دسته: سمپاد

مجله آنالوگ سمپادیا/طرح و برنامه

لطفا قبل از خواندن این پست، پست قبلی من را در این زمینه درباره زمینه ها و اهداف کلی مجله از اینجا بخوانید.

نحوه اجرا

تعداد صفحات و قطع کاغذ
سه راه پیش رو داریم:
1- روزنامه دیواری: که مراکز در کلاس ها یا راهرو این مجله را نصب کنند اما پرینت کاغذهای بزرگ برای مدارس سخت است. چسباندن کاغذها کنار هم جالب نیست!
2- مجله جلد دار: این نوع مجله باید حداقل 7 صفحه + جلد باشد. این فشار زیادی بر روی ما وارد می کند که این صحفات را در مدت کم پر کنیم، پس باید فاصله ی بین چاپ دو مجله رو زیاد کنیم که مطالب نویی خود را از دست می دهند.
3- خبرنامه: این نوع از نشریه از یک صفحه پشت و رو شروع می شود، و می تواند مانند روزنامه هم زیاد شود. مشکل صحافی هم ندارد نباید دو ساعت مسئول تکثیر مدارس را توجیه کنیم که ترتیب صفحات کدام است!
تعداد صفحات هم یک صفحه A4 پشت و رو که حداکثر مطالب درست و حسابی را داشته باشد مناسب است. هم بیشتر امکان تکثیرش هست،هم بعدها می شود اضافه اش کرد به مانند روزنامه!
کم بودن و خلاصه بودن هم رغبت مدارس نسبت به توزیع مجله زیاد می کند هم شانس خوانده شدن را!

فاصله زمانی چاپ
فکر می کنم هر هفته، یک شماره بهتر باشد. این جوری نو بودن مطالب می تواند خودنمایی کند.


مسئولیت ها:
1- سردبیر: پیشنهاد ما دکتر میرزایی دبیر ادبیات پیش دانشگاهی مرکز کرج است که با رایزنی ای که کردیم آمادگی خودش رو اعلام کرده است. ایشان استاد با سابقه دانشگاه است و چندین کتاب کنکور و غیر کنکور دارد و مهم تر از همه سابقه کار در روزنامه های مختلف را دارد.
2- اجرا و طراحی: من و عرب حاضریم کارهای مربوط به طراحی صفحات و هماهنگی مطالب را انجام دهیم. (اگر شما می توانید بسم الله)
3- مدیر مسئول: فعلا نداریم. و اگر نداشته باشیم بهتر است! زیرا وابسته به کسی یا چیزی نمی شویم برای مطالبمان!
4- هماهنگ کننده: در هر مرکز ترجیحا دو نفر پیگیر کار نشریه می شوند. از چاپ و توزیع تا دریافت نظرات به صورت میدانی. مهمترین مسئولیت هماهنگ کننده ارسال خبرهای مهم مرکز خود برای مجله است تا دیگران از آن اطلاع یابد.

( آمادگی خود را در نظرات به عنوان هماهنگ کننده در هر شهر اعلام کنید، که از همین الان تکلیف روشن باشد)

5- روابط عمومی: پاسخ به نظرات ایمیل شده و چک کردن مقالات ارسال شده و هماهنگی مجله با محیط بیرون.

خط زمانی (تایم لاین)
خط زمانی یعنی ساختار زمانی ای که برای چاپ هر نسخه باید طی کنیم. پیش نهاد من این است:

شنبه: چاپ – انتخاب موضوع کلی شماره بعدی
یک شنبه: انتخاب مقالات و نوشته ها و اجرای آن ها در رایانه
دوشنبه: انتخاب مقالات و نوشته ها و اجرای آنها در رایانه
سه شنبه: دادن نسخه پیش نویس به سردبیر و درخواست نوشتن سرمقاله مرتبط
چهارشنبه: خواب و استراحت!
پنج شنبه: نهایی سازی مجله و ارسال به مدارس و ایمیل هماهنگ کننده ها
جمعه : خواب و استراحت!
متاسفانه برنامه کاری ما و آقای میرزایی هماهنگ نیست ولی سعی می کنم که جای 4شنبه و 5شنبه رو عوض کنم.

نحوه تمرکز مطالب
با توجه به حجم کم یک شماره نسبت به زمان اجرا، بهتر است بیش از نیمی از مطالب مربوط به یک موضوع خاص باشد. مثلا سرمقاله و مطلب اصلی و چند تا مطلب مرتبط مربوط به یک موضوع باشد.

