نویسنده: ABAD

شبیه سازهای مجازی صحنه جرم

یک صحنه جرم را تصور کنید:
بازجویان و کارشناسان پلیس برای روشن شدن شرح اتهام بایستی صحنه جرم را مورد بررسی قرار دهند اما معمولا صحنه جرم برای زمان کوتاهی حفظ می‌ماند مخصوصاَ اگر جرم در یک محیط عمومی رخ داده باشد. بازجویان باید هر چه می‌توانند زودتر و بیشتر اطلاعات کسب کنند. هم چنین عکاسان پلیس باید از زوایای مختلف در مدتی که صحنه جرم پا برجاست عکسبرداری کنند. تصاویر باید واضح و دقیق باشند تا بازجویان بتوانند از روی آن‌ها به خوبی تحقیق کنند و یا حتی این تصاویر بتوانند در دادگاه ارائه شوند.
کار سختی است و علاوه بر انرژی و وقت زیادی که می‌برد ممکن است چیزی از قلم بیفتد یا مدرکی فراموش شود.
امروزه در بعضی جاها پلیس‌ از دستگاه شبیه سازی مجازی برای به تصویر کشیدن و باز سازی صحنه جرم به روش دیجیتالی، استفاده می‌کند. چندین کمپانی تعداد بیشماری روش ابداع کردند که به وسیله آن‌ها بازجویان می‌توانند صحنه جرم را پس از باز سازی در کامپیوتر بارها و بارها تکرار کرده و نگاه کنند. این شبیه سازی کامپیوتری مانند بازی‌های کامپیوتری می‌ماند. برخی دیگر از سیستم‌ها عکس‌های مختلف را روی هم سوار می‌کنند و یک محیط 360 درجه مجازی ایجاد می‌نمایند. پلیس‌ها در اقصی نقاط جهان فهمیده‌اند این محیط های مجازی می‌تواند به بازجویان در روند کشف حقایق کمک کند.
در دهه 90 میلادی فضاهای مجازی مانند یک شایعه در همه جا از اخبار گرفته تا کارتون‌ها، برسر زبان‌ها بود. ولی همگان فهمیدند که فضا های مجازی آن‌طور که می‌پندارند سرگرمی نبوده و تقریبا مانند یک مد زود گذر می‌باشد. ولی خوشبختانه دیدگاه محققان و کارشناسان این‌طور نبوده و از محیط‌های مجازی بعنوان ابزاری مفید استفاده شد و همین باعث گردید مدل‌های جدید و کاملتری از فضاهای مجازی تولید شود.
شبیه‌سازی کامپیوتری
اولین شبیه سازی مجازی صحنه جرم در مدل‌های کامپیوتری ایجاد گردید که در آن اندازه‌ها به دقت توسط باز جویان اعمال شده و شامل ابعاد مختلف از صحنه بود. بازجویان می‌بایست اطلاعات دقیق را در آن وارد کنند تا بتوان رابطه بین موارد مختلف صحنه جرم را کشف نمود. برنامه‌های آن زمان بسیار حساس بود طوریکه اگر اطلاعات کاملا دقیق داده نمی‌شد صحنه جرم به هیچ عنوان با صحنه اصلی جرم مطایقت نداشت. برای نیل به این منظور بازجویان از دستگاه‌های دقیقی مانند فاصله سنج لیزری و دیگر ابزارها استفاده می‌کردند. عکاسان هم می بایست عکسهای لازمه را تهیه می‌کردند. با کمک این داده‌ها و مراحل زیر صحنه جرم بازسازی می‌شود.
اطلاعات به کامپیوتر داده می‌شد و توسط برنامه یک تصویر سه بعدی از محیط ساخته می‌شد. برنامه دیگری، وسایل و حتی بدن افراد را شبیه سازی می‌کرد. این برنامه گاه در حافظه کمکی خود تصویر برخی اشیاء معمول را داشت و با جایگزینی آن‌ها به عمل شبیه سازی سرعت می‌بخشید.
زمان و پول دو عامل مهم در تبدیل شبیه سازی مجازی به ابزاری مفید بودند. البته برنامه‌های اولیه نیاز به یک کاربر متخصص داشتند و همچنین تصویر مجسم و کاملی به بازجویان نمی‌دادند. پلیس به برنامه‌ای نیاز داشت با فرآیند یادگیری آسان‌تر و گرافیک بالاتر.
