نویسنده: (R) رستا

شب است.

تو روز ها گریه می کنی یا شب ها؟ گریه می کنی؟ من روز ها گریه می کنم و شب ها! شب ها چون شب است و روز ها چون شب است! بعضی ها شب ها خواب می بینند، می بینند خواب می بینند شب است! بیدار که می شوند گریه می کنند، آخر شب است! دیگر نمی خوابند، این شب است، چشم ها را تا همیشه بر شب می بندند!

“چی” شد؟

نشستی گوشه ی اتاقت رفتی تو فکر و خیال، در اتاقت باز می شه انگار نه انگار! “شد”، نه انگار نشد، یه کم بلند تر: “شد”، بازم نشد! … چرا داد می زنی تو؟ ، می گم “شد”، چی شد؟ چیزی که می خواستی! … در اتاق بسته شد! … “چی” شد؟