آخرین برگ می افتد …
آخرین انار چیده می شود …
درخت آماده ی مهمانی برفها می شود …
اما یلدا …
اما یلدا فقط طولانی ترینشب سال نیست …
یلدا فقط بیشتر بیدار بودن نیست …
یلدا هجوم آجیل و انار و هندوانه به سفره نیست …
یلدا کمی کنار خانواده بودنه …
کمی باز پیش پدربزرگ رفتنه …
کمی خنده های مادربزرگ , کمی شیطنت های پسرخاله ی کوچک است …
فردا عصر یک سری به پدربزرگ مادربزرگمان بزنیم …
نویسنده: نیما مضروب
نگاه
از گوشه ی اتاق بلند می شوم …
ورق پاره های تراوشات ذهنم را دوباره مچاله می کنم و ته کیف می چپانمشان …
نگاهم به صفحه تلویزیون خیره می شود , باز صحنه ی تکراری!
پناه می برم به ورق پاره ها تا آرامم کنند
اما یک لیوان آب نداشته ی کودک غزه ؛
یک توپ پاره شده زیر چرخ تانک ؛
عروسک زخمی زیر چکمه ی سرباز ؛
صدای شیون زن شوهر مرده ؛
صدای فریاد غرورشکسته ی مرد خانه خراب شده …
دمی آرامم نمی گذارند !
” پس کجایید دوستان ؟ شهر من سوخته است “
شاید من …
شاید من دوست نداشته باشم تورا در آغوش بگیرم …
شاید من دوست نداشته باشم دستانت را بگیرم …
شاید من دوست نداشته باشم در کنارت راه روم …
شاید من دوست نداشته باشم با تو در یک دانشگاه باشم…
شاید من دوست نداشته باشم با تو در یک شهر درس بخوانم …
شاید من دوست نداشته باشم اصلا با تو در یک کشور باشم …
من فکر می کنم دنیا برای هر 2 ما کوچک است …
من دوست ندارم با تو در یک کهکشان باشم!!
اصلا … میشود خدایت را عوض کنی ؟
آی ای کوه …
کوچک تر از …
گاهی زندگی مان خیلی کوچک و پست می شود …
شهرمان در حد باشگاه انقلاب کوچک …
آدم هایمان در حد چند بچه ی از دنیا بی خیال کم …
پلیس های شهر زندگی مان چند مامور لباس چرک …
فساد در بطن همه موجود , زیاد …
نگرانی , انتظار , هوس , سردرگمی , هویت , خنده های عصبی , سیگار نیم سوز , نوکیا …
گاه خواسته هایمان را , دغدغه های مان را کم می کنیم … تا دمی بر آساییم … هر جور شده …هر جور …
توپ بسکتبال , گل کوچیک , اسکیت بورد , کاور, کلاه پشمی , سوال !
” به ما می گویند نسل بی دغدغه , بی خیال و خوش گذران … نسل سوم! ”
———————————————————————–
پسرک ده دوازده سال بیشتر ندارد , سیگار را دود میکند , اسکیت بورد را به دیوار تکیه می دهد , دستی به کلاه کج شده اش می زند , سیگار تمام شده را گوشه ای پرت میکند , اسکیت را بر میدارد و بسوی آینده راه می رود … آینده ای که زیاد دور نیست!
بار دیگر شهری که دوست می داشتم …
باز تهران …
باز شهر بزرگ …
شهر کیف ها و منوچهری …
شهر لامپ ها و لاله زار …
شهر موبایل و علاءدین …
شهر کامپیوتر و پایتخت …
شهر کت شلوار و لشگر …
شهر طلا و کریمخان …
شهر لباس و پلاسکو …
شهر مانتو و هفت تیر …
شهر کتاب و انقلاب …
شهر تلویزیون و جمهوری …
شهر کوه و گلاب دره …
شهر قرار های عاشقانه و کافی شاپ ها …
شهر پارک خلیج فارس (:ایکس) …
شهر میدان ولیعصر …
شهر سینما آزادی …
شهر جنگلهای لویزان …
شهر دربند , شهر توچال , شهر شیرپلا …
شهر مرده ها و بهشت زهرا …
شهر تیراژه و سرزمین عجایب …
شهر فوتبال و آزادی …
شهر ورزش و انقلاب …
شهر یوسف آباد …
شهر شهرک غرب …
شهر ولنجک …
شهر تجریش …
شهر چیذر و نیاوران و قیطریه …
شهر شریعتی و بهشتی و مطهری و نواب …
شهر پاسداران …
شهر هروی …
شهر شیان …
شهر تهران پارس و افسریه و شهرک ژاندارمری و پونک و ونک و پیروزی …
شهر یافت آباد …
شهر مهر آباد و آزادی …
شهر آپادانا و اکباتان …
شهر شوش و مولوی و راه آهن …
باز تهران …
شهر دماوند …
شهر بام تهران …
شهر پارک ملت …
شهر کتابخانه ی قیطریه …
شهر شهر های کتاب …
شهر پارک گفتگو …
شهر بوف , شهر اردک آبی , شهر البرز و اسفندیار …
شهر کردستان و برج بین الملل …
شهر همت و رسالت …
شهر نیایش …
باز هم تهران …
شهر آرزو ها و عشق های من …
شهر من …