دسته: عمومی

hsl,aowdj

اصولاً بر این فکر بودم که اسم ها، با شخصیت ها خیلی جور در می آیند !

البته نمی دانم که اسم است که روی شخصیت یارو تأثیر می گذارد و یا اخلاقی که از آن شخص می بینیم اسمش را تحث تأثیر قرار می دهد(البته مثال نقض هم داریم، گیر ندین الکی دوباره !) چون از بچگی با آن اسم صدا می شده، شاید در شخصیتش تأثیر بگذارد، مثلاً اگر از بچگی به شما آشغال بگویند؛ شخصیت جالبی به خود می گیرید.

مثلاً “امیرحسین” برای من اصولاً به یک سری ویژگی های شخصیتی و حتی فیزیک منتهی می شود !

این افراد معمولاً چهارشانه هستند(کسانی که اسمشان امیرحسین است !)

به هر روی شما چه فکر می کنید ؟

یه مطلبی هم هست، روی ادامه مطلب کلیک کنید…

(بیشتر…)

مکعب روبیک

مکعب روبیک (Rubik’s Cube) یک پازل مکانیکی است که در سال ۱۹۷۴ توسط ارنو روبیک مجسمه ساز و پرفسور معماری در کشور مجارستان اختراع شد.

مکعب روبیک در چهار نوع مختلف وجود دارد: ۲×۲×۲ که به مکعب جیبی معروف است، ۳×۳×۳ رایجترین مکعب روبیک، ۴×۴×۴ که به انتقام روبیک معروف است، و در آخر نوع ۵×۵×۵ یا مکعب حرفه‌ای. نوع ۳×۳×۳ آن که رایجترین آنهاست نه سطح مربع شکل در هر طرف دارد، در مجموع پنجاه و چهار سطح می‌شوند که به اندازه بیست و هفت مکعب کوچک به هم چسبیده فضا را اشغال می‌کند. سطح مکعب روبیک را شش رنگ پوشانده‌است، هر وجه یک رنگ. مخترع آن نام مکعب جادویی را برای آن انتخاب کرد که در سال ۱۹۸۰ با نام مکعب روبیک در جهان پخش شد و می‌توان گفت که پرفروش ترین اسباب بازی جهان است.

مرتب کردن ان مکعب کاری بسیار و جالب ولی در عین حال طولانی و وقت گیر است. خیلی ها نمیتوانند بعد از به هم ریختن مکعب دوباره درستش کنند. برای همین من می خواهم الگوریتم مرتب کردن مکعب رو  اینجا قرار بدم :دی

(بیشتر…)

گذر زمان

سلام به همگی

این روزها تو این ماه عزیز خدایی که خیلی مهربونه میخواد بزنه تو پره ما و نمیدونم شاید میخواد مارو به خودمون بیاره و بگه بابا بنده ی من چند ساله داری راهو اشتباه میری .

خدایا دوست دارم ، چون همیشه به فکر منی . این روزا که این فیلم پنجمین خورشید پخش میشه گرچه فیلم مضخرفیه از نظر ظاهری اما وقتی تو متن ماجرا فرو میری میبینی که چه مطلب مهمی رو داره بیان میکنه . من نمی دونم اگه جای محسن بودم به کدوم زمان میرفتم ، گذشته یا آینده.

قطعا گذشته ، چرا که میتونستم گذشته رو جبران کنم و دیگه اشتباهاتم رو تکرار نکنم  اونوقت دیگه نیازی به رفتن به آینده هم نداشتم چون مطمئن بودم که آینده روشن خواهد بود. امام حیف و صد حیف که این یه رویا بیشتر نیست و محقق نمیشه .

اما خدا همه ی راه ها رو نبسته و میگه همین حال رو بچسب و درستش کن که آینده ت روشن باشه . میگه توبه کن و به سمت من بیا ، یکی از موقعیتهاش هم شبهای قدره و من میخوام از این موقعیت خوب خوب استفاده کنم . چرا که نمیخوام اوون لحظه ای که میمیرم در حسرت این باشم که چرا از این فرصتها که در زمان حال پیش اومد و من میدونستم که راهو عوضی رفتم برای درست کردن راهم و خودمو در مسیر قرار دادن استفاده نکردم.