امروزه بسیاری از شرکت‌های نرم افزاری پیشنهاد ساخت برنامه‌هایی را دارند که می‌تواند به صورت اتوماتیک اتاق را شبیه سازی کند و در حافظه کمکی خود دارای اشکال بسیاری از وسایل مختلف می‌باشد. اکثر این برنامه‌ها حتی می‌تواند پدیده‌های متحرک را هم شبیه سازی کنند. مانند مسیر حرکت یک گلوله یا مسیر پاشیده شدن خون. یکی دیگر از قابلیت‌های مهم سری جدید این برنامه‌ها این است که می‌توان از هر زاویه‌ای صحنه را مورد بررسی قرار داد که این قابلیت می‌تواند حدس‌های بازجویان را دقیقتر کند. برخی از برنامه‌ها حتی انیمیشن‌سازی هم دارند که به بازجویان کمک می‌کند تئوریهای خود راجع به صحنه جرم را آزمایش کنند، در نتیجه تئوریهای اشتباه به راحتی حذف می‌شود. کاربرد دیگر انیمیشن‌سازی در مورد شهود است که به آنان کمک می‌کند از شهادت خود اطمینان حاصل کنند و یا حتی گاهی شهود با دیدن صحنه‌های انیمیشن اتفاق خاص دیگری که در صحنه جرم واقع شده را به یاد می‌آورند.ولی هنوز هم یکی از ضعف‌های مهم این برنامه‌ها نیاز به یک کارشناس برای پیاده سازی اطلاعات بر روی برنامه است که گاه امکان دارد پیاده سازی غلط بازجویان و شهود را گیج کند و باعث از دست رفتن اطلاعات مهمی شود.
فوتوگرامتری
راه دیگر بازسازی صحنه جرم روش فوتوگرامتری است. فوتوگرامتری تکنیکی است بدین صورت که کامپیوتر عکس‌های مختلف را روی هم سوار می‌کند و یک تصویر360 درجه تحویل می‌دهد. بیننده می‌تواند دورتا دور را ببیند در این روش دوربین مخصوص را روی سه پایه می‌گذارند که می‌چرخد و دوربین به‌صورت متوالی عکس می‌گیرد این عکمس‌ها در کامپیوتر با هم ادغام می‌شود و چند بار ویرایش می‌گردد تا تصویر بدون درزی به شما بدهد. این روش از روشی که یک نفر از قسمت‌های مختلف عکس بگیرد و بعد با هم ادغام شود با کیفیت‌تر است. در این روش نیازی به تخصص نیست و عکس‌ها در برنامه‌ی ملموس با هم ادغام می‌شوند و سریعتر می‌باشد هم‌چنین در این روس عکس‌ها کاملاَ واقعی‌اند و بارجویان با وسایلی اشتباهی گیج کننده و یا درکر خطاهای شبیه سازی سرو کار ندارند البته از معایب این روش این است که از هر زاویه‌ای نمی‌توان به صحنه نکاه کرد و فقط از جایی که عکس‌ها گ فته شده دید داریم. هم‌چنین فاصله‌ها آنچنان که باید و شاید رعایت نمی‌شوند و تصویر سه بعدی نداریم.
امروزه نرم‌افزارهایی بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرند که نیاز به سخت افرارهای گران و مخصوص نداشته باشنئد مثلاَ برای عکس برداری از یک دوربین ساده هم بشود استفاده کرد و نیاز به سیستم گرانی نباشد
سوال مهمی که در اذهان عمومی شکل می‌گیرد این است چرا پلیسی که سالها با روش‌های عادی به بررسی صحنه‌های جرم می‌پرداخت ناگهان هزینه زیادی را تقبل و شبیه سازی مجازی را وارد سیستم خود می‌کند؟ دلیل مهم این کار تسریع در حل پرونده و دقت در نتیجه گیری در مورد پرونده‌ها‌ست و اینکه پلیس می‌بایست به سیستم‌های جدید و قابل‌تری مجهز می‌شد تا درصد اشتباهات پایین بیاید و از امکانات زیر بهره برد:
1. نشان دادن تمامی اتفاقات بر روی صفحه مانیتور که به بازجویان کمک می‌کند تا با پدیده‌ها مانوس‌تر شوند.
2. توانایی تست کردن تئوری‌ها به صورت انتمیشن.
3. اطمینان شهود از شهادتشان و یا حتی یادآوری اتفاقی از یاد رفته در صحنه جرم.
4. توانایی ارائه انیمیشن‌ها و صحنه‌ها در غالب مدرک به دادگاه.

