دسته: ایران و جهان

آفرين آفرينش…

نگاهباني،گراميداشت طبيعت و زيست بوم،جامعه اي آرام،آزاد و شاد،در گذر هزاران سال همواره براي ايرانيان وظيفه اي بزرگ و مقدس دانسته ميشده است.بسياري از آيينها ،جشنهاي ايراني و رقصهاي فولكور گذشته از باورهاي ديني و اساطيري از پديده هاي طبيعت برخاسته و از آن الهام گرفته شده كه همگي در جهت حفظ و پاسداشت و احترام به طبيعت و محيط زيست است….

10 اسفند

جشن وخشنكام

در گراميداشت رود آمودريا بزرگترين رود سرزمين ايراني.

.

.

.

به نقل از استاد اينانلو:

“در تاريخ بارها شناسنامه ما صادر شد و گم شد.زمان برپايي تخت جمشيد،تنظيم و انتشار منشور حقوق ملل ،زمان ورود اريايي ها و ناميده شدن ايران و…

و اكنون پس از سالها بي هويتي شناسنامه مان بار ديگر در حال صادر شدن است.”

كتاب آفرين ِ آفرينش

پاسداشت طبيعت در بينش و منش ايرانيان

نوشته  خانم گردآفريد

انتشارات ايران شناسي

3500 تومان.

پ.ن:

روز سه شنبه چهارشنبه سوري يه تور از ساعت 2:30 تا 10 شب هست كه ميبره به دهكده ورده و كردان براي ديدن و انجام آيين كهن شب چهارشنبه سوري.اگه دوست دارين:

88028903

88636007

caravan@ircta.com

(اشكال كه نداره اين كارا اينجا؟)

عقده و ایده

1. ایده

شاید سمپادیا یک ایده جدید بود. ایده ای که به جهت تک بودنش زیاد به چشم اومد و خیلی خوب تونست پیش بره. بعد از مدتی ، عده ای شروع کردند به همانند سازی ! دقیقا مثل سمپادیا فروم زدند ! بدون هیچ کار متفاوتی . خودشم نه یکی دوتا ، بلکه 4-5 تا. اوایل کار خیلی ناراحت بودم که عده ای چنین کاری می کنند اما بعدها دیدم که رفته رفته همگی سایت هایشان را بستند. شاید به خاطر این بود که می خواستند نقش اول را داشته باشند و همه چیز تحت کنترل خودشون باشه. چرا خیلی ها وقتی وارد کاری میشن دوست دارن همه کاره بشن ؟ بدون اینکه کوچکترین فعالیتی کرده باشن. ( مانند کسانی که اول روز عضویتشون توی سایت ، ایمیل میزنند که مارا مدیر کنید! )

بسیاری از جوانان عزیز این مملکت که دم از بیکاری میزنند و همه گونه ناسزا  نثار نظام دولتی می کنند ، از اون هایی هستند که انتظار دارند یک میز کار لوکس بهشون بدی و بعد یک قلم بدی دستشون بگی بشین امضا کن . هر ماه هم حقوق و مزایای مکفی دریافت رو صبح زود برن از بانک بگیرند ! کار بسیار است اما آدم کاری نداریم !

2. عقده

مدتی از فعالیت سمپادیا می گذشت که یکی از دوستان سمپادی که شخص بسیار محترمی هم بودند در حین چت با بنده ابراز لطف کردند و گفتند : میخوای سایتت رو یه روزه  نیستش کنم ؟ (هک) بنده نیز  الطاف بی کران ایشون داشت چشمم رو کور می کرد گفتم : قابل شمارو نداره !

خوب آخه آقای محترم این سایت چه بدی به شما کرده که می خوای اینکار بکنی ؟ میخوای عقده هاتو خالی کنی ؟ میخوای بگی خیلی حالیته ؟ میخوای بگی که چی ؟

*********

نوشتن این مطلب دو دلیل داشت :

1. گروه نوشت خاموش شده بود.      2 . امروز اتفاقی با یکی از دوستان ذکر خیر اون آقای محترم شد که قصد داشتند سمپادیا رو مورد لطف قرار بدن.

پ.ن :

اولین فروم های سمپادی ، سمپادیا و نودتس بودند که همزمان شروع به کار کردند. (فروم کشوری)

