شايد همتون اين تعريف دكتر حسابي رو از جهان سوم شنيده باشيد:”جهان سوم جاييست كه اگر ميهنت را آبا د بخواهي،خانه ات ويران ميشود و اگر آبادي خانه ات را بخواهي بايد در ويران سازي ميهنت بكوشي.”
شما كدومشو انتخاب مي كنيد؟
شايد هر كسي اول كه اينو مي خونه،غيرتي شه،پاشه وايسه و محكم و قاطع بگه:”اولي رو!”
آره اولين مورد آرماني ترين گزينه است و مي شه گفت با تقريب خوبي 90% مردم همينو انتخاب ميكنن(حداقل تو ايران). درسته كه هيچ كجاي دنيا، هيچي دست مردم نيست، اما به نظر شما اگه واقعا 90% مردم باور و عقيده شون اين بود،كشور ما الان اينجوري بود؟؟ يا بزرگ تر از اون دنيا اينطوري بود؟؟
خب معلومه كه نه! اگه اين حتي واسه نصف آدما هم ارزش بود،ما الان اينجا نبوديم و وضعمون اين نبود.
پ.ن.:شايد گزينه هاي سوم و چهارمي هم وجود داشته باشه،يعني حتما وجود داره،چون منم نتونستم يكي از اين دو رو انتخاب كنم! شما هم هر جوابي مي تونيد بديد اما فقط راستشو بگيد! خيلي كنجكاوم و واسم مهمه كه بدونم طرز تفكر سمپاديا در اين مورد چه جوريه و جوابشون چيه.
حالا لطفا بشينيد! يه كم بيشتر فكر كنيد، تظاهر كردن و شعار دادن رو بگذاريد كنار،آرمان و آرزو رو بگذاريد كنار،شرايط هميشه ايده آل نيست(هيچ وقت ايده آل نيست!:دي)،خودتون رو بگذاريد سر دو راهي،دوراهي زندگي مرفه و مملكت خراب(تذكر:با ساختن زندگل مرفه،مملكت كسي خراب نميشه(البته اگه طرف از مردم عادي باشه !)،صرفا دنيامون هميني كه هست مي مونه و با همين آهنگي كه داره پسرفت مي كنه) يا تلاش براي آباد كردن ميهن(شايد به تناسب شرايط صرفا تلاش و براي فرار از عذاب وجدان!)و يا به عبارت ديگه مي شه گفت در اكثر موارد از بين بردن همون دو-سه درصد احتمال رسيدن به آرزو هايي كه هر كس توي ذهنش واسه آينده ي شخص خودش داره. خودتون رو تو اين شرايط بگذاريد،بعد اگه ديديد كه واقعيت رو پيدا كرديد،جواب سوال اول من رو بديد!