اصل این مطلب مال سایت howstuffworks.com هست ولی من خودم چند سال پیش مطلبو ترجمه کردم. عالم باحالی دارن این نرم افزارا !!!

اختلاف از طبقه هم گذشت

می خواهم از فقر و اختلاف طبقاتی در جامعه برایتان بنویسم .
چرا ننویسم ؟ وقتی می بینم در و دیوار شهر از شعارهای زیبا ولی توخالی پر است ولی وضع فقرا روز به روز بدتر می شود و همه ی بادها به نفع ثروتمندان می وزد؛ دنیا روی پول می چرخد.
چرا ننویسم ؟ وقتی می بینم پسرکی برای فروختن فال و آدامس به جوانی نشسته در آخرین مدل BMW التماس می کند ولی او نمی شنود زیرا هم صدای ضبط ماشینش گوش فلک را کر کرده و هم تمامی حواسش جمع این است که آقای x یا خانم y محل پارتی آنچنانیشان را در قالب SMS برایش بفرستد .
چرا ننویسم ؟ وقتی می بینم دختر بچه ایی که حتی راه مدرسه را بلد نیست کیف مدرسه ایی به دوش انداخته تا ترحم خانمی که لباس هایش مطابق آخرین مد روز فرانسه است را به خود جلب کند و نوع جدید گدایی را سامان بخشد.
می نویسم چون می بینم :
در یک روز سرد زمستانی وقتی در یکی از چهار راههای شهرمان چند کودک هم سن و سال خودم شاید هم کوچکتر را دیدم که بعد از التماس به ماشین جلویی به طرف ماشین ما دویدند و التماس و خواهش کردند تا از آنها آدامس و فال بخریم نگاهم به لباس این بچه ها افتاد تمیز نبود هم بهداشت دست و صورتشان بد بود من از دیدن وضع این بچه ها خیلی ناراحت شدم چرا که آنها هم باید مثل من در مدرسه درس می خواندند و یا الان باید در اتومبیلی کنار پدر و مادرشان در حال گردش بودند و یا درخانه فیلم و کارتون تماشا می کردند این مسئله مرا خیلی غمگین کرد و پس از اندکی تامل فهمیدم پشت این ساختمانهای زیبا و اتومبیلهای شیک و گران قیمت که پشت چراغ قرمزها می ایستند مردم دیگری نیز هستند که ایرانی هستند و از نظر ما غایب هستند. آن لحظه یاد مقاله‌ای افتادم که در آن اعلامیه جهانی حقوق کودک را خوانده بودم:
– جامعه و مقامات دولتی موظفند که در مورد اطفال بدون خانواده و فقیر مراقبت و توجه خاصی داشته باشند- اصل 6.
– کودک حق دارد از تعلیم و تربیت بهره مند گردد- اصل7.
– کودک باید در مقابل هرگونه بهره کشی و آزار حمایت شود- اصل 8 .
– کودک نباید قبل از رسیدن به حداقل سن کار استخدام شود- اصل9.
در این فکر ها بودم که ناگهان صدای ویژ ماشینی که از کنارمان رد شد رشته افکارم را پاره کرد. به دلیل سرعت سرسام آور آن اتومبیل تنها چند ثانیه فرصت داشتم سرنشینانش را ببینم: چند دختر و پسر جوان سوار بر یک ماشین گران که صدای موزیکش باعث می شد وضع نامتعادل افراد بیشتر نمایان شود.
چند کودک ژنده پوش در سرمای زمستان و زیر برف در حال کار یا بهتر بگویم گدایی، در کنار ساختمانی مجهز که متری چندین میلیون تومان داد و ستد می شود و در پارکینگش چندین ماشین 300 -200 میلیون تومانی است. خودتان قضاوت کنید!!!

