دسته: ادبی

باشگاه صدتایی …

به نام خدا

اکثر مردم از دانش آموزان سمپاد این طرز تفکر رو دارند که آن ها بچه هایی منزوی و اغلب کسانی هستند سر و کارشان فقط با درس است. حال به نظر شما این مطلب صحیح است یا غلط ؟ من فکر می کنم هیچ کدام. عده ای هستند که فقط و فقط به فکر نمره ی کارنامه هستند و بس. گروهی دیگر پا را فراتر گذاشته و صرفا به خاطر شرکت در المپیاد مطالعاتی خارج از کتاب درسی به گونه ای متفاوت از دروس دبیرستان را دنبال می کنند. اما به نظر من این کافی نیست بلکه باید نه یک سمپادی بلکه هر دانش آموزی در هر جایی و هر فردی در جامعه مطالعاتی در زمینه های مختلف هرچند کم داشته باشد. در پایین یکی از این روش های مطالعه را به شما معرفی می کنم :

لیست های صد تایی :

سعی کنید برای خود یک زمان بندی مناسب در نظر بگیرید. حساب کنید به طور متوسط روزی چند صفحه کتاب می توانید مطالعه کنید. اگر به طور میانگین روزی بیست صفحه کتاب مطالعه کنید در یک هفته140 صفحه و در دو هفته 280 صفحه کتاب مطالعه کرده اید که با توجه به کتابی که مطالعه می کنید ممکن است کتاب تمام شود. آن وقت با یک حساب سرانگشتی اگر بگوییم 6 ماه مطالعه کنید می شود 12 کتاب که این میزان مطالعه در حداقل سرعت است که سرعت شما به مرور زمان افزایش یافته و این عدد به 24 کتاب در 6 ماه تغییر می کند.

چه کتابی مطالعه کنیم ؟

اکثر افراد این سوال را دارند که باید چه کتابی مطالعه کنند و یا چه موضوعی انتخاب کنند. بسیار ساده ابتدا باید موضوع مورد علاقه خود را (فلسفه , رمان , تاریخ , ادبیات و…) را انتخاب کنید (پیشنهاد می کنم که از کتاب های فیزیک و ریاضی پرهیز کنید چون این کتاب ها در ایران برای تدریس در یک یا دو نیم سال ارائه می شوند). در این مرحله اگر انگلیسی زبان و یا فرانسوی زبان و… بودید می توانستید از یکی از لیست های صد تایی که در خارج از کشور نوشته شده اند مراجعه کنید و کتاب هایتان را از روی آن لیست انتخاب کرده و مطالعه کنید. ولی در ایران به جز یک لیست رمان که توسط رضا امیرخانی نوشته شده لیست دیگری در دست نیست. پس شما به یک کرم کتاب مراجعه کرده و از وی بخواهید تعدادی از بهترین کتاب هایی را که در زمینه ی مورد علاقه شما خوانده است را به شما معرفی کند و سپس مطالعه را آغاز کنید. اگر توانستید این کار را تمام کنید یعنی تمام صد کتاب را خواندید عضو باشگاه صد تایی ها خواهید بود (این یکی هم در ایران وجود ندارد و جاهای دیگر وجود دارد اون هم به طور وافر!). افراد زیادی شروع می کنند ولی پایان نمی رسانند. حال شاید بگویید که : “با حال داری مگه؟ ما با این همه دردسر و کار و وطایف وقت این کار ها رو نداریم!” . در جواب شما باید بگویم که آیا می دانید رهبر انقلاب بیشتر از هزار رمان خوانده است؟(پ.م 1) یعنی اگر هر رمان 200 صفحه باشد به طور متوسط 200000 (دویست هزار) صفحه کتاب رو ایشون فقط در زمینه رمان مطالعه کرده! البته درسته که رهبر یک جامعه در همه زمینه ها حداقل باید یک پیش زمینه داشته ولی خوب منظورم این بود که مشغله رهبر بیشتری یا شما ؟!….

موفق باشید.

كلمه ها هم به بهشت مي روند

حيف نيست؟!

حيف از اين كلمات.

حيف اين روزهايي كه با سكوتي پر سر و صدا پر شده است.

حيف از اين كلماتي كه اين روزها هر كسي به خودش اجازه مي دهد به هر شكلي كه دلش مي خواهد روي كاغذ بياورد.

دريغ از اين واژه هايي كه خروار خروار مصرفشان مي كنيم در حاليكه  پشتشان نه كمي فكر است و نه سر سوزن ذوقي.

حيف از اين ذوقي كه در اهالي قلم خفه مي شود و دريغ از اين همه استعداد … اين همه كاغذ نو كه با واژه هايي پوچ تبديل به كاغذ باطله هايي مي شوند كه در نهايت به راحتي دور سبزي آش مي پيچيمشان.

…و امان از گزافه گويي هاي مكرر.

گاهي با خودم فكر مي كنم آيا كلمه ها هم به بهشت مي روند؟

My words fly up,my thoughts remain below:

Words without thoughts never to heaven go

Shakespeare , Hamlet

بزرگترین …


از یک عاشق شکست خورده پرسیدم:


بزرگ ترین اشتباه؟ گفت عاشق شدن


گفتم بزرگ ترین شکست؟ گفت شکست عشق


گفتم بزرگترین درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن


گفتم بزرگترین غصه؟ گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن


گفتم بزرگترین ماتم؟ گفت در عزای معشوق نشستن


گفتم قشنگ ترین عشق؟ گفت شیرین و فرهاد


گفتم زیبا ترین لحظه؟  گفت در کنار معشوق بودن


گفتم بزرگترین رویا؟ گفت به معشوق رسیدن


پرسیدم بزرگترین ارزوت؟ اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهی سرد گفت:

( مرگ)

http://dariush2.persiangig.com/image/ax/2FFC.jpg


ماشین حساب

calc

صدفم ، بستر خالی یک تنهاییست …

و تو چون مروارید ، گردن آویز کسان دگری …

هرچقدر حساب می کنم ، ضرر کردم …

با دست حساب کردم ، باز هم

رفتم ماشین حساب رو آوردم ، نشد که نشد

گفتم شاید ماشین حساب ایراد داره ، ماشین حسابمو عوض کردم …

اما باز هم عدد ها نشون می داد که ضرر کردم

با پررویی چند روزو حساب نکردم ولی باز نشد

روز هارو یواشکی 22 ساعته حساب کردم ، باز ضرر کرده بودم

8 ساعت هم در هر روز رو گفتم خواب بودم ، از همه ی روزا کمش کردم

اما باز هم ضرر کرده بودم

باز هم …

باز هم !!

خسته شدم از این همه حساب کردن ، از دوستام پرسیدن ،

همه گفتن ضرر کردی …

نمی دونم روزای گذشته رو چجوری باید حساب کنم که جوابش در بیاد ضرر نکردی و دل خودمو خوش کنم!

دو بند تاثیر گذار …

ما آدما

هميشه صداهاي بلندو مي شنويم؛
پررنگهارو مي بينيم
و کارهاي سختو دوست داريم
غافل از اينکه خوبها آسون ميان؛
بي رنگ مي مونن
و بي صدا مي رن

پس قدر اونا که بی رنگ و بی صدا و اسون میان رو بدونیم .

مي گويند :

که تنها يک دقيقه طول مي کشد تا دوستي را پيدا کنيد ،
يک ساعت طول مي کشد تا از او قدرداني کنيد ،
اما يک عمر طول مي کشد تا او را فراموش کنيد.

پس قدر دوستانمان را بدانیم .