شش مورد تامل

از بیکاری بنده به چند نکته توجه فرمایید

مورد یکم، دو

امروز رفته بودیم کوه، من و دوستان (نمی شد از با استفاده کرد!)؛ حرف شد که شبکه دو سیمای جمهوری اسلامی ایران، به برکت دولت نهم و سی سال اقتدار و پیشرفت و پشتیبانی(!) که انسان را یاد ابولقاسم فردوسی می اندازد، در اواخر سال نوآوری و شکوفایی، نوآوری فرموده اند و فیلمی گزارده و زیر آن مرقوم نموده اند: “دیدن این فیلم به افراد زیر 13 سال توصیه نمی شود” !. از قضا وقتی رسیدم به(!)خونه گوشی همیشه در صحنه ولی خاموش شده ی خود را روشن کردم و دیدم فرط و فرت پیغامک و اس.ام.اس سرازیر می شود! با دقت در یکی از ایشان که 1دقیقه پیش تر مرسول شده بودند، دریافت که فیلم مذکور پخش می شود! بعد از دیدن فیلم و نفهمیدن قسمت هایی به دلیل سانسور یا هر اشتباه دیگری، به این فکر کردم که “چرا شبکه دو در هنگامه پخش برنامه کودکان و خردسالان و نوجوانان، اسم خود را به شبکه کودک تغییر می دهد و حالا فیلمی برای کودکان می گذارد و به آنهایی که زیر 13 هستند توصیه می کند جون من نبین!” و بلافاصله ذهنم خودش رو کمی جابه جا کرد و گفت: “آخه …! تعریف کودک که افراد زیر 13 سال نیست!! کودک تعریف وسیع تری داره که ذهن تو قادر به درک ایشان نیست” حقا که ذهنم خودش را بیش از حد تحویل می گیرد!

مورد دوم، یک

یکی نیست به ما آموزش بده انسانیت و رفتار مدن‌یته را آیا ؟! به هر حال ادعای و دعای ما در باب “فرهنگ” گوش فلک را کر می کند، لهذا، هیچ شخصی به این اربده های ما، که نمی دانیم چگونه نوشته می شوند، گوش جان که هیچ گوش تن هم نمی دهد !

مورد سوم، پارادوکس فکری

در دین ما گفته می شود “تازه مسلمان با غیر تازه مسلمان هیچ تفاوت معنا داری ندارد” و ما ناراضی هستیم از اینکه خلیفه دوم حق ایرانیان از بیت المال را نیم از اعراب قرار داد! و خودمان با کمال ادعا و دعا در باب “فرهنگ” آواز سر می دهیم که آمریکا 200سال هم نیست که کشف شده است، ولی ما 200 سال است در حال پس رفتیم! وما کسانی هستیم که کوروش پادشاه بود! و از قبل گفته و شنیده می شد “من کسی ام که شاه رفت”! چه بی ربط مربوط می شوند بعضی چیزها که زیاد هم چیز نیستن! و حتی این حق ریش سفیدی و آب و گل و خاک که امروز به لباسم بود.

مورد چهارم، حق

شاید برای ما بیش از اینکه حق آب و گل باشد، برای آب و گل نسبت به ما حق آب و گلی وجود دارد و ما بد برداشت کرده ایم!

مورد پنجم، ذهنم

این ذهن محترمه بنده از موقع رقم مورد دوم خودش را به استخوان های پسین و پیشین و زیرین سر می زند که من حرف دارم! من می خواهم از این گمراهی تو را برهانم! “تو فکر کردی فرهنگ ما مدیون کوروشه؟! درست که یهود و حتی صهیونیست نسبت به اوشون ارادات فراوان دارند، ولی من که قدر یک بشکه نفت هم ارزش قایل نیستم! ما خدا و پیامبر و امامان و ان+12 معصوم را داریم ما…” ذهن من بیش از حد حساب شده و تامل شده و باخبر از قیمت گوجه صحبت می کرد، دیدم ملال آور می شود، تذکر می دهم که “ما ان+چهارده معصوم داریم برادر!” و دوباره ذهن میکروفون رو به دست می گیرد و “ما در این دویست سال شاید پیشرفت چندانی نداشته باشیم ولی در این 30 سال اخیر و 4سال اخیرتر پیشرفت های کانگورو مانندی داشته ایم! شما به جای 200 سال باید می گفتی 170 سال گذشته ما در …” و باز هم این ذهن معلومات و توانایی های خودش رو نشان می دهد و فکر نمی کند چه 200 چه 170 چه 31، همه شامل فجر نور نیز می شوند! و با کمال رو ذهن در ادامه می گوید “شما چکار به آب و گل دارید؟! اگر جایی وقفی باشد که شما حق آب و گل ندارید که! در ضمن! شما حق آب را باید جدای از حق گل خریداری کنید و…” و من به نظرم می رسد “مورد”ی اضافه کنم:

مورد ششم، ویرایش مورد دوم، یک

یکی نیست این ذهن و ذهنیت و آموزش هایی که به ما داده شده را از این چپاندن‌گاه مغز ما در بیاورد ؟! عذاب آور است این ذهنیت

این برای من است؟

لطفا عزاداری کنید
یه نگاهی به هیات “عزاداران” که بیاندازی می فهمی..
یکی با یک دستش ماءالشعیر و دست دیگر زنجیر در حال “عزاداری” است..
یک نگاه به صف عزاداران می اندازم..
سیاه، خاکستری، سفید..
قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی، بنفش (1) پوشیده اند!
علم گویا دیگر الم ندارد…

