همه جا آسمان این رنگ است؟
مردم از شهر به شهر، ده به ده، مرز به مرز متفاوت شدهاند…
رنگ هر گوشه این خاک به رنگ بشریست
که در آنجا به تمنای وجودی باقی در پی زیستن است.
خاک یک گوشه پر از آزادی و لبالب ز سرور و شادی و سراسر هنر و مهر و صفاست.
خاک یک گوشه دیگر که من آنرا دیدم
پر ز عصیان و غم و اندوه است،
حرفی از عشق وفا مهر صمیمیت نیست
و کسی را به کسی کاری نیست.
کار و بار و امر نهی و ستم و ظلم، دست اماره روبه صفت است.
مردمان این خاک جز به تامین معاش و گاهی کسب ثروت و مقام و منصب
نمیاندیشند…
و چه رنگارنگ چه زیبا شده است توپ بازی زمین!
همه جا رنگارنگ همه کس رنگارنگ،
از زمین سبزش تا آسمانش آبی.
من نمیدانم اما آنکه گفت هر جا بروم آسمان این رنگیست،
کاش این دنیا را با تمام غم و اندوه و سرور و شادی یک نظر خوب تماشا میکرد:
مردم از شهر به شهر، ده به ده، مرز به مرز متفاوت شدهاند…