نویسنده: سعید

برای سمپاد و پس از آن + شخصی نوشته

این روزها اتفاقات عجیبی در سمپاد می افتد!

1- سمپاد نوعی مدرسه کاردانش تاسیس می کند (همین امسال!)
شاید ندانید، اما فلسفه مدرسه کاردانش این است که “کسانی که درس نمی خوانند، سواد یک شغل رو به جای دروس دبیرستانی پیدا کنند و برود کار کنند و بیش از این وبال گردن نباشند” (1)
– آیا “سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان” که به اختصار “سمپاد” نامیده می شود، “باید” پا در این میدان بگذارد؟
– آیا در دبیرستان می توان رشته ای به نام “نانوتکنولوژی” داشت؟ اگر جوابتان مثبت است، در این رشته “واقعا” می خواهید از مطالب ویکیپدیا (دایره المعارف عمومی آنلاین) فراتر روید؟

آقایان مسئول سمپاد!
من که یک دانش آموز سمپاد “بودم” می دانم در حال حاضر بسیاری از مدارس ما امکانات فنی و آزمایشگاهی سالمی ندارند. در برخی مواقع دو مدرسه از یک آزمایشگاه مشترک استفاده می کنند. این برای شما کسر شان نیست که دانش آموزان دو مرکز شما در آزمایشگاه را به حالت “این ور میز- آن ور میز” تقسیم کنند؟

آقایان مسئول سمپاد!
مگر لاهیجان چقدر متقاضی دارد که شما یک رشته خاص مثلا همان “نانوتکنولوژی” را در آن شهر بنا می دهید!

2- اتفاق عجیب تر این است که در شهر کرج 4مرکز دبیرستان “همزمان” افتتاح می شوند!
مکس برگر را می شناسید؟ یک فست فود نزدیک منزل ما “بود”. بیشتر شعبه هایش را تعطیل کرد. چرا؟ مدیر آن هم بدون اینکه به “عرضه و تقاضا” و “تقسیم نیروی کار” فکر کند چند شعبه همزمان تاسیس کرد.

آقایان مسئول سمپاد!
شما می دانید در کلان شهر کرج چند رتبه قبولی کنکور 3 رقمی داریم؟ حدود 30 نفر از مرکز شهید سلطانی، 6 نفر مدرسه دولتی دهخدا، و مدارس دیگر نزدیک به صفر!
شما می دانید در کلان شهر کرج چند مدال المپیاد از مدارس غیرسمپادی داریم؟ تقریبا صفر! ولی مرکز شهید سلطانی بیش از 150 مدال.

معذرت می خواهم می پرسم! اما شما می خواهید 4 مدارس سمپاد جدید را با چه کسانی پر کنید؟

آقایان مسئول سمپاد!
شنیده ایم شما دستور داده اید، امکانات آموزشی از جمله لابراتوار زبان مرکز کرج را حذف کنند و به جایش کلاس بگذارند!

آقایان مسئول سمپاد!
شما چند بار به مناطق مختلف کرج سفر کرده اید؟
چند بار آمار قبولی مناطق مختلف کرج را بررسی کرده اید؟
آیا حصارک “ناحیه 4 کرج” آن قدر قبولی دارد که “آموزش و پرورش آن ناحیه ” یک مرکز سمپاد داشته باشد؟

و سوال آخر!
آیا آیندگان ما سمپادی ها را به تمسخر نمی گیرند؟

پ ن:
1- با عرض معذرت از دوستان کاردانشی..

(بیشتر…)

بر باد رفته…

آرزوهـــــایم [با کنکــــور88] بر بـاد رفت..
می ترسم..

پ ن 1:
یا کامنت نده یا اگه می دی، نگو: “همه چیز که به کنکور ختم نمی شه و اینا!”

پ ن2:
این میکروبلاگ رو پاک نکن! (حالم خوش نیست، می زنم لهت می کنم ها… این یک تهدیده!)