این مطلب یه زمانی مشق مطالعات اجتماعی من بود که تحویل دادم و نمره کامل تمرین رو هم گرفتم!
این سیستم ” چرا ننویسم؟ ” رو هم توی مقدمه سردبیر یه مجله ای، سال ها پیش، خوندم و یاد گرفتم. خیلی تو نوشتن کاربردیه. به خاطر بسپاریدش!!!

علایم دروغ

تکنیک هایی که در زیر درمورد تشخیص دروغ و دروغگو برایتان معرفی می کنیم، معمولاً توسط پلیس و نیروهای امنیتی استفاده می شود. این تکنیک ها برای مدیران، کارفرماها و افراد عادی برای استفاده در موقعیت های روزمره که تشخیص دروغ از راست به جلوگیری از قربانی شدن برای دسیسه و فریب کمک می کند، مفید است.

هشدار: گاهی اوقات، نادانی بهتر است. بعد از به دست آوردن این علم، ممکن است با فهمیدن اینکه کسی به شما دروغ می گوید، آزرده خاطر شوید.

علائم دروغگویی

زبان بدن دروغگویی:

– حالت فیزیکی فرد محدود و خشک می شود، دست ها حرکت چندانی ندارند. سرعت حرکت دست ها و پاها حین دروغ گفتن کندتر می شود.

– کسی که دروغ می گوید، از برخورد چشمی با شما اجتناب می کند.

– دروغ گو دست های خود را به صورت، گلو یا دهانش می مالد. لمس کردن یا خاراندن بینی یا پشت گوش هم اتفاق می افتد.

ژست های احساسی و تناقض

– زمان و مدت ژست ها و حالات احساسی سرعت عادی خود را از دست می دهد. ابراز احساسات با تاخیر مواجه می شود و ممکن است طولانی تر از حالت عادی ادامه پیدا کند و بعد ناگهان متوقف شود.

– زمان بین ژست های احساسی و کلمات متناقض است. مثلاً کسی وقتی هدیه ای دریافت می کند می گوید، “خیلی دوستش دارم.” و بعد از گفتن جمله لبخند می زند به جای اینکه همزمان با گفتن جمله این لبخند را نشان دهد.

– ژست ها و حالات با بیانات لفظی مغایر است. مثلاً وقتی می گوید، “دوستت دارم” اخم می کند.

– وقتی فرد قصد وانمود کردن حالتی دارد، حالات او به حرکات دهانی محدود می شود به جای اینکه کل چهره او را تحت تاثیر قرار دهد. مثلاً وقتی کسی به حالت طبیعی لبخند می زند، این لبخند روی کل صورت او تاثیر می گذارد.

تعاملات و واکنش ها

– فرد مرتکب دروغگویی، حالت دفاعی به خود می گیرد. فرد معصوم چنین واکنشی نخواهد داشت.

– فرد دروغگو در مواجهه با فرد مقابل خود که از او بخاطر دروغش پرس و جو می کند، احساس ناراحتی می کند و ممکن است سر یا بدنش را از او برگرداند.

