نویسنده: ivan

زنهار از اين بيابان

جم كيند اين اقورمنقلو…با شما نيستم.در حالي كه بشدت داريم مي ريم تو ساله جديد.گويند عيد .و مردم فرهيخته مملكت دارن واسه ادا بازاري به نام مراسم عيدانه و متخلفاتش اماده ميشن.و چرخ هاي صنعت و معدن ، علم و خدمات مملكت واسه رفتن لاي باقالي اماده ميشن(فرهنگ نمي رود.هست .بوده از قبل. در باقالي بازار صاحبخانه است.بقيه اركان و شاخصه هاي مملكت در اين تعصيلات مي روند عيدديني از او!).اين يعني همين كه كماكان علي رغم تلاش پزشكان و جراحان ، تمام وجنات ، سكنات ، سيستم هاي مديريتي و عملكردي ما ايرانيزه بماند. و بعد در طول سال همچون مجسمه بلاهت زل زديم به درگاه اوت پوت! …

گذر از سال 88 به مثابه چي بود ؟ قضاياي سياسي از نظر انرژي بري و ميزان متابليسم تحميلي بر پيكره كشور توسط چند دانشمند فرهيخته و ميلياردها طرفدارا دو آتيشه و چهارچرخشون قابل قياس …نيست يا دگر جايي .خاصه خودمونه.ايرانيزس. حداقل موقع اين كارا چادر بگيرين بقيه به ريشمون نخندن.

ولش كن.اصن مهم نيست كه گذر از 88 مث چي بود.ري ويو تو اين ويژه نامه هاي روزنامه مجله ها هست.مث ري وي يو هاي سال قبل.سال قبل تر.قبل تر تر.اون موقع كه من جوان تر تر بودم.اعصاب داشتم.خيلي چيزا نداشتم.الان خيلي چيزا دارم.اعصاب ندارم.پس ولش كن.اصن مهم نيست كه براي من به مثابه چي بود.من نه ته پيازم نه سر ديب دميني.ولي شما كه هم خيلي چيزا دارين.اعصابم دارين.پي گيريد كنيد.اين ويژه نامه ها اومده بخونيد.غير چلچراغو ميگم.بخونيد.چيز ميز ديگم داشتين بخونين.رمان.انتگرال لانه كبوتري.تست كتاب كار نوروزي قلم چي اول ايتدايي(كاظم،كاظم…تو هم ما رو شناختي!).قصه.اسمس.قبض برق(.ضرب در چهار حساب بي يارانه ها رو كنيد)….بر شيطون لعنت.

گروه مجلات همشهري ، مجله” دانستنيها” رو احيا كرده.اونم تو كلاس كاري كه خاصه گروه همشهريه. جاي خالي كه بشديد حس ميشد. و از اون اشك شوق اورتر ويژه نامه خردنامه براي كتابه(اين سلسله مراتب همشهري هم جالبه.يه نشريه در حكم جنسه و بعد يه نشريه در مي ياد به عنوان گونه اي از اون جنس!).فقط و فقط پيرامون كتاب.آيييييي! فك كن ! “الف”ويژه نامه اي كه اولين شمارش الان درامده.از اين اخري اين مدلي ديگه نداريم.خاصه كتاب.يه كتاب چهار تي وي بود! به هر روي اين شما واين لنگ كفش هايي در اين بيابان.