بهتون التماس میکنم و ازتون خواهش میکنم که تو این شبها برای

سلامتی و ظهور امام زمان

پیشرفت مملکتمون

سلامت اخلاقی خودمون و خانوادمون

و عاقبت بخیری همدیگه دعا کنیم.

 

و در پایان ازتون میخوام که این شعر بسیار زیبا رو بخونید

طی شد این عمر تو دانی به چه سان / پوچ و بس تند چنان باد دمان / همه تقصیر من است این که خود می دانم / که نکردم فکری / که تعمق ننمودم روزی / ساعتی یا آنی / که چه سان می گذرد عمر گران

 کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط / فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات / همه گفتند کنون تا بچه است / بگذارید تا بخندد شادان / که پس از این دگرش فرصت خندیدن نیست / بایدش نالیدن / من نپرسیدم هیچ / که پس از این ز چه رو نتوان خندیدن! / نتوان فارغ و آسوده ز غم ، همه شادی دیدن /همچو مرغی آزاد هر زمان بال گشودن! /  سر هر بام که شد خوابیدن!/ من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو بایدم نالیدن؟

 

هیچ کس نیز نگفت زندگی چیست؟ / چرا می آییم؟ / بعد از این چند صباح به کجا باید رفت ؟ / به چه سان باید رفت ؟ / با کدامین توشه به سفر باید رفت ؟ / من نپرسیدم هیچ / هیچ کسی نیز نگفت

 نوجوانی سپری گشت به بازی به فراغت به نشاط ، فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات / بعد از این باز نفهمیدم هیچ / که چه سان دی بگذشت / لیک گفتند / که جوان هست هنوز / بگذارید جوانی بکند / بهره از عمر برد کامروایی بکند / بگذارید که خوش باشد و مست / بعد از این باز او را عمری هست

 یک نفر بانگ برآورد که او /  از هم اکنون باید فکر فردا بکند / دیگری آوا داد / که چو فردا بشود فکر فردا بکند / دیگری گفت / همانطور که رفت دیروزش / بگذرد امروزش  /بگذرد فردایش

 با همه این احوال / من نپرسیدم هیچ که چه سان دی بگذشت ؟ / آن همه قدرت و نیروی عظیم /  به چه ره مصرف گشت /  نه تفکر، نه تعمق و نه اندیشه دمی / عمر بگذشت به بی حاصلی و مسخرگی / چه دانی که ز کف دادم مفت / من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت  / قدرت عهد شباب /  می توانست مرا تا به خدا پیش برد / لیک بیهوده تلف گشت جوانی

هیهات!               

 آن کسانی که نمی دانستند / زندگی یعنی چه ،راهنمایم بودند / عمرشان طی می گشت بی خود و بیهوده  / و مرا می گفتند که چو آنان باشم / که چو آنان دائم / فکر خوردن باشم  فکر گشتن / فکر تامین معاش / فکر ثروت باشم / فکر همسر باشم

کس مرا هیچ نگفت / زندگی خوردن نیست / زندگی ثروت نیست / زندگی داشتن همسر نیست / زندگانی کردن / فکر خود بودن و غافل از جهان بودن نیست 

ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش فهمیدم!!!!!!!!!……………………………………..

 حال من می فهمم هدف از زیستن این است رفیق / من شدم خلق که با عزمی جزم پای از بند هوا ها گسلم  پای در راه حقایق بنهم / با دلی آسوده / فارغ از شهوت و آز و حسد و کینه و بخل / مملو از عشق و جوانمردی و زهد / در ره کشف حقایق کوشم / شربت جرات و امید و شهامت نوشم / زره جنگ برای بد و ناحق پوشم / ره حق پویم و حق جویم و پس حق گویم / آنچه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم / شمع راه دگران گردم و با شعله ی خویش / ره نمایم به همه ، گر چه سراپا سوزم / من شدم خلق که مثمر باشم / نه چنین زائد و بی جوش و خروش / عمر بر باد و به حسرت خاموش

ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنی اش فهمیدم / حال می پندارم کین دو سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت / کودکی بی حاصل / نوجوانی باطل / وقت پیری غافل/ به زبانی دیگر/ کودکی در غفلت / در جوانی شهوت / در کهولت حسرت .

