نویسنده: Мухаммеd Али

ج – مرگ

کلی مهمون اومده خونتون. افرادی که همیشه آرزوی دیدنشون رو داشتی. حوصله نداری. در اتاق رو رو خودت بستی. حوصله‌ی کتاب نداری، حوصله‌ی درس نداری، حوصله‌ی هیچ کس رو نداری.. با این وضعیت حد اکثر 2 روز زنده ای..
چی‌کار می‌کنی؟

پ.ن:
کدوم؟
live for nothing
die for something

غزه!؟

پ.گ:
اخبار شبکه‌ی اول را نگاه کنید..
هر شب همه را خفه می کنند که وضع غزّه چطور است..
اخبار داشت تصویر چند اسرائیلی را نشان می‌داد که قدم می‌زنند و بعد روی تصویر می‌گفت اسرائیلی‌ها از دست مردم فلسطین در امان نیستند و پناه گرفتند و ..!!
دانش جویان داوطلب برای رفتن به غزه، در فرودگاه مهرآباد تحسن کرده بودند.. پرواز به غزّه دیگر سفر خارجی به حساب نمی‌آید.. غزّه را، باید استان کنند..
رادیو می گفت “بیست ویلچری، به طور خودجوش، ساعت ده صبح، برای حمایت از غزّه، به میدان فلسطین رفتند” . ما هر روز در میدان فلسطین یک جور بساط داریم!! اما تا به حال شنیده‌اید بیست نفر آدم با یک ویژگی خاص و مشترک به طور خودجوش در یک مکان مشخص در یک ساعت، جمع شوند!؟ مگر آن که خواب‌نما شده باشند..
چند درصد کشته شدگان، زنان و کودکان بودند..!؟ فکر نکنید من دلم برای آن زن و آن کودک که نشان می دهد، نمی‌سوزد.. چرا. اصلن، دلم کباب می شود!! اما طبیعی است وقتی مردان پناه ببرند به خانه‌ها و مدرسه‌ها و بیمارستان‌ها، دشمن هم دنبال‌شان می‌رود!!
من از جنگ حمایت نمی کنم. متنفرم از مرگ آدم‌های بی گناه. متنفرم از دیدن کشتار عامه‌ی مردم. غصه می خورم برای بچه‌هایشان..
از خودتان بپرسید چرا توی همه‌ی دنیا، فقط ایران حرص غزه را می‌خورد؟ یک کارشناس می‌گفت اگر به خاطر دخالت‌های ایران نبود، سال‌ها پیش صلح بر پا شده بود.. چه کسی از جنگ سود می‌برد؟
هر روز سید حسن نصرالله را نشان می‌دهند.. از همه‌ی حرف‌هایی که سران اسرائیل می‌رنند، تنها یک جمله را پخش می‌کنند.
اخبار ما تحریف می شود، پْرِس تی‌وی تحریف‌ش کم‌تر از آن است،  بی‌بی‌سی هم تحریف می‌شود، الجزیره هم تحریف می‌شود.. چون هر کسی می‌خواهد حرف خودش توی ذهن مردم بماند!! حالا هی گوش کنیم و فکر نکنیم.. بگذاریم همان که آن‌ها می‌گویند در ذهن‌مان هک می‌شود!!

پ.ا:

پ.ن:
1. یادمان باشد این بار که در آینه نگاه کردیم، ببینیم یک جفت آنتن روی سرمان در آمده یا نه!؟
2. یکی از اساتید اشاره‌ی زیبایی به معنی واژه‌ی «دشمن» کرد. «دُش» به معنی “ضد، مخرب، ..” (مثل دُشنام) و «من» به معنی “اندیشه” است.. (مثل به‌من) حال این سؤال مطرح می‌شود: دشمن واقعی کی است؟
3. پ.گ: پیش‌گفتار؛ پ.ا: پیکره‌ی اصلی ( ِمتن)؛ پ.ن: پی‌نوشت؛

Pegäh ft. Arab

پی‌نوشته

graveyardپ.ن:
1. این روزها سال‌گرد تولد خیلی‌ها بود و هست. هر بار که سال‌گرد تولدمان فرا می‌رسد؛ یعنی یک سال دیگر به مرگ نزدیک شده‌ایم. ولی هنوز برخی متولد نشده‌اند و برخی مدت‌هاست که مرده‌اند. فرا رسیدن سال‌گرد تولد خیلی از دوستان را به آن‌ها تسلیت عرض می‌کنم.
2. یک داستان بامزه و آموزنده: یک بند از متن «گورستان» من به علت “توهین به اسلام” در مرکز کاشان سانسور شد. علت دقیق سانسور شدن در کامنت‌های این متن در بلاگ نشریه مشخص است. پیش‌نهاد می‌کنم حتمن به آن مراجعه کنید؛ برای رهایی از افسردگی مفید است.
3. «روز مرگ» یک عید است که هر سال در مکزیک جشن گرفته می‌شود. اما به عقیده‌ی من، ما هر روز آن جشن را با شکوه‌تر از مکزیک برپا می‌کنیم.

زندان انفرادی

یا رب سببی ســــــاز که یارم به سلامت
بـاز آیـد و بــرهـــــــــــانــدم از بـنـد ملامت
فریاد که از شــــــــش جهتم راه ببســـتند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت

پ.گ:
آزمون آزمایشی‌یِ هماهنگ کشوری:
1) دانش‌آموز پیش‌دانش‌گاهی تقلب می‌کند تا رتبه‌ی بهتری کسب کند. رتبه‌ای که خود او می‌داند هیچ ارزشی ندارد. اما پدر و مادر او که نمی‌دانند. پدر و مادری که فرصت زندگی کردن را از فرزند خود گرفته اند و با این کار فرزندشان این فرصت را به دست می‌آورند تا فرزند دروغ‌گوی متقلب خود را چماغ کنند و به فرق سر اطرافیان و خویشاوندان بکوبند.
2) دبیر فیزیک همه‌ی رابطه‌ها و فرمول‌های مربوط به بخشی که قرار است در آزمون از آن سؤال طرح شود را بزرگ می‌نویسد و به دیوار می‌کوبد. می‌گوید «این کار را کردم تا فرمول‌ها در ذهن شما نقش بندد»، اما خود او می‌داند این کار را کرده است تا دانش‌آموزان‌َش در فیزیک آزمون رتبه‌ی بهتری کسب کنند و موجب سربلندی‌یِ او شوند.
3) مدیر مدرسه به جلسه‌ی آزمون می‌آید و می‌گوید نیم ساعت بیش‌تر از وقت مقرر بنشینید و به سؤالات پاسخ دهید تا بتوانم نتایج آزمون را مقایسه کنم. همه می‌دانند که دروغ می‌گوید، یک دروغ بزرگ. او این کار را می‌کند تا مدرسه‌اش در آزمون رتبه‌ی بهتری کسب کند. اما هیچ کس اعتراضی نمی‌کند، چرا که این دروغ‌گویی‌یِ مدیر ظاهرن به سود خود او است.

پ.ا:
همه به فکر خودشان هستند. در زندان خودخواهی اسیر اَند. ولی حقیقتن این طور نیست. گمان می‌کنند که خودخواه اند. گمان می‌کنند که از انسانیت بویی نبرده اند. چون فردی که از انسانیت بویی نبرده، کارهایی می‌کند که به سود او است ولو به زیان بقیه. اما کارهایی که این افراد می‌کنند نه تنها به زیان بقیه است، بلکه به زیان خودشان هم هست. انگار همه فراموش کرده اند که کنکوری در راه است که در آن نمی‌توان برای پاسخ‌گویی با کناری مشورت کرد، نمی‌توان از روی کلید سؤالات که در راه‌رو روی صندلی گذاشته‌اند پاسخ‌های صحیح را یافت، نمی‌توان از روی مقوای روی دیوار رابطه‌های فیزیک را به یاد آورد، نمی‌توان نیم ساعت بیش‌تر نشست و به سؤالات پاسخ داد…

زندانی

برگ نخست

ای گلـبن جـوان بر دولت بخـور که من
در سـایه‌ی تو بلـبل باغ جـهان شـدم
اول ز حـرف و صـوت وجـودم خبر نبـود
در مکتب غم تو چنین نکته‌دان شدم

پ.گ:
رابعه قزداری بلخی معروف به زین العرب، دختر کعب امیر بلخ، شاعر پارسی‌گوی نیمه‌ی نخست سده‌ی چهارم هجری (914-943 میلادی) است.
رابعه شیفته‌ی بَکتاش غلام برادرش می‌شود و برایش شعر می‌سراید. برادرش حارث که از این عشق آگاه می‌شود آشفته می‌شود و دستور می‌دهد که خواهرش را به حمام برند و رگهایش را بگشایند تا بمیرد. [1]

پ.ا:
اکنون بیش از هزار سال از آن روز می‌گذرد. اگر هم اکنون برادران رابعه‌ها، مادران رابعه‌ها، پدران رابعه‌ها باخبر شوند؛ چه پیش خواهد آمد؟ عکس العمل انسان‌هایی که خود را متمدن می‌خوانند، خود را متجدد می‌خوانند، خود را متفکر می‌خوانند، خود را متدین می‌خوانند، خود را روشن‌فکر می‌خوانند، خود را باشعور می‌خوانند، خود را بافرهنگ می‌خوانند، خود را باخدا می‌خوانند، چیست؟

پ.ن:
[1] منابع: از رابعه تا پروین، پیش‌گامان شعر فارسی، تاریخ ادبیات در ایران، الذریعه، ریاحین الشریعه، ریحانه، زنان سخن‌ور، سرآمدان فرهنگ، هزار سال شعر فارسی.

مسئله ی 11

من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم صد بار توبه کردم و دیگر نمی‌کنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور با خاک کوی دوست برابر نمی‌کنم
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است گفتم کنایتی و مکرر نمی‌کنم
هرگز نمی‌شود ز سر خود خبر مرا تا در میان میکده سر بر نمی‌کنم
شیخم به طیره گفت برو ترک عشق کن محتاج جنگ نیست برادر نمی‌کنم
پیر مغان حکایت معقول می کند معذورم ار محال تو باور نمی کنم
این تقواام تمام که با شاهدان شهر ناز و کرشمه بر سر منبر نمی‌کنم
حافظ جناب پیر مغان جای دولت است من ترک خاک بوسی این در نمی‌کنم


پ.ن:
1. پروانه ها همیشه هستند!
2. دنیا طبق قوانینی که روی کاغذه نمی گذره!
3. هیچ چیز تصادفی نیست!

پ.ه:
1. کسی نمی دونه چه بلایی سر n-body problem اومد؟
2. (نظر سنجی) شما برای چی درس می خونید؟

پ.1:
سمپادی های گرامی، کامنت های پست قبلی ام رو جواب دادم!