چند سي سي مجله

بد معرفي چند گرم كتابفروش.چندثانيه تي وي….
سلام.خوبين؟
در راستاي اينكه حلوا حلوا كردن و نق زدن چيزي درست نمي شه(؟!) و فرهنگ مملكت ، فرهنگ بشريت ساكن در اين كشور چند ميليون ساله ، تركيده از تمدن ، آلكاتراز هنر و بس ، قشون چرچيل صفت و مخزن و ناقل تگ گير اي كي يو عالم….بسه!بر شيطون لعنت.آقا ببينيد در راستاي ايجاد بستر كار فرهنگي در اين خرابآباد…لعنت ديگه!….كماكان توليد محتوا رقيقي مي خواهيم بكنم!براي افزايش مصرف كاغذ و سرگرمي مردم شكم سير و عشق مغتشش و جووناي كله اناناسي و ذرت گو. با هدف متعالي افزايش ساعت مطالعه بشريت كشور و با با هدف غير قابل تصور و فوق دركي به نام افزايش سوات ، فكر ، شعور و فرهنگ .صد البت كه بنده نه ته پيازم نه سر سيب زميني .لذا زور ما قد همين آسمون ريسماناس.و دو صد البت كه بر خود من مينيممم وارد است. بگذليم.افسار كلام را ز ليمبيك و تالاموس برگرفته به كورتس داده تا كمي جلزولزي كند من باب معرفي چند نشريه وزين. اوت پوتش پيشكش شما :

گروه نشريات همشهري: كلاس كاري اين گروه به شدت در حد تيم ملي است!به وضوح شعور و سواد كاري در اين گروه ديده مي شود. استفاده از فرمول بهترين شدن با استفاده از بهترينها يعني كادري مجرب ، جوان ، روشن و با سوات. (چه از حيث مهارت و سوات علمي و هنري چه از نظر اصول مخاطب شناسي و جامعه شناسي بومي) با كامل شدن گروه اين نشريات در حوضه هاي مختلف از جمله دانش و فناوري،ادبيات(همشهري داستان) ورزش(تماشاگر) و سينما در كنار تغييراتي در همشهري ماه و ساير ماهنامه ها در كنار نشريه نفيس ايرا شناسي اين گروه (سرزمين من)كه در كلاس كاري نشنال جغرافي بسته و ارايه مييشه به تنهايي ارايه دهنده استاداردهاي جديدي و بروزي در عرصه مطبوعات كشور چه از نظر كيفيت و چه از نظر محتواست. كه ساير نشريات جهت رقابت مجبور به ارتقا كار خود مي كنن.پرداخت ها ، گفتگوها و گزارهاش هايي متعادل مبتني بر اصول و روش ژورناليستي است و فارغ از سليقه و افراط و تفريط هاي منتج از جوهاي متغير حوزه هاي مربوطه است.
گفتم تا جشنواره زمستاني دارن و تخفيف بيست تا نصف قيمت در اينجا مي دن از لنگ كفشهاي اين موسسه در اين بيابان فرهنگي فراخ و برهوت غنيمتي برد.

سپيده دانايي:عالي ميشه كه بقيه اساتيد خبره و درداشنا و دلسوز مانند دكتر گلزاري استاد داشگاه علامه طباطبايي دست به انتشار نشريه براي آسيبشناسي مشكلات اجتماعي و فرهگي كشور كنند. موضوعات اين نشريه تا كنون تا سر حد بيان عنوان و تيتر هم دلگرمييه و معرف اينكه حداقل هنوز كسايي هستن كه چشم خودشونو بروي آسيبهاي ريز و درشت كرور كرور جووناي اين كشور نبستن. اگر واقعن سوادي تو دانشگاه خابيده بويژه علوم انساني و ميتونه حل و فصل معضلات اجتماعي كشورم انجام بده پس چه خوب حداقل از اين طريق اساتيد و كارشناسا وارد بشن و حرفاشونو به گوش مردم برسونن و پخش كنن تا حداقل از يه بعد حجت تموم بشه و كشور و مردم و جوونا چوب جهالتشونو نخورن.

مهرنو: نشريه سازمان بهزيستي كه در رنگ و لعابي مناسب ، سعي بر معرفي آسيبهاي اجتماعي كشور داره .آمارها و خبرها وطيف وسيعي از موضوعاتي كه بخش عمدش در حوزه كاري اين نهاده و متولي شناسايي و حل و فصلشون هم خودشه لذا مطالبش در كمتر نشريه اي به اين شكل مستند طرح و برسي ميشه.