یا علی

 

transformers2

فیلم آخرالزمانی است؛

ژانر اش اکشن است، در این فیلم  “Optimus Prime” میمیره، آخرش دوباره زنده می شه و کلاً بحث سر زنده کردن اینه.

فیلم هیچ پیام اخلاقی نداره ولی یک پیام داشت و اون هم این بود:

اگر به رفیقه ی  خود خیانت کنید، فردی دوم که ملعبه ی خیانت کردن است Alien از آب در می آید !

خلاصه، اگر وقت داشتید ببینید فیلمو.

علایم دروغ

تکنیک هایی که در زیر درمورد تشخیص دروغ و دروغگو برایتان معرفی می کنیم، معمولاً توسط پلیس و نیروهای امنیتی استفاده می شود. این تکنیک ها برای مدیران، کارفرماها و افراد عادی برای استفاده در موقعیت های روزمره که تشخیص دروغ از راست به جلوگیری از قربانی شدن برای دسیسه و فریب کمک می کند، مفید است.

هشدار: گاهی اوقات، نادانی بهتر است. بعد از به دست آوردن این علم، ممکن است با فهمیدن اینکه کسی به شما دروغ می گوید، آزرده خاطر شوید.

علائم دروغگویی

زبان بدن دروغگویی:

– حالت فیزیکی فرد محدود و خشک می شود، دست ها حرکت چندانی ندارند. سرعت حرکت دست ها و پاها حین دروغ گفتن کندتر می شود.

– کسی که دروغ می گوید، از برخورد چشمی با شما اجتناب می کند.

– دروغ گو دست های خود را به صورت، گلو یا دهانش می مالد. لمس کردن یا خاراندن بینی یا پشت گوش هم اتفاق می افتد.

ژست های احساسی و تناقض

– زمان و مدت ژست ها و حالات احساسی سرعت عادی خود را از دست می دهد. ابراز احساسات با تاخیر مواجه می شود و ممکن است طولانی تر از حالت عادی ادامه پیدا کند و بعد ناگهان متوقف شود.

– زمان بین ژست های احساسی و کلمات متناقض است. مثلاً کسی وقتی هدیه ای دریافت می کند می گوید، “خیلی دوستش دارم.” و بعد از گفتن جمله لبخند می زند به جای اینکه همزمان با گفتن جمله این لبخند را نشان دهد.

– ژست ها و حالات با بیانات لفظی مغایر است. مثلاً وقتی می گوید، “دوستت دارم” اخم می کند.

– وقتی فرد قصد وانمود کردن حالتی دارد، حالات او به حرکات دهانی محدود می شود به جای اینکه کل چهره او را تحت تاثیر قرار دهد. مثلاً وقتی کسی به حالت طبیعی لبخند می زند، این لبخند روی کل صورت او تاثیر می گذارد.

تعاملات و واکنش ها

– فرد مرتکب دروغگویی، حالت دفاعی به خود می گیرد. فرد معصوم چنین واکنشی نخواهد داشت.

– فرد دروغگو در مواجهه با فرد مقابل خود که از او بخاطر دروغش پرس و جو می کند، احساس ناراحتی می کند و ممکن است سر یا بدنش را از او برگرداند.

– فرد دروغگو ممکن است ناخودآگاه اشیائی (کتاب، فنجان قهوه و امثال آن) را بین شما و خودش قرار دهد.

زمینه لفظی و محتوا

– دروغگو ممکن است از کلمات خود شما برای پاسخ به سوالتان استفاده کند. وقتی از او می پرسید، “آخرین شیرینی را تو خوردی؟” دروغگو جواب می دهد، “نه من آخرین شیرینی را نخوردم.”

– دروغگوها گاهی اوقات با بیان عبارات و جملات مستقیم از بیان دروغ اجتناب می کنند. به جای اینکه مستقیماً چیزی را رد یا انکار کنند در لفافه سخن می گویند.

– فرد متهم به دروغگویی معمولاً بیشتر از حد طبیعی حرف می زند و برای متقاعد کردن شما جزئیات غیرضروری به آن اضافه می کند. آنها از سکوت و مکث میان صحبت ها احساس ناراحتی میکنند.

– دروغگو با لحنی یکنواخت و خسته کننده حرف می زند و معمولاً از ضمایر استفاده نمی کند.

– کلمات او به آهستگی بیان می شوند و گرامر و ساختار جمله هایش ممکن است مشکل دار باشد.