ستون های پیشنهادی
1- سرمقاله: نمی شه حذفش کرد!
2- مقاله اصلی: روی صفحه
3- “ای شیطون..!” : در این ستون سوتی ها و یا نکات جالبی که از فردی دیدیم،می توانیم اضافه کنیم.
4- “نیازمندی ها” : اشاره به کمبود های مدارس با استفاده از طنز
5- مقاله دوم و سوم: مقاله ای به اندازه نیمی از مقاله اصلی که در پشت صفحه است.
6- اخبار مربوط به همایش پژوهشی هریک از مدارس سمپاد با اختصاص یک باکس مساوی به هر مرکز
؟- شما پیشنهاد بدهید!

همه مطالب به غیر از سرمقاله می توانند از مطالب ارسال شده توسط دیگران انتخاب شوند.

مسئولیت هایی که می بینید می توانید به عهده بگیرید یا فردی می شناسید، بسم الله.. ببینید، شاید بگویید که استقبال نمی شود یا به هدفمان نمی رسیم.. باید تلاش کرد، چشم بسته که نمی شود در این مورد نظر داد.

این پیشنهادات ما برای اجرای نشریه است، که لزوما تصویب شده نیست. نظرات خود را اعلام کنید و جاهایی که کمبود می بینید رو با پیشنهاداتتون پر کنید، تا ادامه کار نشریه رو نهایی کنیم.

مجله آنالوگ سمپادیا!

(قبل از شروع از همه نویسنده های عزیز می خوام که مراعات این پست رو بکنند! این پست مربوط به من نیست، بلکه حاصل هم فکری من و یکی از رفقا برای بقای این سایت و سمپاد است! من فقط بیان کننده این ایده هستم. با دقت بخوانید و نظرتون رو بگید)

بسم الله الرحمن الرحیم (0)

حقیقت این است که در حال حاضر وضعیت المپیادی ها و خوارزمی ها (1) در مدارس سمپاد رو به افول است، دلیل آن هم فشار وزارت خانه [بیمار و آشفته و پیر] آموزش و پرورش برای تاثیر معدل های نهایی در کنکور سراسری است، این شاید مهمترین دلیلی باشد که قابلیت ریسک افراد را برای شرکت در المپیادها و جشنواره های پژوهشی کاهش می دهد. دلایل دیگری هم هست که ما را بر آن می دارد که ایده ای را که در ادامه خواهم گفت اجرا کنیم:

مجله سمپادیا!

محوریت: خلاقیت و پژوهش

گروه مخاطبین: فعلا در گروه مخاطبین مورد نظر ما، المپیادی ها و دوستان پژوهشی هستند.

کاربردها:

1- هماهنگی و ایجاد حس رقابت در میان مدارس سمپاد در زمینه خلاقیت و پژوهش
2- جایگاهی برای تمرین فرستادن مقاله های علمی(2) به مجله های معتبر
3- ارزیابی قدرت پژوهش و علم المپیادی های سمپاد سراسر کشور
4- راهنمایی دادن به دوستان پژوهشی (3)
5- ارسال طرح ها و مقالات به مسابقات بین المللی با کمک انجمن مخترعین ایران و دیگر نهاد هایی که ارتباط داریم.
6- تریبونی برای سمپادی ها برای رساندن حرفها به مسئولان سمپاد (4)
7- تفریحات سالم! (5)

گستره فعالیت: پیشنهاد ما این است که چون هر یک از رفقای این سایت از یک شهر است، نمونه ای از پیش شماره ای که به عنوان اولین شماره طراحی و اجرا می شود را به مدیر مدرسه خود نشان دهد، با هماهنگی ای ساده می توانیم این مجله را بنا به وسع هر مدرسه در آن مدرسه رایگان پخش کنیم. (6)

پس به این صورت از هر مدرسه 2 نفر (ترجیحا، برای کمتر شدن فشار کار) مسئول هماهنگی های این مجله می شوند و نحوه انتشار و جمع آوری مقالات را بر عهده می گیرند.

