفاوت که باید به جای سازندگی نابود کند! به هر حال سمپاد دارد از بین می‌رود و اکنون وظیفهٔ ماست که تا جایی که از دستمان بر می‌آید تلاش خودمان را بکنیم تا لااقل زحمت بزرگ مردانی چون اژه‌ای از بین نرود. این تلاش نتیجه بدهد یا ندهد، وظیفهٔ ماست که لااقل نگذاریم سمپاد بی‌سر و صدا نابود شود. مدتی دیگر امتحانات شروع می‌شود و شاید از آن پس نتوان بچه‌ها را جمع کرد و حتی معلوم نیست سال دیگر، یکدیگر را در مدارس ببینیم و سر کلاس‌های المپیاد بنشینیم و در تدارک نمایشگاه باشیم و با هم بتوانیم در‌‌ همان مدرسه چیپس و پفک بخوریم یا نه؟!. پس باید هرچه سریع‌تر دست به کار شویم. آری دست در دست هم! هرچند اینبار بحث خیلی جدی‌تر است اما، در گذشته هم کم نبوده‌اند روزهای سختی که سمپاد از آن‌ها جان سالم به در برده است.

چند پیشنهاد دارم:

۱. شاید ساده‌ترین کار ممکن، بمباران پیامکی مجلهٔ خبری باشد. هر چند ممکن است خودشان را به کوچهٔ علی چپ بزنند، اما شاید ارسال ده پانزده هزار پیامک مجابشان کند تا صدای ما را منتقل کنند.

۲. تعیین تاریخی برای تجمع سراسری مقابل اداره کل‌های (آموزش و پرورش!) سراسر کشور. پیشنهاد تاریخ نمی‌دهم شاید بهتر باشد دوستان تهرانی این تاریخ را تعیین کنند.

۳. پیگیری از طریق مدیران مدارس و نمایندگان استان‌ها. به این صورت که مسولان بلندپایه به مدارس دعوت شوند و….

۴. اعتصاب دانش آموزان، دبیرا ن، دانشجویان و اساتید سمپادی که باتوجه به فصل امتحانات بسیار سخت است!

۵….

27 نظر

اضافه کردن نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *