دسته: سمپاد

نوشدارویی پیش از مرگ سهراب – برای دانش آموزان سال اول دبیرستان

بسم الله الرحمن الرحیم

نوشدارویی پیش از مرگ سهراب

چه کسی گمان می کند که اگر نوشدارو می رسید، سهراب نمی مرد؟ آیا سهراب، به نوش دارو لب می زد؟ یا رستم اجازه رسیدن نوشدارو به سهراب را می داد؟ آیا همان دلایلی که باعث آغاز و ادامه این درگیری شد، کافی نبود تا مانع نوشیده شدن نوش دارو شود؟

اگر دیشب به امیرکبیر نمی رفتم و تعداد زیادی از دوستان دانش آموز یا دانش آموخته را چه در لباس دانش آموزان سال های مختلف دبیرستان، چه در لباس دانشجو و یا در لباس داور و مسئول مسابقات نمی دیدم، امروز این متن نوشته و این خطابه ایراد نمی شد. بگذارید بی پرده بگویم؛ دوست ندارم یک، دو، سه، یا چند سال دیگر حتی یک دانش آموز را ببینم که از آنچه در سال های دبیرستانش گذشته ناراضی و پشیمان است، که متاسفانه طی این سال ها زیاد دیده ام و می بینم.

آنچه خواهم گفت همه ماجرا نیست، بخش کوچکی است که اینجا زیاد بازش نمی کنم و امیدوارم نکات بسیاری که نمی گویم پرده ابهام بر آن اندکی که می گویم نیافکند. فکر می کنم نوشدارو باید تلخ باشد، طبیب، بخش های سالم بدن را معالجه نمی کند، بر روی تقاط آسیب دیده انگشت می گذارد که ممکن است دردناک باشد. هر چند من طبیب نیستم، ولی پیشاپیش از تلخی نوش دارو پوزش می طلبم.

به عنوان کسی صحبت می کنم که اکنون سال های معلمی ام از سال های دانش آموزی ام در سمپاد فزونی یافته است و صدها دانش آموز و دانش آموخته و صدها تجربه موفق و ناموفق را می شناسم. علامه حلی آن قدر خوبی و حسن دارد که تا با وجود خود درکش نکنید، صحبت کردن از آن چندان مفید نیست. در این خطابه به چند مساله اشاره می کنم که به نظرم بین وضعیت موجود و حالت مطلوب فاصله افکنده و امید دارم، شما بتوانید این فاصله را کم کنید. آنچه می گویم از گذشته نیست، روشن کردن بخشی از راه آینده است، باشد که برای نسل­های آینده سودمند باشد.

شب پیش به دعوت بچه ها به تماشای مسابقات روبوتیک دانشگاه امیرکبیر رفتم. چند گروه از دبیرستان علامه حلی در رشته های مختلف شرکت کرده بودند که چندتایشان مقامی کسب نکرده بودند و چندتای دیگر منتظر بودند. من از نتایج آگاه نبودم، اما اولین نگاه به چهره بچه­ها همه چیز را نشان می داد. زمان مرحله اول مسابقه روبوت مریخ نورد حلی نزدیک می شد. نزد بچه های تیم رفتم؛ سازوکارهای ربوت آزمایش شد، و پس از اعلام مسئولین، ربوت به محل مسابقه منتقل شد. حتی اگر اضطراب را در چهره بعضی ها نمی دیدی، می توانستی تپش قلب شان را درون سینه حس کنی. روز پیش بچه ها بیشترین امتیاز را در مرحله مقدماتی گرفته بودند. زمان راه اندازی گذشت ولی روبوت آماده نشد، مجری هر چند دقیق زمان را اعلام می کرد، بچه ها به شدت به پیدا کردن عیب ها مشغول بودند و دیگر دانش آموزان مدرسه، یکپارچه تشویق می کردند.

زمان تمام شد و امتیازی کسب نشد. بعضی نتوانستند حتی جلوی گریه خود را بگیرند.