فواید:

1- اعتبار بخشی و دادن مقبولیت عام به این سایت
2- آگاهی سمپادی ها از آخرین اخبار و فوت و فن های شرکت در مسابقات.
3- ایجاد جایی برای مطرح شدن افراد با استعداد با استفاده از مقاله هایشان
4- آگاهی سمپادی ها از جشنواره های پژوهشی و فعالیت های دیگر مدارس
5- مطرح کردن سمپاد در ادارات آموزش و پرورش و سازمان های دیگر با استفاده از اطلاعات این مجله (7)

چرا؟

راستش را بخواهید، من و دوستم عرب، که در این مقاله “ما” بیان شده، در مقطع پیش دانشگاهی هستیم. وضعیت مدرسه خودمان و دیگر مدارس سمپاد را نسبت به اولین سالی که وارد سمپاد شدیم بسیار عصف ناک می بینیم! خیلی ها افتخارشان شده آی پاد نانو ، پی اس پی صورتی، موبایل های عجیب یا کل کل با معلم ها(البته نه هر معلمی! مثلا ما معلمی در مدرسه مان داریم که 1 دکتری و 2 فوق لیسانس داره، ولی می خواهند ضایع اش کنند، آن هم در تخصص خودش!)،فقط غرور، پر رویی.. جو بدی بر مدارس ما حاکم شده است. وقتش است که کاری بکنیم، سال دیگر دیر است، همیشه بهترین وقت حال حاضر است. این مجله چون چاپش هماهنگ در سراسر مدارس خواهد بود(8)از نظر به روز بودن و نو بودن می تواند جای خود را باز کند. برای هماهنگ کننده ها فکر می کنم هفته ای 2-3 ساعت وقت می گیرد. پس فکر می کنم هفته ای 2-3 ساعت برای یک تلاش صادقانه و هدفمند زیاد نباشد.

واقعا این محمد آقای مطهری خیلی واسه این سایت و سمپادیا خرج کرد و زحمت کشید، حیف است که این ارزش این سایت فقط در حد فرستادن پست و بحث های تکراری در مورد “دختر و پسر” و سر کار گذاشتن ها در فروم نادیده گرفته شه!

اگر می بینید که نمی توانید پایگاهی برای این مجله پیدا کنید من دفتر دائمی جشنواره پژوهشی مرکز پسرانه کرج (روبروی سایت کامپیوتر با متراژ مکفی:دی) رو پیشنهاد می کنم!

پ ن:

0- پیامبر (ص) : هر کار بزرگی با بسم الله شروع نشود،به سر انجام نمی رسد.
1- دیگه دیدم خوارزمی ای که نمی شه! بر وزن المپیادی!
2- و غیر علمی
3- در این جنگل وزارت خانه ی بیمار گم می شوند، مثلا در جشنواره خوارزمی.. مثلا من یک سال طول کشید سر و ته خوارزمی رو فهمیدم!
4- آقاجان، آن مجله رسمی سمپاد فصل نامه است، آن هم نامه های 6ماه پیش را چاپ می کند!!
5- این مورد با پیشنهاد دوستان محدوده بندی می شود!
6- بعدا در زمینه نحوه اجرا و طراحی مجله بحث می کنیم
7- حقیقت این است که حتی بسیاری از مدیران آموزش و پرورش نمی دانند سمپاد چیست!
8- یعنی فایلش را برای هماهنگ کننده ایمیل می کنیم

مجله سمپاد

فاصله بین زنگ سوم و چهارم 45 دقیقه هستش. این فاصله معروف به زنگ ناهاره. بین این دوزنگ هرکسی مشغول به کاری میشه. یکی ناهار میخوره ، یکی نماز میخونه ، یکی فوتبال بازی می کنه ، یکی درس زنگ بعد رو می خونه ، عده ای هم توی کارگاه  و جاهای دیگه مشغولند. عده ای دیگر نیز توی کتابخونه هستند. این عده که توی کتابخونه هستند خودشون چند دسته هستند. تعدادی از بچه ها نشستن روزنامه هارو میخونن و مشغول بحث های سیاسی و اقتصادی هستند. عده ای دیگه اومدن اون جا درس های زنگ بعد رو بخونن یا بنویسن. عده ای المپیاد مشغول حل مساله هستند. عده هم مطالعه آزاد …

من جزو این عده آخر هستم. مدتی قبل نگاهم به آرشیو مجلات سمپاد افتاد. هم تک شماره ای هاش بود هم سالانه هاش. تصمیم گرفتم یکیشو بردارم بخونم.