– فرد دروغگو ممکن است ناخودآگاه اشیائی (کتاب، فنجان قهوه و امثال آن) را بین شما و خودش قرار دهد.

زمینه لفظی و محتوا

– دروغگو ممکن است از کلمات خود شما برای پاسخ به سوالتان استفاده کند. وقتی از او می پرسید، “آخرین شیرینی را تو خوردی؟” دروغگو جواب می دهد، “نه من آخرین شیرینی را نخوردم.”

– دروغگوها گاهی اوقات با بیان عبارات و جملات مستقیم از بیان دروغ اجتناب می کنند. به جای اینکه مستقیماً چیزی را رد یا انکار کنند در لفافه سخن می گویند.

– فرد متهم به دروغگویی معمولاً بیشتر از حد طبیعی حرف می زند و برای متقاعد کردن شما جزئیات غیرضروری به آن اضافه می کند. آنها از سکوت و مکث میان صحبت ها احساس ناراحتی میکنند.

– دروغگو با لحنی یکنواخت و خسته کننده حرف می زند و معمولاً از ضمایر استفاده نمی کند.

– کلمات او به آهستگی بیان می شوند و گرامر و ساختار جمله هایش ممکن است مشکل دار باشد.

سایر علائم دروغ:

– اگر باور دارید که کسی دروغ می گوید، موضوع صحبت را سریع عوض کنید. فرد دروغگو خیلی از این مسئله استقبال می کند و بحث جدید را با آرامش و اشتیاق بیشتری دنبال خواهد کرد. فرد دروغگو علاقه زیادی به عوض شدن بحث دارد درحالیکه کسی که حقیقت می گوید از این تغییر ناگهانی موضوع بحث گیج می شود و دوست دارد که بحث قبلی را باز دنبال کند.

– دروغگو برای اجتناب از یک موضوع خاص به شوخی و خنده روی می آورد.

نکات پایانی:

مشخص است که داشتن یک یا دو مورد از این علائم کسی را دروغگو نمی کند. رفتارهایی که در بالا ذکر شد را باید درمقایسه با رفتارهای نرمال شخص مورد نظر بسنجید.

این مطلب رو “گروه اینترنتی ایران ویچ” برا من فرستاده. در کل من مطالب قشنگی که این گروه برام بفرسته رو از این به بعد رو سایت میزارم که همه استفاده کنیم.( البته با ذکر منبع!!!)

منطــق وسیستــم‌هـای منطـقی

انسان در مواجهه با مسائل مختلف در ابتدای کار هیچ منطق برخورد یا به عبارت دیگر روش توجیه لازم برای آن مساله را ندارد و با گذر زمان و کاوش و تجزیه بیشتر مساله سعی می‌کند منطقی برای موجب و وجوب آن قضیه بیابد. این چنین آرام‌آرام منطق برخورد با پدیده‌‌های دنیای اطراف ما شکل می‌گیرد وحال آن مساله جزو منطق ما شده. این دخول منطق توجیه مساله جدید به درون حیطه منطق انسان‌ها دقیقا مترادف رسیدن از منطق به بی‌منطقی است. شاید این جمله در نگاه اول عجیب باشد ولی با توجه به تعاریفی که ارائه شد کاملا قابل توجیه است. شاید چون ما منطق را یکسری بحث فلسفی می‌دانیم برایمان این جمله ناملموس باشد ولی چون ما منطق را سطح درک و توجیه یک مساله تعریف کردیم هر چیز فراتر ار آن که خارج منطق است را می‌توان بی‌منطقی(چیز بیرون منطق) خواند. حال گاهی اوقات افرادی با احاطه کامل به مرز منطق با تفکر نظر و توجیه جدیدی برای پدیده می‌اورند که تا آن موقع درون منطق نبوده و به زبان دیگر به بی‌منطقی (توجیهی خارج منطق کنونی) می‌رسند حال این نظر می‌تواند درست یا غلط باشد. به عنوان مثال تا قبل از نیوتون، قرن‌ها طبق نظریه ارسطو باور براین که اجسام تمایل به سکون دارند و حتی اگر به آن‌ها نیرویی وارد کنیم و حرکت کنند بعد مدتی می‌ایستند. منطق برخورد با این قضیه همین بود تا این که نیوتون نظریه اینرسی را در محدوده خارج این منطق اعلام کرد. البته رسیدن به یک منطق جدید در محدوده بی‌منطقی برای افراد مختلف در بازه‌های زمانی مختلف اتفاق می‌افتد. مثلا انیشتین سال‌ها قبل به نظریه نسبیت رسید و تازه امروزه خیلی از ما به آن می‌رسیم. منظور از رسیدن این است که این توجیه جدید درون محدوده منطق ما بیاید پس مرز منطق گسترده‌تر می‌شود وچیزی که قبلا بی‌منطقی بود حال جزئی از منطق می‌شود.

