خوشحالم از اینکه تو سمپاد درس خواندم یا ناراحت؟
اولا سلام عرض میکنم خدمت همه بچه های سمپادی دوما اینکه خوشحالم یه محیطی فراهم شد دور هم بنویسیم سوما اینکه چرا حالا وردپرس؟مگه سیستم قبلی چش بود؟؟
خوب خیلی ها میگن سمپاد خوبه خیلی ها میگن بد
اما چیزی که واقعا وجود داره اینه که واقعا چرا بده چون خوبی هایش مشخص است
من زیاد ادبیاتم خوب نیست و ساده حرف میزنم و نمیخواهم از ناگفته ها بگم ، اما چیزی که وجود دارد این است که تو یک محیطی بار اومدیم که واقعا خوب بودو از خوبی زیاد تو محیط جامعه دچار مشکلمون کرده….اینکه چرا بقیه نمیفهمن،چرا اینجا راحت حق خوری شد؟چرا اینجوری و اونجوری و این حرفها
اما واقعا ریشه این مسئله چیست؟؟
من میگم که این ریشه تو این داره که هی گفتن خاص،یه امتحلن خفن(البته واقعا دوره ما یکم سخت بود) گذروندیمو اومدیمو سعی کردیم بیشتر یاد بگیریم … الان میگم کاش این حسو نداشتم چون اگه نتونی به اون چیزی که میخای برسی داغون میشی ، واسه خود من هم پیش اومد ، یعنی هست الان .
یکسری اتفاقات نا امیدم کرده اما من همیشه به همین دلیل بد سمپادی بودن دست از تلاش بر نمیدارم و میشه دلیل خوب ….
خلاصه اینکه خود من هم گیجم، الان 3 سال هست از سمپاد رفتم و هنوز کارت سمپاد تو جیبمه و بیشتر از کارت دانشگاهم ارزش دارد . من میخام شما هم باهام بحث کنید
اسممو نزدم به خاطر اینکه مهم من بودن نیست مهم اینه که یکی بهت اینو بگه
من نمیدونم چه طوری این سایت رسمی(!) اجازه داده تو حماقت های خودتو(در این زمینه) از طرف سایت منتشر کنی و دامن بزنی به خزعبلاتی که هم صنفات(!) به خورد جامعه می دن.
جوری حرف می زنی که انگار تمام دنیا رو گشتی و بهتر از خودت(به تعبیر جز به کل) پیدا نکردی.
میدونم این متن یکم از روی عصبانیته ولی بهتره بگم هم برای خودت بهتره هم برای هر کی بخونه(اگه مورد تایید قرار بگیره).
اینم بدون تو خیلی قابل احترامی شخصا
اما من این حقو به خودم می دم درباره این نظره مسخره به واقع ات اعتراض سنگین کنم برای آگاهی خودت و دوستات.
الان تو یه جامعه آزادیم اما دلم میخواد اسمتو بدونم
متنم هم اصلا از روی عصبانیت نیست ….
سلام.من محمدرضا م.برق میخونم سبزوار و سال 3وم دانشگاس. اسممو هم مینویسم چون خیلی یم مهمه که کی اینو بهت میگه:
هر چند شاید الان دوباره فک کردن ب بعضی از این چیزا حالمو خراب کنه یا بعدآ پشیمون شم، ولی جوابتو دلم نیومد ندم. ی جورایی شرایطت مث یک سال پیش_ منه.
“الان میگم کاش این حسو نداشتم چون اگه نتونی به اون چیزی که میخای برسی داغون میشی ، واسه خود من هم پیش اومد ، یعنی هست الان ”
چیز_ کاملن طبیعی یی یه. من شخصن 3 ماه دپرس بودم شدید. وقتی مجبور بودم ب خاطر علاقه شدیدم ب رشتم برم یونی سبزوار ک الان شده حکیم سبزواری. ولی خب، زندگی_ همه مشکل داره، ایتو باید قبول کنی که بدبخت ترین آدم روی زمین نیستی.
“خلاصه اینکه خود من هم گیجم”
ببین این گیج بودن راحتترین کاریه ک میتونی انجام بدی ک معمولن ب یه سری چیزای خیلی بدتر میرسه.
مهم ترین مشکل اینه که این مشکلی که بنده ب طور ضمنی داشتم و مشکل شما واسه 99 درصد ملت قابل درک نیس. ینی ی جورایی همدرد نداری.
“الان ۳ سال هست از سمپاد رفتم و هنوز کارت سمپاد تو جیبمه و بیشتر از کارت دانشگاهم ارزش دارد .”
خب بهت توصیه می کنم بداریش تو خونه یا بچسبونیش ب در و دیوار چون مسلمآ تاریخ انقضا ش تموم شده. 🙂
“من میخام شما هم باهام بحث کنید”
حس تایپ نیز. دوست داشتی صحبت کنی من غیر از صبحا که خوابم، کل شبانه روز و می تونم صحبت کنم.