اولین صفحه آرشیو سالانه مربوط به المپیادی های بود. عکس هاشون آشنا بود برام. مخصوصا آیدین باباخانی. نگاهی با حسرت میندازم و میرم صفحه بعدی. از صفحه بعدی مجله شروع میشه. تصمیم گرفتم از سال اول شروع کنم بخونم تا سال آخر. حدود 15 سال بود. برام مهم بود که خوب بخونم. میخواستم خط مشی زندگی سمپاد دستم بیاد. تقریبا میشه گفت تمام مجلات از سال اول تا سال 15 عین هم بودند. موضوعات مطالب یکسان بودند. بخش هاش یکی بودند. سبک نوشته هاشون یکی بودند. فونت ها یکی بودند. هیچ تنوعی دیده نمیشد. مقالات ، سوالات ، آمار ، گفتگو ، نامه های دریافتی و … .

کلمه ثابت تیتر مقالاتش کلمه تیزهوش بود. تیزهوش کیست ، تیزهوش چگونه است ، خصوصیات رفتاری تیزهوش ، تربیت تیزهوش ، تیزهوش پروری در فلان کشور ، تیزهوشان دختر و پسر و … . خصوصیاتی که واسه تیزهوش نوشته بود تقریبا میشه گفت بین 50 تا 80 درصدش بین بچه هامون کاملا مشهود بود. مقالات بسیار جالبی بود. توصیه می کنم بخونید و کمی اطلاعات در مورد خودتون به دست بیارین!

بخش سوالاتش هم پر بود از سوالات گوناگون. چرا ابتدایی تیزهوشان نداریم ؟ چرا دانشگاه نداریم؟ …..

میرسیدی به بخش های آماریش تازه مفهوم جمله تفاوت را احساس کنید رو میفهمیدی. مخصوصا وقتی به تعداد 1 مدال فلان شهرستان در مقابل 27 طلا+37نقره+27برنز علامه حلی تهران نگاه می کردی. آمار سرانه کتاب مدارس سمپاد ، تعداد مدال ها ، تعداد طرح ها ، تعداد دانش آموزان و فارغ التحصیلان و ….

جالبترین قسمتش ، قسمت گفتگو بود. مصاحبه با افراد مختلف . مصاحبه با رتبه 5 کنکور که میخواست رتبه 3 بیاره ، مصاحبه به طلای جهانی ، مصاحبه با … .

قسمت نامه ها من کمی تا قسمتی ابری خواندنی بود. هرکسی از درد خودش مینوشت. یکی می گفت مدیر ما فلانه ، یکی می گفت چرا فلان کار نمیشه ، هرکسی یک جورایی میخواست حرف بزنه. گویا دل ها بسی پر بود. برخی نامه ها هم محتوای جالب تری داشتند. مثل نامه یاشار گنجعلی که از آمریکا فرستاده بود.

راستی قسمت اخبار هم داشت ! یکی از خبرهاش در مورد مریم میرزاخانی بود. یکی از 10 مغز برتر آمریکا. خیلی وقت پیش می خواستم بدونم که خانوم میرزاخانی سمپادی بوده یا نه ، دیروز دریافتم که بوده !

اما هدف من از خوندن مجلات چیز دیگه ای بود. میخواستم یک roadmap ذهنی از تاریخ سمپاد تو ذهنم شکل بگیره. اما چیز زیادی دستگیرم نشد. شد ها ولی اون چیزی که من میخواستم نشد.

فکر کنم بعد از چند سال انتشار دیگه وقتش رسیده که کمی این مجله رنگ و بو عوض کنه و شکل تازه ای به خودش بگیره. البته این امر خودش نیازمند افکار و افراد تنوع طلب و up to date هستش. چیزی که کمبودش کاملا احساس میشه. این یک احساس عمومی هست که در جای جای سازمان سمپاد هستش. از اون بالابالاهاش گرفته تا کلاس در و دانش آموز و معلم. البته بازم صد رحمت به علامه حلی تهران که عده ای کم و بیش سمپادی توش کار می کنن و درس میدن والا شهرستان ها که دیگه … .

حرف های بعدی در مورد خود سمپاد بماند برای پست های بعدی …

و دوباره پاييز و اون باروناش…

و دوباره پاييز از راه اومد….

پاييز و اون سرما…..

پاييز و اون باروناش…….

اون بارونايي كه همه با كلي سرما مي رن زيرش……

اون بارونايي كه زيرش واي مي سيم و با كلي عشق حلقه مي زنيم……

بعدشم همه وسط زمين بسكتبال همه جمع ميشم……..