هیچ کس نمی دانست چرا، جز یک نفر از بچه های سال پایین تر. اشکالی که در دستگاه های بی سیم به نظرم می رسید را به بچه ها گفتم، ولی شب هنگام نتوانستیم ابزار جایگزین را از بازار بخریم. امیدوار بودم لپ تاپ جدید مشکل را حل کند که نکرد و در پایان هیچ امتیازی به دست نیامد. امروز مرحله دوم مسابقات بود.

امروز یکی از فعالیت های اصلی دبیرستان علامه حلی، فعالیت روبوتیک است. این مورد را تنها به عنوان یک نمونه بیان می کنم. دبیرستان علامه حلی اولین دبیرستانی در کشور بود که در مسابقات ربوتیک دانش آموزی شرکت کرد. من هم سرپرست یکی از اولین گروه های ربوتیک دبیرستان بودم. آن زمان دانش چندانی در زمینه ساخت روبوت در مدرسه وجود نداشت و همه چیز باید از ابتدا اختراع می شد؛ حتی چرخ!

از آن زمان نزدیک به یک دهه می گذرد، در مورد مسابقات دانش جویی چند سالی بیشتر. دیگر سال هاست که دبیرستان ما دوره های معین روبوتیک دارد و دانش آموزان را در روندی کلاسیک آموزش می دهد. اکنون ما صدها دانش آموخته روبوتیک از دبیرستان حلی و هزاران دانش آموخته روبوتیک از دانشگاه ها داریم. به نظر شما این افراد با آموخته ها و تجربه هایشان چه قدر در توسعه و بهره وری صنعت کشور موثر بوده اند؟ چه تعداد از این عزیزان آن چه را که یاد گرفته اند به جا به کار بسته اند؟ تجربه من می گوید: «دست بالا 5 درصد.»

دیشب به همراه بچه ها گفتگوی کوتاهی با یکی از مسئولین مسابقات داشتیم در این باب که مسابقات این چنینی باید مسائل بومی را هدف بگیرند. ایشان می گفت آوار ساختمانی رشته امداد و نجات شبیه آوار ژاپن است نه ایران پس ما زمین مریخ نورد را شبیه آوار ایران کرده­ایم. این خبر خوبی بود و در عین حال جالب. نتیجه این می شود که ما ربوت های امداد و نجاتی داریم که قرار است آسیب دیدگان ژاپنی را نجات دهند! و مریخ نوردهای ما قرار است در آوارهای بم راه بروند و به جای نجات زیر آوار ماندگان، به نمونه برداری از سنگ ها و خشت های بم بپردازند! پیشنهاد من این بود که بسیار بهتر و موفقیت آمیز تر خواهد بود که در مسابقات روبوتیک، مسائل صنعت کشاورزی، صنعت نفت، صنعت معدن، صنعت راه سازی، و … به عنوان صورت مساله مطرح شود که این به اجرایی شدن بسیار نزدیک تر است و هزینه خودش را هم در می آورد و می تواند بورس هم داشته باشد و الخ.

اکنون نوع نگاه بسیاری از شرکت کنندگان در مسابقات و المپیادها، نگاه کوچک ابزاری است. المپیاد و مسابقات روبوتیک ابزاری شده است برای دور زدن کنکور نه حل مسائل ما. کنکوری که خود وسیله ای است برای ورود به دانشگاهی که او هم قرار است حل کننده مشکلات ما باشد، و دانشجوی ما درست نمی داند دانشگاه چیست و به چه دردی می خورد. مرد را دردی اگر باشد خوش است، درد بی دردی علاجش آتش است. دانش آموز سابق من می خواهد در دانشگاه اقتصاد بخواند، پس همه همتش را بر روی مسابقات روبوتیک متمرکز کرده، تا جایی که ظاهرا افت درسی داشته و الان که مقام نیاورده، ناراحت و سرخورده است. به او گفتم راه اقتصاد از روبوتیک نمی گذرد، از اقتصاد می گذرد. الان بنشین وخوب کار کن، بحث کن، بنویس، گروه راه بیانداز و از این فرصت بی نظیر دوره دبیرستان بهترین بهره را ببر تا یک اقتصاددان منحصر به فرد شوی.

***

علم کلید قفل مساله است. خنده دار است چهره کسی که حتی از وجود قفل ها خبر ندارد ولی با عجله در حال کپی کردن یا ساخت کلید است؛ برای کدام قفل کلید می خواهی عزیز من؟ تا زمانی که دیگران به درستی قفل هایشان را شناسایی می کنند و برای ساخت کلیدها، مدرسه و دانشگاه و مراکز پژوهشی و مسابقه و غیره به راه می اندازند و ما الگوی کلید ساخته شده را دانلود و با افتخار کپی می کنیم، خیر زیادی از این دانش و فناوری نمی بینیم و هیچ گاه از حد مشخصی فراتر نمی رویم. سر و صدا کردن برای این دست کارهای غیر بومی کپی برداری شده و این گونه مسابقات و موفقیت های موضعی، همانند مثال دسته  عزاداری ایست که در انتهای کوچه بن بست، سینه زنی پر سر و صدایی به راه انداخته اند.

اتفاقی مشابه داستان روبوتیک در بخش المپیاد ما در حال روی دادن است. بگذارید به عقب برگردم. زمانی بچه های ما به واسطه استعدادشان با کمی تلاش مدال های جهانی را درو می­کردند و بر سینه می آویختند. کمی که گذشت، دیگر مدرسه ها –مثل همیشه- به علامه حلی نگاه کردند و کم کم دچار توهم معکوس شدند که علامه حلی به خاطر مدال هایش علامه حلی شده است و کلاس المپیاد گذاشتند و واحد advanced به راه انداختند. چیزی نگذشت که سر و صدای مدال هایشان بلند شد. تا اینجا، همه چیز عادی است و اشکالی نیست. مساله اینجاست که در کمال ناباوری ما هم دچار همان توهم معکوس شدیم، و یادمان رفت که ما بودیم که مدال می آوردیم، و مدال ها نبودند که ما را آوردند! این گونه بود که دوره ها و رد ه ها و کلاس های فشرده و آزمون های پی در پی و مسولین مربوطه و جو و رقابت شدید و آمال و آرزوهای طولانی یکی یکی از جعبه المپیاد بیرون آمدند و بازار المپیاد که –هیچ وقت قرار نبوده بازار باشد- داغ و داغ تر شد. اگر پیش ترها دانش آموزان مستعد و علاقمند به سراغ رشته المپیاد مورد نظرشان می رفتند و کسان دیگر آزادانه فعالیت های پژوهشی مورد علاقه شان را پی می گرفتند، امروز یکی از انگیزه های اصلی برای بعضی ها از المپیادی شدن، دور زدن کنکور است و همان داستان قدیمی جابجایی هدف و وسیله. برای مثال در این فضا که تعداد زیادی از دانش آموزان به خاطر کنکور و سربازی سراغ المپیاد می روند، کسی که مثلا هیچ نسبت و علاقه و سابقه ای در فلان رشته علمی ندارد، به خاطر آسان تر بودن المپیاد آن رشته، المپیادی می شود و چه بسا مدال می آورد. و طبیعی است فکرِ به دنبال درصدهای بالاتر و طلاهای خالص تر بودن، عده ای از بهترین فرزندان ما را بی رحمانه  حذف می کند و هیچ توجهی به شخصیت و سرنوشت آسیب دیده شان نمی کند که همین حالا نمونه هایی از این دست کم نداریم.

دور از این توصیفات نیست وضعیت خوارزمی گرفتن ما. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…

این می شود که برخلاف گذشته ها کمتر کار مفیدی از مدرسه ما بیرون می آید و سپس از دانشگاه های ما. صف دانش آموختگان ما، کلید قفل های آن سوی آب به دست، هرچه می­گردند می بینند کسی در این سوی آب قفلی را نشانشان نمی دهد و کلید در دستشان را نمی­خرد و ناچار انتظار می کشند تا کسی از آن سو با قفلی از آن سو، صدا بزند و کلیدهایی را که بهتر کپی شده اند بردارد و ببرد. و برای پدر و مادر، چه چیز سخت تر از این که فرزندشان را که به سن و سال جوانی رسیده است در کنار خود و در سرزمین خود نبینند؟ و برای معلم چه چیز گران تر از این که استعدادهای درخشان و سال های ارزشمند شاگردانش را در دوره های تحصیلی-که باید رشد دهنده باشند-، بیهوده و بی بازده ببیند. ولی پس از مرگ سهراب چه می توان کرد؟ من مشاور که رستم وار دستمالی بر چشم خویش بستم و دستمالی بر چشم سهرابم، و هر چه او به هدفی که من برایش در نظر گرفتم نزدیک تر شد، محکم تر برایش دست زدم چه می توانم بگویم؟ شاید آن روز بفهمد که بهترین انتخابش را نکرده، شاید هم نفهمد، اما این را می دانم که آن روز من از بیش از او مقصرم.

بگذارید برای نمونه شخصیتی را معرفی کنم که شاید دیگران بیش از ما او را بشناسند؛ جایی دیدم لقبش را اینگونه نوشته اند: پدر علم روبوتیک. کسی که 800 سال پیش اولین ساعت مکانیکی را ساخت، کسی که نخستین ماشین قابل برنامه ریزی را ساخت، و کسی که برای اولین بار از سازوکار میل لنگ و شاتون استفاده کرد. صدها دانشمند ایرانی و مسلمان دیگر نیز نزد ما ناشناخته  اند، هدفم این نیست که به معرفی این شخصیت ها بپردازم، هدف نوع نگاه این بزرگان به دانش و فناوری است. زمانی که الجزریِ هم وطن ما با زمان به عنوان پدیده ای که ارتباط تنگاتنگی با زندگی ما مسلمانان دارد و اهمیت سنجش آن روبرو می شود، ساعت معروفش را طراحی می کند و می سازد، یا زمانی که با مشکل انتقال آب مواجه می شود طرح اولین پمپ خلاء آب را می ریزد و آن را می سازد. دقت کنید که نوع نگاه این دانش­مندان که تمدن اسلامی را برای سده های متمادی در اوج قله علم و فناوری قرار دادند نگاهی مساله محور بوده و بر مبنای مسائل ما شکل گرفته و در نتیجه در بین ما کاربرد داشته. بسیار به جاست که الجزری را پدر فناوری روبوتیک و حتی پدر سازوکارهای مکانیکی بنامیم.

ما می توانیم شکوه گذشته را در عرصه های جدید دانش و فناوری زنده کنیم. این کار به بینش صحیح و دقیق و تلاش فراوان نیاز دارد.

چند پیشنهاد کوتاه برای دبیرستان و بعد از آن مطرح می کنم:

–        در هر شرایطی الویت اول را درس تان قرار دهید. با برنامه ریزی هوشمندانه و کمک گرفتن از دانش آموزان موفق سال های بالاتر، به راحتی می توانید نتیجه مطلوب را با وقت گذاری متعادل به دست آورید. و به کارهای مفید دیگرتان بپردازید. ماه های اول امسال را جدی بگیرید.

–        در هر رشته  یا رشته های علمی ای که وارد می شوید، در کنار مباحث نظری، نگاهتان را به خوب دیدن مساله ها عادت دهید. ببینید هم اکنون مساله کشور مان و مردم مان و زندگی مان در این بخش چیست یا دانش و فناوری آموخته شده در کجا به کارمان می آید.

–        فعالیت های پژوهشی را با پروژه های خلاقانه و با جهت گیری حل مسائل، با جدیت دنبال و فضای پژوهشی را در مدرسه زنده کنید. در پژوهش  کردن ها استفاده از منابع معتبر و متنوع را وظیفه خود بدانید. همواره پس از انجام هر کار علمی –حتی کاری کوچک- هدف، روش و نتیجه کار را بنویسید و با اساتید درمیان بگذارید.

–        علوم انسانی را بشناسید و به کاربردها و اهمیت اش فکر کنید. اگر علوم انسانی را مهم یافتید، حتما در کنار درس به شکلی جدی به مطالعات، مباحث و حل مساله­های بومی علوم انسانی و شناخت مبانی آن بپردازید و در نظر داشته باشید که مبانی علوم انسانی در جامعه اسلامی تفاوت های زیاد و مهمی با مبانی علوم انسانی غربی دارد.