روش های خلاصه نویسی+ روش بهینه درس خواندن در خرداد

(قابل توجه دوستان دوم و سوم دبیرستان!)

سلام!
ایام خرداد نزدیک است. به هر حال فرصتی است که بتوانیم کم کاری های سال تحصیلی گذشته را جبران کنیم. اما من می خواهم به شما راهی نشان دهم تا در آینده در
رقابت کنکور یک قدم جلوتر از دوستانتان باشید.

از شما می خواهم که در این ایام خلاصه نویسی کنید. به همین سادگی!

در این متن شما روش هایی برای خلاصه نویسی را خواهید آموخت. این روش ها حاصل تجربه ی شخصی من در مورد خلاصه نویسی “همه” دروس است.

 

مکان خلاصه نویسی:
عده ای می گویند برگه های نت که به کتاب ها، یا دیوار می چسبانند بهتر است، عده ای بر این عقیده اند که کاغذ های جداگانه آ4 یا آ5 بهتر است، اما شما این خلاصه ها را برای کنکوری می خواهید که یک یا دو سال آینده برگزار می شود! پس برگه های جداگانه به دردی نمی خورد.
برای هر درس یک دفترچه یادداشت با قطع بزرگ تهیه کنید. بزرگ بودن قطع دفترچه به این دلیل است که هم جا برای نمودارها و جداول داشته باشد، هم بتواند مطالب پایه و پیش دانشگاهی هر درس را در خود جای دهد.

 

چگونگی یادداشت:
یک طرف دفترچه را به مطالب پایه اختصاص دهید و طرف دیگر را برای مطالب پیش دانشگاهی.

شروع کنید!
    دروس تخصصی:

یک فصل را انتخاب کنید. اول جزوه و سپس کتاب درسی را بخوانید. سپس بر روی یک کاغذ چرک نویس نموداری از ساختار فصل برای درک بهترتان بکشید(شبیه درخت دانش قلم چی). نمودار را به صفحه ی اول فصل تان در دفترچه منتقل کنید. تر و تمیز! حالا به ترتیب پیش بروید، متن کتاب را بخوانید، ابتدا تعاربف، سپس جملات مهم را وارد کنید. پس از آن نوبت به اطلاعات فکر کنیدها و آزمایش کنیدها می رسد. (مهم هستندها!) نمودارها و نتایج تصاویر حاشیه و کنار صفحات را فراموش نکنید. به جزوه برسید، هر چه در کتاب نبود را یادداشت کنید. و در نهایت یک صفحه در انتهای فصل تان در دفترچه خلاصه نویسی خالب بگذارید تا چیزهایی که باعث شده در تست زدن اشتباه کنید را یادداشت کنید(حتی برای بار دوم)

دروس عمومی:

یک درس را انتخاب کنید. دروس مشابه اش را پیدا کنید، مثلا برای زبان فارسی دروس نگارش یا دروس دستورزبان یا دروس املا و به طور مثال برای دینی دروس 5تا9 دینی2 یا دروس 14تا16 دینی3. این دروس را باید کنار هم بنویسید. چون به یک مفهوم می پردازند.

عربی: اول قواعد، سپس کارگاه ترجمه، بعد کلماتی که بلد نیستید، سپس کلمات جمع مکسر، مترادف و متضاد. لغات مستقیما در کنکور نمی آیند ولی در درک کطلب یاریتان می کنند.
    دینی: آیات را با متن درس مطابقت دهید، آیات را بین متن درس تقسیم کنید، پیام آیات و اندیشه و تحقیق فراموش نشود. مخاطب آیات مهم اندها!
    زبان فارسی: املا، نگارش، بیاموزیم، دستورزبان و … را جدا کنید. استثناها فراموش نشود!
    ادبیات: اعلام را از متن کتاب جدا کنید (مثلا این که در کتاب پیش اسم دختر پیران ویسه چی بود!) سپس اعلامی که از آخر کتاب نمی دانید بنویسید. لغات مهم و توضیحات فراموش نشود. (لغات مهم یعنی لغاتی که معنی کنایی دارند، مثلا متهم گردانید: به شک افتاد، یا به تقریبی: به مناسبتی) کنایه ها هم مهم اند.
    زبان:گرامر در کنکور زیاد مورد توجه نیست ولی لازم است که بدانید. لغات مهم و گرامر را یادداشت کنید.