پس انسان همواره نیاز به دید منطقی و منطق برای توجیه مسائل اطرافش دارد و باید با دیدن شواهد مربوط به مساله استدلالی بیاور و توجیهی نتیجه‌گیری کند.
روش رسیدن یا به عبارتی روند استدلال باید درست باشد و هرگونه اشتباهی در درک یا تحلیل مساله موجب نتیجه گیری غلط می‌شود. این درک اشتباه وقتی پیش می‌آید که خود اجزای مساله و یا روابط بینشان و یا هر دو با هم پیچیده باشند و ما متوجه نشویم کجای کار استدلال راه غلط رفته است. به‌عنوان مثال فرض کنید شخصی ادعا می‌کند که هرگاه باران می‌آید او یک ساعت قبلش عطسه می‌کند. اگر او هم‌اکنون عطسه کند آیا باید منتظر باران باشیم؟ پاسخ خیر است چون به زبان منطقی اگر بخواهیم این را پردازش کنیم چنین نتیجه می‌شود که “عطسه  باران” و فقط زمانی که باران ببارد حتما عطسه است و عطسه لزوما باران را نتیجه نمی‌دهد یعنی ما از این شرط نمی‌توانیم “باران  عطسه” یعنی عکسش را نتیجه گیری کنیم. شاید پیچیدگی که مارا اینجا به اشتباه انداخت این باشد که عمل عطسه قبل از باران اتفاف می‌افتد و ما ناخودآگاه و طبق عادت که فکر می‌کنیم عمل زودتر باعث عمل دیرتر است، به اشتباه افتادیم. اما مساله مهم‌تر این است که ما چطور این مشکل را رفع کردیم و روندی صحیح برای استدلال تعریف کردیم. بله ما فرض‌های مساله را در قالب یک رابطه منطقی نوشتیم. این همان چیزیست که به آن سیستم منطقی یا دستگاه استنتاج یا سیستم صوری می‌گوییم. پس ما به سیستم‌های منطقی نیاز داریم تا در قالب روابط و ضوابطی درست و قابل استناد از فرض‌ها به نیجه‌هایی صحیح برسیم. اولین مزیت این سیتم‌ها این است که روابط بین فرض‌ها را ساده‌تر و صریح‌تر نشان می‌دهند و آدم گیج نمی‌شود و این باعث از بین رفتن خطاهای درکی می‌شود. برای رفع خطاها روند استدلال هم چون مااز یکسری اعمال و ابزارهای ثابت(که بعدا آن‌ها را توضیح می‌دهیم) که مستدل هستند استفاده می‌کنیم جایی به خطا نمی‌رویم.
هر سیستم منطقی شامل بخش‌های زیر است:
زبان صوری واژگان جمله نشانه‌ها
سیستم منطقی قواعد ساخت ادات منطقی
تعاریف نماد کمکی
دستگاه استنتاج اصول
قواعد استنتاج