–        اگر می خواهید در المپیاد یا ربوکاپ شرکت کنید و یا در سال های آینده به رتبه خوب کنکور فکر می کنید، سعی کنید آینده را خوب ببینید و از این ابزارها برای رسیدن به اهداف ارزشمندتان بهره بگیرید.

–        بدانید که همه امیدها به شما بسته است. حل مسائل کشور و تمدن اسلامی از شما انتظار می رود. علامه حلی باید مانند همیشه پیشرو و الگوی دیگران باشد. خودتان را دست کم نگیرید و در راه بیشتر دانستن و بیشتر فکر کردن بسیار تلاش کنید که ان شاء الله آینده روشن در انتظار ماست.

***

مرز را پرواز تیری می دهد سامان!

گر به نزدیكی فرودآید،

خانه هامان تنگ،

آرزومان كور…

ور بپرّد دور،

تا كجا؟…تاچند؟…

آه!..كو بازوی پولادین و كو سرپنجه ی ایمان؟

***

منم آرش –
چنین آغاز كرد آن مرد با دشمن –
منم آرش،سپاهی مرد آزاده،
به تنها تیر تركش آزمون تلختان را
اینك آماده.
مجوییدم نسب –
فرزند رنج و كار؛
گریزان چون شهاب از شب،
چو صبح آماده ی دیدار.

در این پیكار،
در این كار،
دلِ خلقی است در مشتم،
امید مردمی خاموش هم پشتم.

كمان كهكشان در دست،
كمان داری كمان گیرم.
شهاب تیزرو تیرم؛
ستیغ سربلند كوه مأوایم؛
به چشمِ آفتابِ تازه رس جایم؛
مرا تیر است آتش پر؛
مرا باد است فرمانبر.

ولیكن چاره را امروز زور پهلوانی نیست.
رهایی با تن پولاد و نیروی جوانی نیست.
در این میدان،
بر این پیكانِ هستی سوزِ سامان ساز،
پری از جان بباید تا فرو ننشیند از پرواز.

***

موفق باشید!

——

پ. ن. متن سخنرانی من در جشن فارغ التحصیلی دوره 25-ام راهنمایی علامه حلی (1) تهران. منبع: khanehashtom.mihanblog.com

ایران آباد

تشکر از جناب آقای دکتر اژه ای و همچنین تمام خدمتگزاران صدیقی که در مجموعه سمپاد مشغولند. راستش من نه سمپادی هستم ونه آدمی با ضریب هوشی بالای 130 ولی با همه این ها الآن در مجموعه سمپاد خراسان رضوی مشغول به کار هستم و از اینکه می بینم دوستان دانش آموز گاهی احساس می کنند که فعالیت در زمینه های مختلف بی نتیجه است ناراحت می شوم .دوستان شما در مراکز ومجموعه آموزش وپرورش باید استارت کار را بزنید واز اینکه مثلا با فلان طرح ویا ایده مخالفت می شود نباید از کار دست بکشید بلکه باید راه رسیدن به کمال ومبارزه با مشکلات را بیاموزید تا با کوچکترین بی توجهی از سوی مسئولان بنای رفتن از ایران را سر ندهید این یک نوع ضعف وتسلیم شدن است باید مبارزه کرد تا ایرانی آباد داشت .و کلام آخر به فکر دیگری باش تا زندگی زیبا وآسان شود.