 

تکنیک ها:
1
– جمله ننویسید: جمله نویسی فقط متن را طولانی می کند. سعی کنید از عبارات وصفی و اضافی مشابه یا از فلش و “:” جملات استفاده کنید.
2
– مسندها و صفت ها را جدا کنید: تولی و تبری: پایه های دینداری (پایه های دینداری حقیقی یک مومن تولی و تبری است
.)
3
– ترکیب و ترتیب کلمات را به هم بریزید تا بهتر حفظ شوید.
4
– جملات عجیب بسازید: کمال و گوهر زن و شوهر کرمانی اند! (کمال نامه و گوهرنامه آثار خواجوی کرمانی)
5- معنی برخی از کلمات را در آیات کتاب دینی حفظ کنید! (آسان است!) لاتـخطَـــوا : نمی نوشتی
6
– برای فرمول ها نمودار بکشید و هر بار یکی از متغییر ها را بر جسب دیگری بدست آورید.
7
– فرمول های مشابه را دور بریزید! فقط ذهنتان را پر می کنند و سر جلسه قاطی می شوند!
8
– برای تاکید بر نکات و … از دو رنگ استفاده کنید، هرجا دو رنگ کافی نبود از خط کشیدن زیر کلمه و گیومه و پرانتر استفاده کنید.
9
– شکل بکشید. مخصوصا در سینماتیک و دینامیک و نور و الکتروشیمی.
10
– برای مقایسه ی دو چیز، آن ها را در دو ستون کنارهم بنویسید. مثلا هیدراسیون و هیدرولیز، یا الماس و گرافیت
11
– همه چیز را یک جا جمع کن! مثلا اسم تمام یون ها، شکل ساختار لوییس ترکیبات و یا کلمات ساده ی استثنا در زبان فارسی
12
– نمودار توابع معروف در در درس ریاضی را بکش! از تابع گلدانی تا مثلثاتی معکوس
13
– جا برای اشتباهاتت بگذار. بعد از اینکه سوال یا تست را از مبحث مربوطه حل کردی و غلط هم بود، نکته آن را (حتی دوباره) به آخر فصل در حد یک جمله اضافه کن.

 

اما شاید بپرسید که کی این ها را انجام بدهم!؟
با بررسی که در برنامه امتحانی چند مدرسه انجام دادم، برای هر فصل درس تخصصی حدود نیم روز وقت دارید، بخوانید و تمام تمارین کتاب را حل کنید و هم زمان خلاصه بنویسید، در ساعات آخر هم می توانید سوالات سال های گذشته را به راحتی حل کنید.

فراموش نکنید که اگر در این ایام این کارها را انجام ندهید، مجبور خواهید شد در سال پیش دانشگاهی و حتی چند هفته مانده به کنکور این کار را انجام دهید. پس عاقلانه است که ترازو را به جانب کفه ی فردا خم کرد.

تقصیر من

گاهی برای “دروغ نگفتن” ، واقعیت را پنهان می کنیم… کدام یک نتایج بدتری را در پی خواهد داشت؟ دروغ گفتن یا پنهان کردن واقعیت؟

پیوست:
1- دروغگوی خوبی ام!
2- احمق نیستم!
3- سکوت زیباست… ضربان قلبم را می شنوم!

قولش..

خدایا! من خیلی وقت ها زیر قولم زده ام. هم زیر قول های که به خودم داده ام و هم قول هایی که به تو و دیگران داده ام. خیلی وقت ها حرف هایی می زنم که یادم می رود به آن عمل کنم، یا وقتی فکرش را می کنم می بینم انجام دادنشان برایم خیلی سخت است. پس بیخیال می شوم!