سوره: نشريه كه زموني شهيد آويني سردبيرش بود و اونايي كه دغدغه فرهنگ وهنر اسلامي كشورو دارن و پيگير جريانات و چالش ها تو اين زمينه هستن مي تون از مقالات به نسبت مفصل اين نشريه ي وابسته به حوزه هنري كه ناشر پرفروش ترين كتاباي ايران مث “دا “و “بابانظر” و آثاري از اميرخاني(“ارميا “و “من او”) هستش،استفاده كنن.همچنين
كلن سر زدن به سايت انتشارات حوزه هنري خالي از فايده نيست.

بهترين برنامه هاي علمي رسانه تيم ملي

دوستان، … بهترين برنامه هاي علمي در رسانه تيم ملي را چه يافتيد؟ حرف سياسي فك نكنيد … ريلكس…نفس عميق…به پسرعمو هاي چارسوي علم فكر كنيد!
در اينجا مطلب ساده اي و صميمي و بي ادعا را كه از نظر ميگذرانيد در باب معرفي …شيش بخشه!چي؟توضيح واضحات!
بنظر من ، بترتيب مقاديري كه موقع ديدن ،گهگاه ، مرا به گاز زدن ديوار وا ميدارد!:
اول: شبكه چار: برنامه معرفت شباي قدر ويجه و ساير فوصول پنجشمبه ها 10 و نيم.(استاد ديناني…شيره!)

دوم:سخرانياي استاد الهي قمشه اي….عمرم رفت نفهميدم تايم پخش منظمش كيه…رندم ميزنم. هميشه از وسط ميگيرم.تا ميشينم استاد باي باي ميده زيرش مينويس ادامه دارد تا من گازرو بزنم!

سيم:شبكه چار: چارسوي علم :تيپ يك داره و دو. تيپ يك ظهرا موقع اخبار شبكه يك!…تيپ دو رو شبا هم داره…يا غروب…احتمال اينكه موضوع مورد علاقتون توش باشه يك به هفته…در كل هفته . تيپ يكش واسه زبونتون خوبه … زبون انگلندي تونو دراز ميكنه.

چهارم: كانال چهار:كتاب چار(!) ، نفس من بيده …سردردي چيزي شدين بشينين نيگاش كنين اينقد كه اين برنامه ارامش بخشه !مسكن. از بس كه كتاب كتاب ميكنن.و اعلام كتاباي جديد و منتخب قند تو دل ادم اب ميكنن. و گهگاه ، مقاديري حسرت، فرياد و فغان و و پا كوفتن و منم ميخام منم ميخام … دوشنبه ها ساعت 9 و نيم

5 :كانال چار : سينما چار ، مستند چار بويژه عيد نوروز …اونقد توپ ميشه كه اگر كنكوري باشين دوران طلايي رو به خاك سياه مينشونه.

شيش :شبكه اموزش: انسان و جهان…بهترين و خفن ترين مستندهاي در قيد حيات دنيا هر شب هر شب… جاي گاز زدن ديوار بيارش دوبلشه كه منو راهي بيابان نموده است …دوبلش اقاي ” ع ” نامييست!(حيف رمضونه) كه جاي 90 درصد شخصيتها و دانشمندا و مشاهير رو در ميياره و از صداي افتادن سيب نيوتون رو كلش (لوپ مشدد…پوك بوده؟!) تا گاليله در حال احتضار. ابدارچي و شيشه پاكن استوديو هم گاهي مي يان كمكش جاي جيمز واتسن و ماكس پلانك نطق ميكنن….ترجمه هم مرا گسيخته است…نظريه نسبيت خاص را گويند…نظريه خصوصي نسبت!..كلن فرح بخشه شديد!

هفت :كانال يك: اين شبها سر شب ميذاره شبهاي قديم اخر شب از شنبه تا چارشمبه …جاي ديواربگازش حضور اميرخاني بعنوان مهمان تو تيزرش بود…اين شب ها.

هشت: كانال چار : فرجه:جمعه ها لنگ ظهر(نميدونم الانم هست يا نه)…اقاي آسمان شب درباره موضوعات علمي كشوري با مهمان مي حرفه و گهگاه به سوالاي من در حوضه چرا ما نداريم چرا نمي كنيم چرا نمي كنيد براي علم كشور از زبون مسولين و دست عنداركاران (!) جواب ميدن (با ماهيت به گردن يه جاي ديگه انداختن)

نه: كانال چار: اردي بهشت …پنج شنبه ها لنگ ظهر(به گمانم)…گه گاه گفتگو سازنده مي يان اساس.