آیا رسانه سمپاد را می شناسید؟

تصور کنید که هر سمپادی بر اساس این که آیا فارغ التحصیل است یا دانش آموز برای خود پروفایلی داشته باشد. این فرد می تواند با دیگر سمپادی ها ارتباط اینترنتی برقرار کند و از یاری او استفاده کند! شاید فارغ التحصیلان یک دوره بخواهند جایی داشته باشند که تصاویر، فیلم ها و بحث هایی برای دوره خود به صورت اختصاصی  در آن قرار دهند. شاید هم افراد یک مدرسه بخواهند در مورد شهریه ها و هزینه سرویس ها و یا مدیریت آن مرکز بحث کنند. روزی هم ممکن است عده ای بخواهند دیگران را برای یک اردو علمی دعوت کنند. همه این ها نیاز به شبکه اجتماعی دارد!
یک شبکه اجتماعی با هدف گذاری امکانات برای سمپادی ها.
این سایت با قابلیت به اشتراک گذاری تصاویر و لینک ها و داشتن امکانات مختلف به گروه ها؛ ایجاد بحث ها و پاسخ به آن ها در انجمن و یک پروفایل اختصاصی برای هر عضو با امکان تنظیم دسترسی حریم شخصی هم اکنون در اختیار شماست.

آدرس سایت: http://sampadia.net
یادتان باشد، تنها شرط عضویت استفاده از نام و نام خانوادگی واقعی شما دوست سمپادی است که این هم اقتضای یک شبکه اجتماعی این چنینی است.

پ ن:

این سایتی است که در اختیار سمن سمپادیا قرار دارد.

در بخش بهترین سایت مدرسه: sampadia.com

بالاخره طلسم سومین جشنواره وب ایران شکست و اسامی برندگان این دوره جشنواره اعلام شد .

و با کمک شما باز سمپادیا در اوج !!

برنده های سومین جشنواره وب سایت های ایران در سال ۱۳۸۹

گروه بازی و سرگرمی

در بخش بازی های آنلاین: myfc.ir
در بخش سرگرمی:travian.ir

گروه علمی و آموزشی

در بخش بهترین سایت علمی: ksna.ir
در بخش سایت های آموزش: negahbaan.com
در بخش بهترین سایت مدرسه: sampadia.com
در بخش بهترین سایت ویکی فارسی: برنده ندارد
در بخش تالار گفتگو اختصاص: majidonline.com

گروه سفر و گردشگری

در بخش بهترین سایت در زمینه گردشگری: irandeserts.com
در بخش بهترین سایت هتل ها و مراکز اقامتی: lastsecond.ir

گروه فرهنگی و هنری

در بخش سایت های هنری: negarkhaneh.ir
در بخش بهترین سایت فرهنگی: pendar.com
در بخش بهترین سایت موسیقی: musicema.com
در بخش بهترین سایت طنز و کاریکاتور golagha.ir
در بخش بهترین سایت فیلم و ویدئو: mooweex.com
در بخش بهترین سایت تاتر و سینما: cinemaema.com

گروه تجارت و اقتصاد

در بخش بهترین سایت سرویس دهنده مالی: برنده ندارد
در بخش بهترین سایت فروشگاه اینترنتی: digikala.com
در بخش بهترین سایت آگهی: ihome.ir
در بخش بهترين وبلاگ رسمی شرکتی ها: weblog.radmanitd.com
در بهترین سایت شرکت های خصوصی: adpdigital.com

خانواده و سلامت

در بخش بهترین سایت بهداشت خانوادگی: http://3-m.ir
در بخش بهترین سایت پزشکی: parsiteb.com
در بخش بهترین سایت در زمینه غذا و نوشیدنی: irffs.com
در بخش بهترین سایت ورزشی: bordobakht.com

کامپیوتر و تکنولوژی

در بخش بهترين سايت در زمينه نرم افزار: barnameha.com
در بخش بهترين سايت در زمينه سخت افزار: hotoverclock.com
در بخش بهترين سايت در زمينه برنامه نويسی: webfocus.ir
در بخش بهترین سایت در زمینه شبکه: networkprof.com
در بخش بهترين سايت در زمينه نانو : برنده ندارد
در بخش بهترين سايت در زمينه دانش هاي بنيادی: برنده ندارد
در بخش بهترین سایت دانلود : plusdownload.net

شبکه های اجتماعی

در بخش بهترین سایت شبکه اجتماعی: webzzz.com
در بخش بهترین سایت به اشتراک اطلاعات: cloob.com/share/source/list

گروه وبلاگ

در بخش بهترين سايت سرويس دهنده وبلاگ: mihanblog.com
در بخش بهترين سرويس دهنده ابزار وبلاگ: templategenerator.net
در بخش بهترین سایت ابزار وب سایت: برنده ندارد