و اکنون تعریف این موارد:
* جمله نشانه‌ها یعنی حروفی که به گزاره‌ای نسبت می‌دهیم و نشانه گزاره است.
“قطع سیم”=w “انفجار بمب”=e
* ادات منطقی ابزارهایی هستند که ما به کمک آن‌ها اعمالی روی جملات انجام می‌دهیم و مفاهیم را گسترده‌تر می‌کنیم. از جمله مهم‌ترین ادات منطقی و ، یا ، نقیض ، شرطی و دو شرطی هستند که در سیستم‌های مختلف نمادهای‌ مختلفی دارند. البته در سیستم‌های مختلف ادات دیگری نیز هستند.
* نماد کمکی برای فهم بهتر اصول و واژگان در روند اثبات استفاده می‌شوند که به‌نوبه‌ی خود از ایجاد شبهه جلوگیری می‌کنند. ( )
* قواعد ساخت روش‌های معتبر کنار هم قرار گرفتن واژگان مختلف را به ما معرفی می‌کنند یا به عبارتی دیگر می‌گویند درچه شرایطی عبارت یا ساختار wff است. pq ‌ pq
* وقتی عبارت wff که ساختیم را معنی کنیم که چی هستند و چه استفاده‌ای دارند، آن را تعریف کرده‌ایم.مثلاً pq یعنی ازp به q می‌رسیم یا p,q را نتیجه می‌دهد یا اگر pرا داشته باشیم آن‌وقت q نتیجه می‌شود.
* اصول یکسری موارد یا گاها عباراتی هستند که بدون اثبات می‌پذیریم و در اثبات‌ها استفاده می‌کنیم.
* قواعد استنتاج یکسری روابط هستند که قابلا برپایه ادات منطقی استوارند و ساختارهای مختلف را به هم تبدیل می‌کنند و ما به کمک آن‌ها از اصول و داده‌ها و عبارات قدم به قدم نتایجی می‌گیریم تا به حکم برسیم.

موضوع منطق برا خودم جالبه گفتم شاید بعضی دوستان هم علاقه مند باشند. این یه بخشی از یه تحقیق به نگارش خودم بوده.

خر کيف يعنی چی ؟!

خر کیف یعنی سر کلاس کاردانی نشسته باشی، دونفر از جلوی در کلاس رد بشن و بگن :” نه اینجا نیست… اینا بچه های کارشناسی ارشدن
خر کیف یعنی کلاستو دو در کنی و همون روز استاد حضورغیاب نکنه!
خر كبف يعني اينكه يه لپ تاپ مي گيري دستت اما 2 قرون سواد نداري بهت بگن آقاي مهندس!
خر کیف یعنی راننده تاکسی باشی و دانشجوی پزشکی رو سوار کنی اونوقت وقتی می خواد پیاده شه بر حسب عادت به محیط دانشگاه بگه: مرسی آقای دکتر!
خر کیف یعنی زنگ موبایلت حسابی جلب توجه کنه!
خر کیف یعنی کسب بالاترین نمره میان ترم فقط از راه تقلب و امدادهای غیبی!
خر کیف یعنی فکر کنی کارتت تموم شده ولی در کمال ناامیدی کانکت شی و ساعتها تو اینترنت بچرخی!
خر کیف یعنی بابات قبض موبایلت رو پرداخت کنه و اصلا نپرسه که چرا اینقدر رقمش نجومی شده!
خر کیف یعنی استادت بگه نگران نباش! نمی افتی!
خر کیف یعنی با دوستات بری تریا، دوست اصفهانیت حساب کنه!
خر کیف یعنی توی یک مجلس بزرگ همه چشمشون دنبال مدل لباست باشه!
خر کیف یعنی دانشجو نباشی ولی از سایت دانشگاه، مفتکی استفاده کنی!
خر کیف یعنی پشت چراغ قرمز از ماشین بغلی یه چیزی پرت شه تو ماشینت (مثل شماره تلفن و یا حتی گوشی طرف!)
خر کیف یعنی تو دانشگاه همراه دوستت داری میری ولی پسر همکلاسیت فقط به تو سلام میکنه!
خر کیف یعنی یه جا با یه نفر همصحبت شی و رمانتیک بگه: “از قیافه تون معلومه که
دانشجویین!”
خر کیف یعنی توی مهمونی باشی و یکی از خانومای باکلاس و کار درست فامیل صدات کنه: خوشگل خانوم!
خر کیف یعنی یک منشی با مدیر عامل شرکت ازدواج کنه!
خر کیف یعنی بین کلاس 12 تا 2 و کلاس 2 تا 4 خودتو به یک آدم اهل رو درواسی بچسبونی و بری باهاش ناهار بخوری!
خر کیف یعنی موقع امتحان عملی استاد بره بیرون از کلاس و در رو هم ببنده!
خر کیف یعنی هیچی نخونده باشی و همه رو از رو دست بغلیت بنویسی بعد نمره ت از اون بیشتر شه!
خر کیف یعنی استاد یک سوال قلمبه بپرسه هیچکش جز تو نتونه جواب بده!
خر کیف یعنی وقتی مهمونای شهرستانیتون می رن بچه شون قشنگترین عروسکشو جا بذاره!