ده : كانال سه(!) : نه جومونگ نيست…نودم نيست…جفتش امواتشونو بيامرزه. يه سري مستنده ماله يه تيمه جوون كه گه گاه به فاصله هاي چندماه و تو تايم رندم ميذاره … گهگاه ساعت هاي سه و چهار رويت شدن…يه بار با اردو جهادين ، يه بار سفر استاني هيئت گاورمنت ، يه بار با المپياديا در روستاها! يه بار كانون اصلاح و تربيت دخترا…تيمارستان…اينجورياس…سوژه ها رو هم كه دارين لذا وعده گازتون محفوظه.

ده پريم:شبكه دو: شبكه كودك و چغله… اينو خالي ميذارم تا هر وقت كسي ديد” باب اسفنجي” رو ميذاره بگه بذارم بقيه مستفيض بشن .جاش محفوظه.

يازدهم: كاسياس !!

ياراي ذخيره: برنامه صفاريان پور با احراي آقاي آسمان شب دوشنبه ها 10…گفتگوهاي دو قدم مانده به بوغ خروس با اجرا صالح علا جان! هر شب هر شب…چارسوق كانال 4 ميان وعده اي وقتو بيوق شبكه چار با پخش انيشن كوتاه با سليقه شبكه چار،ارتباط ايراني با اجرا ميرفخرايي 5 شنبه ها ده…هوم…پس معرفتو كي داره!؟

——-
ميدونم تكراريه ،دو تاشم كه تازه باشه بازده ارسال رو نود حساب ميكنم!

عبادت خوبیست ،تنهایي*

8
اندکی تفکر…در خود…به راه آمده و پیش رو…به کرده ها و نکرده ها…به عیب های اشکار و پنهان…..” شیطان را حل می کند “…در این موسم رمضان
——
*=فرموده حضرت علي(ع)

تهيه كتاب در اينترنت

سلام/مشرف به سالگرد ورودم برگشتم، با وقايعي شبيه “به انجا رفتم و برگشتم :داستان يك هابيت! “/ گذران ماه رمضان در شهريور همراه با روزاي كوتاهش حال ميدهد؟شايد در برگه ثوابتون واسه خاطر بدي اب و هوا و تايم يه اضافه كاري چيزي بزنن …. الان مزنه قند خونتون چنده؟از من منفيه…ميدونم…از حرف زدنم واضحه…خب پس احوال پرسي(!) بسه.

ميخام يه خورده كتابفروشي معرفي كنم.اينقد كه ميگيم مطالعه خوبه.كتاب خوبه.توزيع كتاب بده.كتابخونه نداريم.مردم كتاب نمي خونن.سوات و مهارت كمه و حرفايي از اين دست، حالا ، در اين عرصه اينترنت چي واسه جبران اين كمبودها و تقويت قوت ها(؟!) هست؟ طي چن ساله اخير با هماهنگي هايي بين يه سري ارگانها و ايجاد سيستم هايي در نهادهايي مث اداره پست و رواج فروشگاه هايي اينترنتي و استفاده اونا از اين هماهنگيا و خدمات نهادهاي دولتي و خصوصي يه مقدار عرصه واسه عرضه كتاب از طريق اينترنت مهيا شده. مسلمن اينترنت با مزاياي خاص خودش مث توزيع و كاربري و در دسترس بودنش بنظرم با شرايط و امكانات فعلي ايران گزينه سريع و بصرفه اي واسه تهيه كتاب هست .بويژه كه انتشار كتاب چه از باب تعداد و چه نظر توزيع در ايران داغونه.بويژه توزيع متمركز و محدود شده كتاب در كتابفروشي ها و كتابخونه هاي كلانشهرها ، كه با وضعيت و توزيع جمعيتي ايران، جمعيت جوانان و دانشجوهاي ايران تناسبي در سطح باكتريال داره!/در ضمن ، وقتي امكان عرضه مناسب كتاب در اينترنت مهيا بشه (به عنوان يه نمونه از كاركردهاي مفيد اينترنت در بحث هاي فرهنگي ، اموزشي وغيره) ميتونيم از بالارفتن ضريب نفوذ اينترنت در ايران خوشحال بشيم. و هر چقد از پتانسيل اينترنت در همچين اهدافي بيشتر بكار گرفته بشه ميشه خوشحالتر و اميدوارتر شد. اميد به چيزايي كه خودتون ميدونيد!