واي چه لذتي………….و……چه دوست داشتنيس اين حلقه………………………

ولي نمي دونم چرا الآنا يا 5 شنبه ها بارون مياد يا وقتي كلاسيم….. معلم ورزشم كه اجازه ي حلقه زدن نمي ده…………………

يا زنگ ناهار و نماز مياد كه بايد تمومش كنيم زود…………. ولي ما تا آخرين زماني كه بتونيم بي خيال نمي شيم………………….

من عاشق مدرسونم……………………..و دلم نميخواد بزارم كسي با فيلتر منو از اين مدرسه بيرون كنه:دي

چند قطبي!

بو منيم عقيدم دي. بو اونون عقيدسي دي. بيزيم مختلف عقيده لري ميز وار!! (مربوط به آخرين مطلب آقاي مطهري!)
پائولو كوئيلو مي گه “در زندگي لحظه هايي هست كه تنها گزينه ي ممكن در آن، وا نهادن مهار است.” نمي دونم، من در اون لحظه بودم و مهار رو وا نهادم؟!
فرآورده هاي واكنش تجزيه ي آلومنيم سولفات: آلومينيم اكسيد و گوگرد تري اكسيد.
آن تيغ كجا بود كه ناگه رگ جان زد؟ پنهان نتوان داشت كه اينجا همه خون است…
فتراك: نسمه و دوالي كه از پس و پيش زين اسب آويزند، ترك بند. دوال: تسمه، كمربند. رز:‌زهر، سم مهلك
پوستر كارگاه علوم 86 پريم زير شيشه ي ميزمه. جاي خالي بين خيابان و طالقاني رو مي بينم و صدا تو گوشم مي پيچه “طالقاني كه شهيد نيست…!!” و خنده ي بلند…
لا در سي مي، مي سل مي لا، لا سل فا لا، لا سل فا مي، فا مي ر مي فا… اِ تايم فُر آس! ساز دهني يا پيانو؟! ساز دهني سوز صداش بيشتره…!
درد تاريكي ست درد خواستن… رفتن و بيهوده خود را كاستن…
اردشير رستمي مي گه “فقط با دوستان مي توان قهر كرد… غريبه ناز ما را نمي كشد..”
راستي؛ غرور براي شكستن است يا نشكستن؟!
سوتي هاي منتخب دو هفته ي اول مهر رو لاي كاغذهام پيدا كردم! :
پگاه وسط درس معلم ناگهان ترسيد و دستش را روي سرش گرفت تا پناه بگيرد!
زهرا توله سگ را حيوان از ت نوشت و استپ كرد.
آقاي كائيني گفت يك عدد خيلي ساده براي مثال بگين… ستاره گفت يك + راديكال 2!
زهرا معتقد است نان وايي شيء است!
زهرا بعد از اينكه ما به توضيح او مبني بر اينكه “تو شيرين پلو سيب مي ريزن” خنديديم اظهار داشت اولين حيووني كه به ذهنم رسيد گفتم!!
زهرا هنگام جزوه نوشتن يك “آهان” بلند گفت، دفترش را لاك گرفت، سپس به دفتر پگاه نگاه كرد و گفت: “منم اشتباه نوشته بودم! نوشتي مشابهت! خانوم گفت مشاهبت!”
ركورد دار زهرا بوده…!!
امكانات فرزانگان تهران را سر كلاس نوشته بوديم:
كارگاه كامپيوتر با اينترنت پر سرعت، كه دم درش برگه اي چشبانده اند كه “براي استفاده از معاون پايه برگه بگيريد!!”
آزمايشگاه شيمي در حال ساخت، آزمايشگاه فيزيك داخل نهارخوري!!
آب نماي خاموش با آب لجن دار كه 8 ميليون تومان خرجش كردند!! براي سلامتي مدير سابق صلوات…
ميز و صندلي با خاصيت هاي ويژه: تاشو، تاب شو، آهنگين (غيژ غيژ) و …، متناسب با قد و هيكل بچه ها.
برنامه ي هفتگي هايي مثل ادبيات زبان فارسي ديني عربي و يا فيزيك حسابان حسابان جبر!
سرويس هاي 3 و 5 نفره!
آدرس و شماره تلفن دقيق بچه ها روي ديوار مدرسه!
سيستم سيم كشي فوق العاده، به طوري كه وسط زنگ شيمي 3 ي 5 ي ها اس ام اس مي زنند به ما كه “چراغ رو روشن كن” و ما كه چراغ خودمان را روشن مي كنيم يكي ديگرشان اس ام اس مي دهد “مرسي”. توجه كنيد كه گوشي همه مان خاموش است!
و صدها چيز ديگر…
اول آبان گاه ششم آفرينش بود. روزي كه خدا امكان حيات را به بشر داد. (آيين ميترا)
8 آبان روز نوجوان است.
10 آبان روز دختران است!!‌(تا حالا همچين روزي داشتيم و من نفهميده بودم!!؟).
10 آبان آبانگان است. مطابقت اسم روز دهم ماه با نام ماه در تقويم ايران باستان.
13 آبان روز دانش آموز است.
14 آبان روز فرهنگ عمومي!!! (چه كاري بايد براي اين روز كرد؟!)
18 آبان روز ملي كيفيت است!
24 آبان روز كتاب و كتابخواني ست!! (براي اين يكي چه اقدامي بايد انجام شود؟!)
خب…
چند قطبي شدم!
سرگيجه نگرفتيد از اين همه حرف مختلف بي ربط؟!