نذر || نظر
ای کاش وقتی همه محله نذر می کنند برای دادن حلیم و قیمه و … برای خود اهل محل، یکی پیدا می شد و یک کتاب برای اهل محل نذر می کرد.. فک نمی کنم خرجش آن قدرها باشد! مزیتش این است که یخچال پر از غذاهای تکراری برای 10 روز آینده (!) نمی شود و می توان سر فرصت آن کتاب را خواند!
به نظر شما خوردن غذای امام حسین بیشتر احتمال شفا دارد، یا دانستن شأن او برای توسل؟
به نظر شما، دادن غذا برای نظر، کدام طیف مخاطب رو نشونه گرفته؟ دلیل اصلیش چیه؟

لطفا فرار کنید!!!
1- چندی پیش یکی از مسئولان کشور می گفت: “ما فرار مغزها نداریم” و جملاتش را این گونه ادامه داد: “همیشه در کشورما از قدیم الایام دانشمندان برای نشر علم به دیگر دیار ها سفر می کردند” (2)
2- باغ قلهک باغی است که زمان قاجار برای استراحت در اختیار سفیر سفارت انگلیس قرار گرفت .. اون موقع ها از جاهای خوش آب و هوا بود..البته قرار بود 100 سال پیش این باغ به ایران بازگردانده شود، که هنوز نتوانستیم یک باغ را وسط پایتختمان از خارجی ها پس بگیریم(!) چندی پیش خبری در یک خبرگزاری دیدم که عده ای دانش جو(!) با حمله به پلیس های ایرانی محافظ اطراف این محل دیپلماتیک وارد باغ شدند.. جالبیش این بود که پرچم فلسطین را به اهتزاز در آوردند و پس از اینکه پلیس به آنجا حمله کرد، فرار کردند!

ماجرای رقابت و سکوت
تا حالا شده یکی یه چیزی بهتون بگه که حرف ناجوانمردانه ای باشه، بعد بار 200 ام که دلخور شدید بگه “شوخی کردم” !؟
بار 201 ام چی کار می کنید؟ (3)

پ ن:
1- قابل توجه کنکوریا!
2- از من اسمش را نپرسید! فکر کنم از حرف هایش معلوم است کی است!
3- بار 202 چطور؟ کلا من سر در گمم! راهنمایی کنید!

قصه ی غزه و غمزه ی مردمان

اول / آمریکا :

مردم جهان … شما کاری بکنید! سرانتان که  نشسته اند …

مثل اینکه غزه به کسی ربطی ندارد …

اصلان غزه به کسی چه !

حقوق بشر که فقط نگرانی آمریکا از تجمع جلوی منزل شیرین عبادی است …

مگر در غزه هم بشری هست که حقوقش نقض (نغز!) شود ؟

سیلورمن های آمریکا شما کاری بکنید … کاسه گدایی بگیرید و بخوانید شاید صدایتان حزنی به گوش خری باشد …

دوم / اروپا :

باز قصه تکراری …

باز آدم های سفید کک مکی …

دور یک میز!

مشکلشان که ربطی به غزه ندارد , بحرانشان کم شدن فشار گاز 3-4 تا از خانه های ویلاییست …

می دانند که کودک غزه حق روشن کردن آتش را هم در شب ندارد ,اصلا در غزه گاز بی معنی است! شاید کودک دعا کند که خانه ی همسایه اشان را بزنند و آتش سوختن عروسک دختر همسایه  خانه ی آنها را کمی گرم کند …

اما باز مشکل اروپا کم فشاری گاز است … بیچاره طفلکی ها !

سوم / اعراب ( لعنت االه علیهما ) :

عرب … تورا کلا چه به انسانیت … سگی مثل صدام برایت زیاد بود !

عرب … تو باید در هلهله ی مستیت غرق شوی و سگی لاشه ی متعفنت را از خلیج فارس بگیرد و دریای پارس را پاک کند …

عرب … تو بی شک ننگترین و کثیف ترین نژاد بشری … کثیف تر از قوم لوط و نوح … عرب تو نوعی از بشری که بی شک لایق یک پیامبر هم نبودی … چه برسد به محمد ! می دانی ؟ محمد و خاندانش را تو … قوم تو حرام کردید …!

عرب , حسابت را جدا می کنم … ترسو بودن قومت را به چشم دیده ام ! به چشم دیده ام وقتی فقط 5 سال داشتم برای ترساندن توی کثیف شراب خوار یک نفرتان را در اهواز اعدام می کردند و مردم اهواز چند سال از شر توی ******** نفس راحت می کشیدند …

ای قوم عرب … من بقول تو عجم حساب تورا از دیگر ملت ها و قوم ها و سرزمین ها جدا کرده ام … تو برو و در لجن زار خودت راحت زی …

چهارم / ایران:

چرا در ایران سفارت اسرائیل نداریم ؟ چرا مصر در ایران سفارت نمی زند ؟ این حق دموکراتیک اونهاست که توی کشور ما سفارت درست کنن … از دولت خواهشمندم درخواست منو واسه 1 بار گوش بده تا ازین به بعد بجای جمع شدن دور میدان فلسطین , بزنیم دهن سفارتخانه های این 2 کشور را آسفالت کنیم!

پنجم / ما :

اگه به ذهنتون برنامه ای میرسه بگید … اگه برنامه ی تجمع جایی بزاریم میاین ؟