حالا جدا از اين كه اكثر عزيزان يد طولاني در اقامت در نت دارن و اينترتم تا اخرش رفتن و اومدن ممكنه اين سايتا تكراري باشه و يا غيروذالك. اينجا فقط يه گرد اوري انجام دادم و توليد محتوايي كوچيكي واسه موضوعات مهمي مث كتاب و مشتقاتش. پس خاهشن قندتاتون واسه گيراي غيرمرتبط نسوزونيد زبون روزه.مرسي

نمایشگاه مجازی کتاب : اولين نمايشگاه مجازي كتاب ، تازه باز شده،خبرشو تو شبكه چهار ديدم. انتشاراتي ها همكاري كنن خيلي جامع تر ميشه(چرا جامع تر ؟ناشر كتب تخصصي رشتم همه كتاباشو گذاشته بود…خب لذا جامس!).چون سليقه اي و خاص كتاب گذاشته نشده و خود انتشاراتي ها بر حسب موضوع دسته بندي شدن از حيث پيدا كردن راحته. (كتاب كنكورم كلي داره و در هر چي سايته كه كتاب كنكور ميفروشنو تخته خواهد كرد و اين دسترسي گسترده براي آن دسته از داوطلبين شهرستاني بسيار مفيد و عدالت مآبانه است!). نحوه خريدشم فك كنم پستيه. هر بسته حالا هر چندتا كتاب داشته باشه 950 تومن ميفته.توضيحات كامل تو سايت هست.

جیره کتاب : يه سايت جالب .شما فرم پر ميكنيد و از سليقه تون تو كتاب خوندن(بخصوص رمان) ميگيد و اونا هم بر حسب سليقه شما هر ماه يه كتاب واستون ميفرستن(اسمشو به شما نمي گن ولي سعي ميكنن كتاباي تاپي باشه ).خيلي اگي اينجوري بهتون نمي سازه ميتونيد از فهرست كتاباي ماهانه كه اكثرن جديدترين اثار منتشره هستن جهت جيره ماهتون انتخاب كنيد. بخش هاي جالب ديگه هم داره. خودم بشخصه عضو بودم و تجربه جالبناكيست!

در ضمن اين سايت فهرستي از 1001كتاب كه قبل مرگ باس خوند را ترجمه كرده است(!).220 عنوان منتخب را نيز در اينجا (اين تنها لينك اين متنه! قدرشو بدونيد)منتشر نموده است.براي كرم كتاب شدن منوي خوبيست. يا پيوستن به باشگاه صدتايي .

آدینه بوک : ا نتشارات ادينه راه انداخته و كتابفروشيايي هم در تهران با هاش همكاري ميكنن و كتاباشونو از اين سايت معرفي ميكنن.لذا سايت جامعيه به نسبت. فقط واسه فروش روش سيستم بستن خفن! لذا كار باهاش يه خورده حوصله ميخاد .

پاتوق کتاب : كلي كتاب و سي دي و مجله در مقولات علوم انساني و اسلامي با دسته بندي هاي مختلف : ناشر ،نويسنده،موضوع و… داره. فروششم ارسال پستيه .

