دسته: عمومی

کج سلیقه گی و جمهوری اسلامی ایران

>>>کج سلیقه گی

متاستفانه بعد از انقلاب عدهای از افراد به این فکر افتادند که حال اگر در این انقلاب نقشی داشتند می توانند مرز بین اسلامی و غیراسلامی را تعیین کنند و با این کار امر به معروف و نهی از منکر کنند اما غافل از اینکه این کار بیشترین اسیب را در جامعه ما داشت بطوری حتی امروز نیز ادامه دارد و این اسیب ها از سال68 به حد اعلا رسید/.

نمونه ای از ان را میگویم/.البته کج سلیقه گی در تمام حوزها است

>مذهبی- سال 74:مسئل امور تربیتی یکی از استان های  غربی کشور دختری رو جلوی دوستانش بخاطر داشتن دوست پسر بی ابرو میکند و نتیجه این دختر خود را اتش میزند

ایا این مسئول در این صلاحیت بود که حدود اسلام را به این دختر نشان دهد پس چرا علما اسلام 50-60 سال درس میخوانند تا این حدود رو تشخیص دهند؟

>فرهنگ و مجلس- سال 80:نماینده استان …..:اموزش و پرورش تنها نقش مصرف کننده گی دارد و بازده خاصی ندارد/.

>اموزش و پرورش- سال 87: المان سالیانه بین 200 تا 230 ساعت کلاس ضمن خدمت اجباری دارد و اما….علی احمدی : ما به این نتیجه رسیدیم که کلاس های ضمن خدمت هزینه اضافی ای بر دوش این وزارت خانه دارد!!!/.

>جامعه- سال 88: در استانه ریاست جمهوری و بعد از ان ……../.

مقایسه-سال 88(دولت 9،قبل انتخابات):فتاح در ادمه تمجيد از احمدی نژاد  در ارومیه  گفته:”دولت نهم دولت خاصی است، هم طرفداران سرسخت دارد و هم دشمنان تا بن دندان مسلح، تاريخ را که می خوانيم همه جايش همين است؛ حکومت حضرت امير المومنين(ع) هم همينطوری بود.ایا این درست است که حکومت علی را که معصوم بود را با یک فرد عادی مقایسه کنی/.

(http://news.gooya.eu/politics/archives/2008/10/078019print.php)

لازم به ذکر است که اینجا قصد انتقاد از کسی را ندارم فقط بحث اسیب شناسی است/.

و متاستفانه در این چند 20 سال اخیر کج سلیقه گی ها شکافهای اجتماعی را بازتر کرد/.

حال بیایید همفکری کنیم تا چکونه ای معزل را ریشه کن کنیم/.

 

<< وطن یعنی هویت اصل ریشه   سراغازا و سرانجاما و همیشه>>

مقدمه ای بر اسیب شناسی انقلاب اسلامی

بسمه تعالی

با سلام

از ای پس تا چندی بعد مسئله مهم و پیچیده اسیب های مخرب در جمهوری اسلامی ایران را بررسی خواهیم کرد/.

از نظر من عوامل زیر مهمترین عوامل هستند اما به دلیل حضور ذهن ممکن است بعضی از انها فراموش شود:

1-کج سلیقه گی ها

2-افراط و تفریط

3-شیوه های اعتراض

4-نبود درگاه انتقاد و انعکاس

5-اعمال افراد نشان از اسلام

امید است با شناخت این اسیب ها و تحقیق بیشتر بتوانیم اینده ای رو به تعالی داشته باشیم/.

اگر کسی عامل دیگری رو میدونه بگه که عمیق تر در موردش بحث کنیم/.

پنجشنبه ها !!!

سلام…

..
.
از وقتي كه آسمان بود… هستيم!
تا وقتي كه زمين هست … خواهيم بود!
ولي گل ها هميشه نيستند …
درخت ها هميشه سبز نمي مانند
سنگ ها هميشه انقدر ساكت نخواهند بود
و آينه ها هميشه راستگو نخواهند ماند

هستيم تا بدانيم چيزهايي كه نمي دانيم .. هستيم تا تجربه كنيم چيزهايي كه اعتماد ، كافي شان نيست!

مي مانيم تا ياد بگيريم چيزهايي كه آنقدر قشنگ باشند كه بتوانيم به ديگران ياد دهيم!

و خواهيم بود تا زندگي كنيم چيزهايي را كه مرده است!!!