ترم اولمو یادم نمیره که یه 2 -3 تا تلفن بالای 40 دقیقه داشتم با دوستام، وقتی می موندم چی کار کنم.
ی بارم رفتم مشاوره، یه ساعت و چل دقیقه صحبت کردیم با خانومه، بعد گفت: من وقتم تموم شده، خیلی خوشحال میشم بازم ببینمتون، خداحافظ_ شما…
خوشحالم محمدرضا. منم امیرم.سال 3وم رشته مولتی مدیا گرایش واقعیت مجازی دانشگاه هنر تبریز.من یکم که نه خیلی فشار روم اومد…..یعنی واقعا داغون شدم.اما این کارت همیشه تو جیبمه.واقعا هم میگم .بچه های سمپادی ما باهم بیشتر حال میکنن تا دانشگاهیو اینا ( در مورد من که اینطوره ) اما کارتم حتی اگه انقضاشم تموم شده باشه تو جیبم همیشه نگهش میدارم . چون حس اون موقع نسبت به الانم بهتره
سلام منم دقيقا ديدگاه شمارو دارم الانم ٣ سال كه از أون محيط جدا شدم و به اون چيزي كه خواستم نرسيدم و داغونم نميدونم اينارو فقط نوشتم كه هم دردي كرده باشم
من تازه سمپادي شدم با اين حرفاتون ترسيدم
نمیدونم چرا ملت تا یه سمپادی میبینن روشونو میکنن اونور.آخه مگه ماها چمونه که همه میگن سمپادیا مغرورو بدن.من که بچه های مدارس غیر انتفاعیه معروفو میبینم اونا واسم قیافه میگیرن!!!!!!!!حرفامو فقط یه سمپادی درک میکنه.
سلام.من فکر میکنم سمپادیا خیلی مغرورن.و این غرورشونه که باعث شکستشونه.آدمایی هستن که از جاهای ناشناس خیلی رشد میکنن.چون رهرو آن نسیت گهی تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته وپیوسته رود.خیلی آروم و بی سرصدا میرن اما خیلی خوب جواب میگیرن.پس بهتره ما خیلی خوب بریم جلو تا اینکه درگیر حواشی شیم که کی بودیم….کی بودیم تموم شد و کی هستیم مهمه.با کی بودیم به ما هیچ نمیدهند.اما با الانمون میدهند.پس کارتت رو بذار یه گوشه ای از کمدت و الان باش..در حال حاضر.اینه رمز موفقیتت دوست من
درسته.باید در حال زندگی کرد.نه حسرت گذشته رو خورد نه زیادی به آینده اعتماد کرد.همیشه زندگی مطابق میل ما پیش نمیره ولی میشه از تموم لحظه هاش درس گرفت
من که وقتی رفته بودم اردو(اون موقع دوم راهنمایی بودم)دبیرستانی های مدرسه عادی مارو مسخره می کردن و به ما فحش می دادن.من واقعا نمی دونم این جماعت تیزهوش ندیده پیش خودشون چی فکرمی کنن. (شما می دونین؟(
دلم نمیخواس اسمشو بیارم ولی یه جور حسادت یا شاید بهتر باشه بگم دلخوری از ما دارن چون دلشون میخواس جای ما باشن.امیدوارم این تفکر نادرست از بین بره.
آقا/خانم_ ?! :
عزیز_ من اون حسادت مال دوره راهنمایی دبیرستانه، تو دانشگاه که دیگه حسادت ندارن، فقط چیزی که هست:
7 سال یا بیشتر کمتر همکلاس و دوست بودن، با یه عده ی خاص، خواسته یا ناخواسته، نوع برقراری ارتباط و بعضی انتظارات ما از آدمای دور و برمون، که خیلی وقتا ازین موضوع بی اطلاعن رو ، تا حدود قابل توجهی عوض می کنه.
=>وقتی تو یه محیط متفاوت قرار می گیریم، خیلی وقتا رفتارای بقیه برامون شدیدآ ناراحت کننده یا عجیب میشه،
با یه نفر 2 سال تمام هم کلاسی و احیانآ دوست میشی، روزی 6 ساعت کلاس مشترک داری باش(در مورد خانما واسه من همون همکلاسی بهتره) ییهو انتقالی می گیره، بی خبر و خدافظی سرشو میندازه پایین میره یه جا دیگه…
قبول کنیم باید که یه نصف مشکلات احتمالی تقصیر خود ماست…
من نمی دونم آزمون جامعو چی کار کنم.خیلی سخته.من اصلا از سمپاد متنفرم آخه وقتی با بچه های عادی تو یه دانشگاه می خوایم درس بخونیم چه تیزهوشان رفتنیه؟
@Rejected:
خب چه تضمینیه که شما (زبونم لال) عمرت به دانشگاه رفتن قد بده؟؟؟
حرفای عجیب غریب میزنیــا!