راستی این مطلبو من از یکی از دوستام قبلا گرفتم و منبع اصلیشو نمی دونم.

فارسی سره

فارسی سره یعنی “فارسی ناب” یا “فارسی پاک”. یعنی بیاییم و تمام لغات بیگانه را از زبان فارسی بیرون بریزیم. این مساله اول بار در دوره قاجار توسط یکسری افرادی مطرح شد که از تسلط کلمات عربی بر زبانمان عاصی شده بودند. آن‌ها می‌گفتند که باید تمام لغات بیگانه این زبان را دور ریخت و حتی ادبیات ما را چون سره نبود قبول نداشتند! درحالیکه بالاترین افتخار ما ایرانیان همین فرهنگ و ادبیاتمان است. بدیهی است که این افکار متحجرانه راه به جایی نبرد و هرکس که این‌ها را می‌شنود موافق است که آن‌ها خیلی دو آتشه بودند.
امروز بعد از گذشت سال‌ها فرهنگستان زبان و ادب فارسی تصمیم گرفته تا بار دیگر پرچم فارسی سره را بافرازد. البته نه مثل قدیم بلکه با روش درست. سره‌سازی جدید با لغات عربی یا بیگانه غیرعربی(مثل یونانی: اصلا خود لفظ “پارسی” هم یونانی است!) که ما با آن‌ها جفت و جور شده‌ایم کاری ندارد، هرچند اگر از برابرنهاد‌های فرهنگستان استفاده کنیم بهتر است. فرهنگستان روی کلمات جدید اقدام می‌کند. یکی از مثال‌های مشهور این قضیه دو کلمه “نرم‌افزار” و “سخت‌افزار” است که ما به جای hardware و software به کار می‌بریم و تقریباً هرگز از این دو کلمه انگلیسی استفاده نمی‌کنیم. حتی شکل فارسی آن‌ها برای ما غریب است (“هاردور” و “سافت‌ور”) ولی با واژه “فوتبال” این مشکل را نداریم. از برابرنهادهای ناکام، کلمه “موشواره” بود که برای “موس” کامپیوتر در نظر گرفته شد ولی به دلیل بی‌توجهی مردم و صد البته نبود امکان رسانه‌ای برای پخش آن، عمومی نشد. برابرنهادهایی مثل “رایانه” و “چاپگر” هم پنجاه-پنجاه همراه واژه‌های بیگانه‌ی “کامپیوتر” و “پرینتر” به کار می‌روند.
دوستان! این برابرنهاد‌ها یکی دوتا نیست. به نظر شما نباید اقدامی کنیم تا لغاتی مثل “مهاجم” گوشه‌گیر نشوند و جای “فوروارد” را بگیرند؟؟؟