بشخصه بنظرم اين چهارتا فروشگاه پوشش خوبي ميدن(سه تاشون از حيث كمييت يكيشونم از حيث كيفيت) اين هم لينك چندتا فعال عرصه كتابه :

خانه کتاب اشاکانون اندیشه جوانخانه کتاب –  خبرگزاري كتاب ايرانکتاب نیوز

ايمن براي دنجروس !

eee

]چند جاي مذخرف عالم كجايه؟! تعداد اين جاها همان تعداد ذهن هاي مريض آدماي مريضه.تعريف ادم مريض چيه؟تو نوشته اي در كشكول شيخ بهايي هر كي كه با نيت و روح سالمش كه باس متوجه خدا باشه قاتي داشته باشه ميشه تجسم مرض.خوندم كه حرص در ادما ذاتيه!اصن ادما جمع اضدادن .نبودن كه فرشته بودن.اينكه ميگيم عاقبت بخير شيم يعني ضدها مونو مهار كنيم و انسانيت از تو حيونيت و شيطانييتمون بيرون بكشيم.تقلا واسه اين كشيدنه ارزش داره.فك ميخواد جون كندن ميخواد.اصن سخت ترين كارها فك كردنه باشه.فك كردنه چي باشه؟ خوندم كه تلاش ذهن براي رسيدن از مجهولات به معلومات. حالا جاي اين تلاشه تو 12 ساعت بيداري مفيد ماها كجا باشه. ور رفتن با خاطرات و نقشه كشيدن و توهم زدن كه خوراك جوونيه كه فك كردن نيست. منفعل نشتن جلوي ادما و خيابونا مغازه ها چش و چال ملت كه نشد . كلا تو حاشيه است. مث همين جايي كه من الان رسيدم. داشتم از جاي مذخرف عالم ميگفتم.با تعريف مريض بنده هم الان بايد بستري بشم. كلا جميعا. اگي بخوايم به تعاريف رجوع كنيم كه چيمون زير سوال نميره. انسانيت/مسلماني/دانشجويي/ادميزادي/فرزندي/بندگي/…بعضي از اينها انچنان زير سوال ميرود و هست كه بايد با كاردك جم كرد.
جاهاي مذخرف عالم تا جايي كه نخواد منتشر بشه مريضيت خودشو منتقل نمي كنه. ولي وقتي منتشر بشه وقتي بخواد عمل كنه چيزي بسازه ، در رساي محتويات ذهني و تجربي صوت توليد كنه بعد چون منفل بودن ماها يا جماعت جوانان تو اولويته نسبت به تفكر ماها ميشيم مريض اندر مريض . مييييشه من خواهش كنم گندكاري و رزالت اخلاقي و رفتاري مونو جار نزنيم.پوزبند بزنيد هانيبال درونمونو.ميشه به ارواح جدادمون يه يه استاندارد فكري حرفي رفتاري ايمان بياريم.ايييييمان.باز از فك كردن اين سختره.اون كنكوره اين المپياده.ايمان اورجينال چي باشه؟ ايمان ماله دينه. خب حالا ماهاي منفعل ايمان ماله دينو از كجا بياريم.اكثريت معيارمون ادمان ديگه .ديده ها و شنيده ها از دنيايي كه توش زندگي ميكنيم و عمر ميگذرونيم دست پختشونه ديگه.اطلاعات و ديتاي صب و شبمون از دنياي ادماست حرفيات وجنان و سكنات .مكتوبات؟ كمه روزي 10 دقيقه ايرانيا همون خوندن قبضه آب و برقو اسمسه!.در هر حال منفعليم ناسلامتي. معيار ايمان؟ دين؟ دين واقعي ؟ جواب مو تو حديثي خوندم اول حق بشناس بعد اهل حقو و نه برعكس ! نه از روي دنياي دستپخت ادما و خوده ادماش.كه ادماي عصرت زيانكارن .نه اقاي گاورمنت و رفيق و نه هيچچچكس ديگه .اين معادله دوطرفه نيست ….هميشه به محض خوندن ايه و حديث آدم به علم ميرسه و عمل؟پارامتراي رفتاري امروز اونقدر سخت و تو هم توم شده كه راه درازي و جانفرسايي بين اين علم و عمله .