نکاتی چند از سمپادیا

با سلام. این مطالب مربوط به سایت سمپادیا هستش و جنبه عمومی داره. لطفا حتما بخونید و نظر بدین.

البته به خلاصه ترین شکل ممکن نوشته شده.

یک گله :

من یک گله اساسی دارم. از همه ی اون هایی که این جا می نویسن. همه شده اند بازدید کننده و هیچ کمکی دیگه ای نمی کنند.
حالا شاید بپرسین چه کمکی یک کاربر عادی میتونه بکنه.
مهم ترین کاری که می تونین بکنین اینه که سایت رو معرفی کنید. دو راه برای این کار هستش.
1. حضوری و تک تک معرفی کنید یا از برخی روش های تبلیغات که این جا گفتم استفاده کنید.
2. روش دوم یک کار بسیار خوب هستش. اون هم زدن یک پست معرفی توی سایت ها و وبلاگ های سمپادی هستش. مطمئنا خیلی از شماها سایت یا وبلاگ دارین.

خیلی خوب میشه اگر یک پست معرفی بزنین و لینک سایت رو بزارین. دقت کنید ، منظور من لینک دادن تو لینکستان نیست. منظور من پست معرفی هستش. این دو خیلی باهم فرق دارند. اگر هم پست نتونستین بنویسین حداقل توی پی نوشت بزارین.

آسیب ها و تهدید ها

الان چند تا آسیب اساسی سمپادیا رو تهدید می کند.
1. عده ای از بچه های سمپاد تصمیم گرفتند سایت سمپادیا رو خراب کنند. به هر شکلی که می تونند. مثل زدن پست های نامربوط ، کامنت های نامربوط و کارهای غیراخلاقی در فروم. مواردی هم در پیغام های خصوصی مشاهده شده. جالب این است که بدانید این ها باهم گروهی تصمیم گرفتند چنین کاری بکنند و تاحالا هم فعالیت هایی کرده اند.
2. شکل گیری دایره بسته سمپادیا
الان سمپادیا در حال محدود شدن به عده ای خاص هستش و تنوع حضور خیلی کم دیده میشه. باید از این آسیب جلوگیری کرد و افراد بیشتری رو وارد این جمع کرد.
3. شکل گیری فرهنگ خاص سمپادیا
رفته رفته توی سایت یک فرهنگ خاص شکل میگیره. یک تریپ خاص به وجود میاد که باعث میشه افراد تازه وارد پس زده بشن.

مشکلات اساسی سایت :

1. نبودن جذابیت کافی
سمپادیا جذابیت کافی رو نداره. در واقع هرکسی که وارد میشه جذابیت خاصی نمی بینه. به همین خاطر میره پشت سرش رو هم نگاه نمی کنه. این نتیجه رو من از صحبت شخصیم با برخی اعضا گرفتم.
2. رده سنی
سمپادیا بیشتر برای دبیرستانی ها شده. یک جورایی بچه های راهنمایی و فارغ التحصیل احساس غریبی می کنند.