سایر علائم دروغ:

– اگر باور دارید که کسی دروغ می گوید، موضوع صحبت را سریع عوض کنید. فرد دروغگو خیلی از این مسئله استقبال می کند و بحث جدید را با آرامش و اشتیاق بیشتری دنبال خواهد کرد. فرد دروغگو علاقه زیادی به عوض شدن بحث دارد درحالیکه کسی که حقیقت می گوید از این تغییر ناگهانی موضوع بحث گیج می شود و دوست دارد که بحث قبلی را باز دنبال کند.

– دروغگو برای اجتناب از یک موضوع خاص به شوخی و خنده روی می آورد.

نکات پایانی:

مشخص است که داشتن یک یا دو مورد از این علائم کسی را دروغگو نمی کند. رفتارهایی که در بالا ذکر شد را باید درمقایسه با رفتارهای نرمال شخص مورد نظر بسنجید.

این مطلب رو “گروه اینترنتی ایران ویچ” برا من فرستاده. در کل من مطالب قشنگی که این گروه برام بفرسته رو از این به بعد رو سایت میزارم که همه استفاده کنیم.( البته با ذکر منبع!!!)

عدم انتقاد پذیری

بسمه تعالی

چرا اکثر مردم انتقاد پذیر نیستند؟ چرا درصد زیادی از آن ها توصیه های و نکوهش ها را که نام انتقاد بر آن گذارده شده است را به منزله ی توهین و تحقیر قلمداد می کنند؟
شاید علتش این باشد که افراد در زندگی خود کمتر نقد می شوند و در نتیجه هنگامی که توصیه ای به آن ها می شود به نوعی دچار شک شده و این فکر در سر آنان می افتد که یعنی من کارم را درست انجام نمی دهم؟ و یا وقتی با مانعی بر سر راه خود روبه رو می شوند سریعا عکس العمل نشان می دهند. مثال بارزش این است که مثلا خانواده یک می خواهند به دیدار خانواده دو بروند ولی وقتی به درب منزل خانواده دو می رسند و زنگ می زنند آقای خانواده دو از پشت گوشی می گوید که اگر امکان دارد وقتی دیگر بیایید و یا اصلا پشت تلفن و قبل از این که بروند برای این که ببینند خانواده دو درمنزل هستند یا با آن ها تماس می گیرند ولی با پیام “لطفا بعدا بیایید” و یا از این دست حرف ها رو به رو می شوند که در اکثر موارد به کدورت می انجامد.
یا مثلا همین رابطه مزخرف رودروایسی که مشکل ساز ترین موضوع در ایجاد تیرگی و کدورت بین انسان هاست افراد را وادار می کند که کاری را که مایل نیستند انجام دهند را انجام دهند.
ولی به طور کل علت تمام این موارد غرور بی جای انسان و خودبینی است. یعنی فرد احساس می کند با شنیدن پاسخ نه از وی کسر شان خواهد شد. یعنی فرد خود را بالاتر از فرد مقابل می بیند. ولی اگر عکس قضیه را در نظر بگیریم این چنین نیست یعنی مطمئنا اگر من خودم را کمتر از فرد مقابل بدانم با شنیدن پاسخ خیر از سوی وی ناراحتی کمتر و زودگذری خواهم داشت.
در واقع مرز میان این دو در تواضع و غرور بیجا نمایان می شود. اگر فرد متواضعی را در نظر بگیریم وقتی از کسی که از وی از هر نظری (یعنی از هر دیدگاهی مثل علم , ثروت و …) در سطح پایین تری قرارد دارد درخواستی می کند و پاسخ “نه” می شود شاید ناراحت شود ولی تواضع می کند و سعی می کند خود را کنترل کند.
به همین دلیل است که بزرگان دین ما را به تواضع دعوت می کنند و خداوند نیز از بنده ای که تکبر بیجا می ورزد خشمگین خواهد بود و از وی بیزاری می جوید.
ولی وقتی کسی در مقابل ما تکبر می کند ما نیزباید در برابر وی تکبر کنیم که در چنین مواردی خداوند ما را به تکبر کردن در برابر کسی که در برابر بندگان خدا تکبر می کند سفارش می کند. این هم یک نکته اخلاقی و اجتماعی بود که امروز برای شما آماده کردم.

موفق باشید.