تعجب کردم وقتی دیدم در قرآن این همه آیه درباره قول دادن و وفای به عهد وجود دارد. پس این موضوع برای تو خیلی مهم است! … مثلا در سوره ی توبه آیه 27 همین را گفته ای: “کسانی که پیمان خدا را پس از بستن می شکنند و آنجه را خدا به پیوستن آن فرمان داده می گسلند و در در زمین فساد می کنند، زیان کارانند.” (؟)
قبل از اینکه به دنیا بیاییم، تو از ما پرسیده بودی: “آیا من پروردگار شما نیستم؟”
و ما همه گفتیم: “بله، هستی
و آن وقت قول هایی به تو دادیم، قول دادیم که انسان باشیم… و قول دادیم که دوستت داشته باشیم…

اما وقتی به دنیا آمدیم، یادمان رفت و همه قول و قرارهایمان را فراموش کردیم. ما خیلی چیزها را زیر پا گذاشتیم، می دانم.

خدایا! نمی خواهم من هم جزو آدم هایی باشم که قول هایشان مثل خانه ی عنکبوت سست است. کمکم کن خدا که قول هایم را سفت و محکم کنم تا هیچ کس نتواند طناب قول های مرا پاره کند.



این برای من است؟

لطفا عزاداری کنید
یه نگاهی به هیات “عزاداران” که بیاندازی می فهمی..
یکی با یک دستش ماءالشعیر و دست دیگر زنجیر در حال “عزاداری” است..
یک نگاه به صف عزاداران می اندازم..
سیاه، خاکستری، سفید..
قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی، بنفش (1) پوشیده اند!
علم گویا دیگر الم ندارد…

نذر || نظر
ای کاش وقتی همه محله نذر می کنند برای دادن حلیم و قیمه و … برای خود اهل محل، یکی پیدا می شد و یک کتاب برای اهل محل نذر می کرد.. فک نمی کنم خرجش آن قدرها باشد! مزیتش این است که یخچال پر از غذاهای تکراری برای 10 روز آینده (!) نمی شود و می توان سر فرصت آن کتاب را خواند!
به نظر شما خوردن غذای امام حسین بیشتر احتمال شفا دارد، یا دانستن شأن او برای توسل؟
به نظر شما، دادن غذا برای نظر، کدام طیف مخاطب رو نشونه گرفته؟ دلیل اصلیش چیه؟

لطفا فرار کنید!!!
1- چندی پیش یکی از مسئولان کشور می گفت: “ما فرار مغزها نداریم” و جملاتش را این گونه ادامه داد: “همیشه در کشورما از قدیم الایام دانشمندان برای نشر علم به دیگر دیار ها سفر می کردند” (2)
2- باغ قلهک باغی است که زمان قاجار برای استراحت در اختیار سفیر سفارت انگلیس قرار گرفت .. اون موقع ها از جاهای خوش آب و هوا بود..البته قرار بود 100 سال پیش این باغ به ایران بازگردانده شود، که هنوز نتوانستیم یک باغ را وسط پایتختمان از خارجی ها پس بگیریم(!) چندی پیش خبری در یک خبرگزاری دیدم که عده ای دانش جو(!) با حمله به پلیس های ایرانی محافظ اطراف این محل دیپلماتیک وارد باغ شدند.. جالبیش این بود که پرچم فلسطین را به اهتزاز در آوردند و پس از اینکه پلیس به آنجا حمله کرد، فرار کردند!

ماجرای رقابت و سکوت
تا حالا شده یکی یه چیزی بهتون بگه که حرف ناجوانمردانه ای باشه، بعد بار 200 ام که دلخور شدید بگه “شوخی کردم” !؟
بار 201 ام چی کار می کنید؟ (3)

پ ن:
1- قابل توجه کنکوریا!
2- از من اسمش را نپرسید! فکر کنم از حرف هایش معلوم است کی است!
3- بار 202 چطور؟ کلا من سر در گمم! راهنمایی کنید!