شما نمی خواد نگران عمر من باشین من هر چه قد لازم باشه عمر می کنم.ولی این نامردیه که 7سال مارو جدا کنن از بقیه بعد دوباره مارو بفرستن یه جا.
@rejected:
آخر همه چیز دانشگاهه؟
یعنی اگه قراره پیش بقیه بشینیم توی دانشگاه، دیگه کلا سمپاد بیخوده؟
سمپاد خیلی چیزا به ما میده. البته الآن نه. قبلا داده! سمپاد، فکر ما رو درست کرده. این از هر دانشگاهی مهم تره.
والا منم 4ساله سمپاديم امسال ميشه سال پنجم.نه تا حالا فحشم دادن نه چپ چپ نيگام كردن نه من از سمپادي بودنم ناراحتم.تازه خيلي هم راضيم مخصوصا وقتي بچه هاي مدرسه هاي ديگرو ميبينمو باهاشون هم صحبت ميشم خيلي هم خوشحال ميشم كه تو ي محيط علمي دارم ميدرسم.البته نميگم همه بچه هاي مدرسه هاي ديگه بدن توشون خوب و عالي هم هس.همونطور ك همه بچه هاي سمپادم okنيستن D:
به خدا توی ایران ما جایی بهتر از سمپاد پیدا نمیشه هر چند سخت باشه اما بچه های سمپادی 90 درصدشون فوق العاده ان
من پشیمونم که مدرسه ی سمپاد هستم خیلی بهم فشار میاد دبیرستان رو هم که 100 درصد سمپاد نمیرم
اگر کسی خواست بره به شخصه توصیم اینه که نره
راضیم 100 در 100.اصن شکی توش نیست…خداوکیلی محیط مدرسه های سمپاد تکه…هیچ جا پیدا نمشه…فشارشم می ارزه..
من الان سال چهارممه تو سمپاد درس میخونم.تا دوسال اول بینهایت راضی بودم.سال سومم نسبتا خوب بود.ولی امسال اصلا به هیچ عنوان خوب نیست.فرق چندانی با مدارس عادی نداریم! معلما همه به درد نخور.
تنها مزیتی که داره؛یعنی تا پارسال داشت, محیط مدرسه بود. ولی امسال با گرفتن ورودی های جدید زیاد اونم دیگه وجود نداره….
در نهایت میتونم بگم:
متاسفم..
البته هنوزم ترجیح میدم تو مدارس سمپاد باشم تا مدارس دیگه
من که تازه امسال قبول شدم ولی خیلی خوش حالم
درودی فراوان بر سمپادیا و همه اریایی ها…
من سه ساله در سمپاد درس میخوانم…
تا حالا هر چی دوست اشنا داشتم بعد از قبولی من با من سر لج افتادن…
اخه خواهرم…برادرم…مادر… پدر… ما چه هیزم تری به شما فروختیم؟؟؟
نه دوستی دارم…
نه اشنایی…
نه رفیقی برای درد و دل …
دیگه کارم به جایی رسیده که دلم برای همکلاسی های خرخون مدرسه تنگ میشه…
هیچ وقت این قدر احساس بد بختی نکرده بودم…
((راستی با توجه به نظرات قبلی باید بگم که تیزهوشانی ها مغرور نیستند و من برای اشخاصی که سعی دارن به سمپاد توهین کنند یک چیزی میگم و بدونید که حق ندارید توهین کنید چون شما هیچی از سمپاد نمیدونید…و از همه مهم تر حق ندارید عقده های خودتون رو سر سمپاد و سمپادیا خالی کنید…
سمپادی بودن خیلی سخته.تو مدرسه که هستی،با آدمایی با سطح هوشی خودت هستی که حرفاتو میفهمن دغدغه هاشون دغدغه های توئه.نظراشون از روی فکر زیاد و منطقه.لازم نیس هر حرفیو با زبون ساده واسشون بگی چون میفهمن.ولی بیرون مدرسه همه چی فرق میکنه.ارتباط برقرار کردن سخته ولی هیچ وقت غیرممکن نیس.
من که شخصا مشکلی باهاش ندارم ولی خوب آدمای هم سطح خودمو ترجیح میدم.با اینکه سمپادیا مغرورن هم مخالفم.بقیه تا میبینن ما سمپادییم فکر میکنن مغروریم.چون سمپادی بودن یه غروره.در هر حال مدرسه های خوب دیگه مغرور ترن!البته این طوری نشون میدنا وگرنه همشون مثه خر واسه سمپاد درس خوندنو نتونستن بیان.