1. در خرابات مغان نور خدا میبینم این عجب بین که چه نوری زکجا میبینم
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو خانه میبینی و من خانه خدا میبینم
خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن فکر دور است همانا که خطا میبینم
سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب این همه از نظر لطف شما میبینم
هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال با که گویم که در این پرده چه ها میبینم؟
کس ندیدست ز مشک ختن و نافه چین آن چه من هر سحر از باد صبا میبینم
دوستان عیب نظر بازی حافظ مکنید که من او را زمحبان شما میبینم
2. همیشه به این فکر میکردم که حلالیت گرفتن از آدم ها چه کار سختی است،ولی این کار آنقدر ها هم سخت نیست.بالاخره بعد از 2سال به کارهای انجام داده و انجام ندادهاعتراف کردیم ،و از شخص مورد نظر حلالیت طلبیدیم(من و دوستانم). یک بار بزرگ از روی شانه هایمان برداشته شد و شب را آسوده به صبح رساندیم.اگر او ما را نمیبخشید چه کار باید میکردیم؟
3. آغاز ماه مهمانی و بندگی خدا را به همه تبریک میگویم.یاد مهمانی های قبلی خدا بخیر! یاد شبهای قدر بخیر!یاد رادیو جوان و برنامه های افطارش،و یاد فاطمه صداقتی گوینده اش هم بخیر! یاد همه چیز بخیر!
4. مجلس ساعت کار خود را در ماه رمضان به چهار ساعت در روز کاهش میدهد.ساعت کار بانکی ها چند ساعتی کم میشود… . پس کارگران کارخانه ها و سایر کارگران چه؟آیا در ماه رمضان فقط مجلسی ها و بانکی ها کار میکنند؟ آیا فقط مجلسی ها روزه میگیرند؟