شايد براي رسيدن به عمل يه حديث كه مثلا از سر انداختن يه رزيلت اخلاقي باشه مث خشم و تندخويي ماهها و سالها توجه و تلاشه و كسب سواد و سعي و تجربه لازم باشه. اگي به مجموعه از ايات و احاديث و يك كلام دين بخوايم عمل كنيم ميبينيم زندگيمون شده عرصه پيكار و نبرد دروني. كه چي؟كه ادم بشيم!يعني از روي يه سري تقلبي كه خدا به ما رسونده كه آره تويي كه من ساختمت اينطور چيزي هستي تا تقي به توقي ميخوره اينجوري ميشي اينا توي تو ذاتيه غرايز داري اروزو داري احيانا عقلم داري ! ميتوني ياد بگيري ميتوني يه تنه عالم به خاك سياه بنشوني شيطون ناخن كوچيكه تو هم نميشه ! اون تو رو سجده نكرد شماها كرور كرور خوده منو سجده نمي كنين! مجموعه اينا رو مكتوب كرد و داد .لحظه لحظه تاريخ با ادما قدم زد .124 هزارتا از انسانا رو تربيت كرد كه براشون الگو باشن.كه ادم باشن. ادم مآبانه عمل كنن. اونم تازه چند وقتو؟ الان قرن بيست و يك تازه سن ادما به هفتاد رسيده اكثريت تاريخ نه بهداشتي بوده نه واكسني اگي به زور به پنجاه ميرسيدن . كودكي كه معذوريم و پيريم كه جزو عمر نيست! يعني باس از سر و ته عمر زد. ميمونه يه جوونيو 10 سال بالا و پايينش! ايمان اوردي اوردي عقلتو زنده كردي كردي خودتو شناختي شناختي نفستو كشتي كشتي تو راه اومدي اومدي نيومدي و پشت گوشت انداختي و هندزفريتو كردي تو گوشتو و انداختي سمت پاساژاي شهر …..! حالا من اينا رو كجا ميگم؟!تو بلاگ سمپاديا ايران كه حداقل تو چارك بالايي هوش جووناي مملكتن..يعي خاصن.من جووناي عام ميگم .ي عني همون ادماي عمردار واقعي.اصن همين يه ذره درصد مطالعه و كارمفيد ايرانيا نصفش ماله سمپاديا و مشتقاتشونه .بيوتنم مث هلو قورت ميدن!….نكته شون فقط همينه كه هوش عقل نيست. تيزهوش زود يادميگيره ولي عقل و تدبيري براي به كار بستن دين و ايمان و تفكر نداشته باشه چي؟
؛ چه ما اعتقاد داشته باشيم چه نداشته باشيم بعضي چيزا واقعيه.ايمان به اون واقيات و عمل بهشون سعادته و عاقبت بخيري . جووني و 10 سال بالا و پايينشه تنها فرصته براي رقم خوردن سرنوشتمون تازه اونم تو تيكه هاي 12 ساعته تقسيم شده كه نيونده تموم ميشه به اندازه يه دست نگاه كردن ارباب حلقه ها! پس فرصته يعني همين الان؛ كار سختيه ولي كارو زندگيه واقعي هم همينه بقيه شبحي از كار و زندگيه چيزايي كه 12ساعت روتين مثلا انجام ميديم. دلگرمي محتواي سخن پيامبر…سخرين كارها همن دينداري در همين عصر كه فقط به خطي از كتاب خدا و بدون رويت امام و پيامبري و معجزه و نشاني ايمان بياريم…..و زندگي كينم تا عاقبت بخير بشيم. ريسكش خيلي بالاس خيلي! به خاطر همين خيليا كم ميارن خيليا شك ميكنن خيليا از دين فرار ميكنن خيليا سروته ميكنن ! خيليا خودشونو ميكشن …فرار بزرگ! خودكشي جرات ميخواد. در حالت منفعل نگاه كنيم آره ولي تو مد تفكر نه !ايمان اوردن و انتخواب زندگي با اين ريسك بالا جرات ميخواد ، جرات به معناي واقعي كلمه،تدبير و تفكر واقعي ، نبرد واقعي….؛و البته به سرانجام رسوندش ميتونه چه پاداشي داشته باشه.