مشکلات وبلاگ :

1. کوچیک و بزرگ
متاسفانه وبلاگ کوچیک هستش و کشش این همه تنوع رو نداره. هرروز پست و مطالب جدید. با سبک های خاص. این باعث میشه پست ها زود پیر شوند !
2. تنوع موضوعی
در حال حاضر وبلاگ موضوع بندی خاصی در وبلاگ دیده نمیشه. اکثرا مطالب دل نوشته هستند و غم و ناراحتی.
3. استفاده شخصی
نوشتن پست برای موارد شخصی. تبدیل شدن گروه نوشت به تک نوشت !
4. حذف پست
این مورد عجیب واقعا عجیب است ! عده ای پست می نویسند بعد اون رو پاک می کنند. آخه یعنی چی ؟ اگر قراره پاک بشه چرا می نویسین؟ برخی هم از سر ناراحتی و دل خوری از یکی دیگه پستشون رو پاک می کنند. این دیگه واقعا بده.
5. ضعف محتوایی
متاسفانه مطالب شدیدا بی محتوا هستند. اصولا مطلب باید اون قدر محتوا داشته باشه که حداقل کامنت هاش به 30 تا برسه. منظور از محتوا این نیست که یک مقاله علمی بزارین. منظور اینه که چیزی که میزارین به درد بخوره.
6. نبود قانون مشخص
متاسفانه هیچ قانونی برای گروه نوشت تدوین نشده. این باعث کلی مشکل میشه. وقتی قانونی نباشه یعنی آزادی مطلق !

مشکلات ما:

1. سنگینی شدید درس ها
2. مشکلات دسترسی به اینترنت

نیاز های ما :

1. مدیر قوی با شرایط زیر:
زمان کافی ( روزی حداقل 1 ساعت توی سایت باشه)
تسلط به سیستم ( بلد باشه با سیستم مدیریت کار کنه)
مدیریت بلد بودن ( با اصول و روش مدیریت ما منطبق باشه)

کمی از آمار سایت:

1. حدود 80 درصد بازدید کنندگان سایت direct بودند. یعنی چی ؟ یعنی این که مستقیما آدرس سایت رو وارد کرده اند و اومده اند توی سایت.
2. حدد 30 درصد بازدیدکنندگان از مرورگر فایرفاکس استفاده می کنند. حدود 60 درصد هم اینترنت اکسپلورر بوده. توصیه میشه که از مرورگر فایرفاکس استفاده کنید تا هم سایت رو به شکل استاندارد ببینید هم این که سریع تر صفحات باز بشن.
3. استفاده از مرورگر های موبایلی توی سایت اخیرا افزایش یافته. برای همین باید این سیستم شدیدا تقویت بشه. فروم که مشکلی نداره اما وبلاگ باید از نظر موبایلی تقویت بشه.

افزایش امثالنا :

از روز اول شروع به کار 3 تا فروم فعال مثل سمپادیا وجود داشت. یکیشون که نودتس بوده و هست. یکیشون هم سمپادکلوب بود که بسته شد. فعالیت ما 3 تا تقریبا همزمان شروع شد. حالا موندیم ما دوتا سمپادیا و نودتس. باهم هیچ مشکلی نداریم. اما در این بین عده ای با مشاهده فروم و سایت ما تصمیم گرفته اند که خودشون فروم بزنن و سایت عمومی سمپاد کشور بسازن. این اقدام در فکر خیلی ها بوده. اما ما از اولین کسانی بودیم که عملیش کردیم. حالا عده ای که میان فروم میزنن برای ما مشکل ساز خواهند بود. خوب دلایلش هم مشخصه. مهم ترین اتفاقی که میافته عدم وجود وحدت و ایجاد پراکندگی هستش. متاسفانه خیلی از ایرانی ها این خصلت رو دارند که همیشه میخوان همه کاره باشن.

برنامه های ما برای آینده :

متاسفانه ایده های ما برای آینده open source نیستند. برای همین چیزی از جزئیاتشون نمی گم. البته این ایده هارو الانم میشه اجرا کرد اما مهم ترین مشکلی که داریم

اینه که زمان کافی برای این ایده ها نمی تونیم بزاریم. ایده های مفید و جالبی هستند.

یک خبر :

جهت تکمیل مشخصات خود در فروم اقدام کنید. سه فیلد جدید من جمله مرکز سمپاد اضافه شده است.

هدف ما :

این مورد باید قبل از همه نوشته میشد. ببینید خیلی از بچه های سمپاد از نبود اتحاد و انسجام بین سمپادی ها گله و شکایت دارند . مهم ترین هدف ما از این سایت این بود که یک مرکز واحد برای همه سمپادی ها ایجاد کنیم. یک اقدام جهت متحد و مرتبط کردن سمپادی ها باهم.