و تو مي داني كه آسمان آنقدر آبي نخواهد ماند كه هميشه براي ياد دادن رنگ آبي بتوان آن را مثال زد…

چیدنی ها کم نیست
من و تو کم چیدیم
وقت گل دادن عشق روی دار قالی
بی سبب حتی پرتاب گل سرخی را ترسیدیم

شمارا به تبسم و تفکر دعوت می کنم

آدمی می‌شناسم از دوزخ
خوف و تشویش دارد و من نه

بس که می‌ترسد از عذاب خدا
هول از آتیش دارد و من نه

دائما ذکر گوید و تسبیح
در کف خویش دارد و من نه

قلبی آکنده از خدا و سری
باطن اندیش دارد و من نه

بس عجول است در رکوع و سجود
گویی او جیش دارد و من نه

تا رسد ز آسمان به او الهام
دو سه تا دیش دارد و من نه

گوییا با خدا بود فامیل
او که این کیش دارد و من نه

بهر ماموریت ز بیت المال
هی سفر پیش دارد و من نه

برنگشته ز انگلیس هنوز
سفر کیش دارد و من نه

بهر حج تمتع و عمره
کوپن و فیش دارد و من نه

زندگی تخته نرد اگر باشد
او دو تا شیش دارد و من نه

پانزده تا مغازه یک پاساژ
توی تجریش دارد و من نه

در دزاشیپ باغ و در قلهک
خانه از خویش دارد و من نه

پانزده تا عیال صیغه و عقد
بی کم و بیش دارد و من نه

گرچه با گرگ‌ها بود دم خور
ظاهر میش دارد و من نه

دانی او این همه چرا دارد
چون‌که او ریش دارد و من نه

میکروفون را بگیر از هالو
سخنش نیش دارد و من نه

پ.ن : این شعر از آقای خلیل جوادی است. شاعر طنز نویس و اهل تفکر. مطمئنا اکثر شما ایشون رو میشناسید. به نظرم بد نیست سری به وبلاگش بزنید و شعرهاش رو بخوانید : http://www.khaliljavadi.trk.ir/
پ.ن پریم: عاشق شعرای این آدمم !

پنجشنبه ها!!!

سلام…
به لبخند ها كه نگاه كني دو حالت دارد: يا مي خندي؛ يا نگاهت را به سمت چشم ها مي بري…
به چشم ها كه نگاه كني هزار حالت دارد و هر كدامشان به اندازه ي يه هزارتو اسرار آميز!!!
چشم ها را كه مي بيني يا زل مي زني به چشم ها و يا ……. ديگر به چيزي نگاه نمي كني! اين بار حرف مي زني!!!
و اين جاست كه لشكر پياده ات رو با زبون به سمت پناهگاه گوش هاي طرف مقابل مي بري!!!
و دقيقا اشتباه آدمي همين جاست!!! تو با پياده هايت به گوش ها مي روي!!! در حالي كه گوش ها نمي جنگند!!! يا براي پياده هايت خندق كنده اند… يا غنيمتي نصيبت نمي شود …
……………………………

صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت خون می روید
صدا کن مرا..

سبز یا قهوه ای

سلام
چطورین؟
میگما حالا چرا سبز
قهوه ای هم رنگ خداست
بعد از جریان موج سبز میگنا منم شنیدم رنگ قهوه ای مد شده ، حالا دیگه تحقیق با شما ببنید درست میگن یا نه.
نه اینکه فکر کنی بخوام مطلب سیاسی بگما نه اصلا اینطوری نیست
قصدم اینه که اینجا یه تحلیل کوچیک روانشناسی کنم که ببینیم چطوری با احساساتمون بازی کردن.
یعنی تو این بازی احساسی جالبیش اینه که روشنفکرا و نخبه ها خیلی بیشتر از مردم عادی گرفتار شدن.
یه سوال اینجا بره من مطرح میشه و اونم اینه که چرا هدفشون رو قشر فرهیخته ی جامعه قرار دادن؟
یه تحلیلی هست که میگه اگه میخوای یه جامعه رو از بین ببری برو دانشمندا و متفکرینش رو با خودت همراه کن.
نمی دونم شاید ما هم جزو همین تحلیل قرار گرفتیم و بازیچه دست دیگران شدیم.
خلاصه که میخواستم بگم قهوه ای هم رنگ خداست و بی توجهی بهش باعث میشه که ایشون از ما نزد خدا شکایت کنه که خدا این مردم فقط سبزو دوس دارن و عدالت رو رعایت نمیکنن.
مخلصیم
یا علی