سلام…
…
..
.
از وقتي كه آسمان بود… هستيم!
تا وقتي كه زمين هست … خواهيم بود!
ولي گل ها هميشه نيستند …
درخت ها هميشه سبز نمي مانند
سنگ ها هميشه انقدر ساكت نخواهند بود
و آينه ها هميشه راستگو نخواهند ماند
هستيم تا بدانيم چيزهايي كه نمي دانيم .. هستيم تا تجربه كنيم چيزهايي كه اعتماد ، كافي شان نيست!
مي مانيم تا ياد بگيريم چيزهايي كه آنقدر قشنگ باشند كه بتوانيم به ديگران ياد دهيم!
و خواهيم بود تا زندگي كنيم چيزهايي را كه مرده است!!!
…
و تو مي داني كه آسمان آنقدر آبي نخواهد ماند كه هميشه براي ياد دادن رنگ آبي بتوان آن را مثال زد…
چیدنی ها کم نیست
من و تو کم چیدیم
وقت گل دادن عشق روی دار قالی
بی سبب حتی پرتاب گل سرخی را ترسیدیم