استاندارد وب

در بخش بهترین سایت از نظر ساختار:  datisdesign.com
در بخش بهترین سایت از نظر طراحی و استاندارد های وب: adpdigital.com
در بخش بهترین سایت از نظر طراحی صفحه اول: ihome.ir

بهترین سایت به زبان انگلیسی

در این بخش بهترین سایت ایرانی به زان انگلیسی: iranoilgas.com

بهترنی ایده سال

در بخش بهترین ایده سال: sellch.com

خبر و اطلاع رسانی

در بخش بهترین سایت روزنامه: varzeshi.net
در بخش بهترین سایت خبری: sourehcinema.ir
در بخش بهترين پادکست:   aliha.ir
در بخش بهترین سایت اطلاع رسانی و اطلاعات عمومی: narenji.ir
در بخش بهترین سایت مجله اینترنتی: pariyana.com

بهترین CMS و فروشگاه ساز

در بخش تیم های فارسی و پشتیبانی CMS ها: joomfa.org
در بخش بهترین فروشگاه ساز: JahanData.com

بهترین استفاده از تکنولوژی های وب

در بخش بهترین سایت از نظر استفاده از CSS سایت: edreamer.ir
در بخش بهترین سایت از نظر استفاده از رنگ و عکس: adpdigital.com
در بخش بهترین سایت از نطر استفاده از فلش و مالتی مدیا: mooweex.com
در بخش بهترین سایت از نظر استفاده از تکنولوژی ای جکس: برنده ندارد

شرکت های نوآور در طراحی وب ایران

datisdesign ، gowdin ، nimrooz ، faraidea ، irsaweb و wedesign

بیا ثبت نام…!

دوست یکی از دوستام که ما همگی تو مدرسه ی راهنمایی فرزانگان 1 درس می خوندیم(اللآن من و دوستم ودوستش دبیرستانی هستیم :دی)

این اسمش … H !

H امتحان مرحله دوم فیلترو نداد(مرحله اول رو قبول شدا) بچه خیلی مومنی شده یه کلاسایی میره که نگو  می کنم راستی راستی طلبه شده خلاصه خیلی بچه خوبی شده و نمی خواد تو جو فاز بالای دبیرستان 1 باشه…

بعد 6 سال و اندی که نتایج مرحله دوم فیلتر و دادند وبعدش زنگ زدند که بیایید ثبت نام کنید که وقت تنگ است ! به Hهم زنگ زدند که”بیا ثبت نام…!”

حداقل به ما که وسط سال بهمون گفتند فیلتر دارید و این همه گریه زاری کردند بقیه!

می گفتند همه قبولید بچه ها! انقدر خودشون رو به آب و آتیش نمی زدند کلاسای مولفان و واله و…!

جالب اینجاست ما هزاران بار از خانم ساکی و رفقا پرسیدیم سالای پیش که سومیان فیلتر می دادند سهمیه داشتند حالا ما هم داریم؟ میفعتثفغغ گفتند :ابدا” بعیدا! عمرا”!!!

آخه سوتی از این بزرگ تر …..!!!!!

پاسخ به سمپاد آرمانی من…

بهشتی که تو ذهنت ساختی اشتباهی بوده میدونی چرا ؟؟ چون تو هنوز نفهمیدی فرق مدرسه ی تیزهوشان با مدرسه ی عادی چیه… خب اگه نفهمیدی نباید از خودت مینوشتی! من بهت میگم…
اینجا یه جای کاملا استثنا با مدرسه های دیگه نیست مدرسه ی ما تو یه کشور یا کره ی متفاوت نیست که از همه نظر با بقیه ی مدرسه ها فرق کنه چیزی که اینجا فرق میکنه دانش آموزاشن… دانش آموزای اینجا اومدن تا به خاطر هدف خودشون تلاش کنن و این بچه هان که فرق اصلیه این مدرسه با مدرسه های دیگه رو میسازن… و دانش آموزای این مدرسه من و توییم… تو این همه گفتی و نگفتی خودت تو این مدرسه چیکار کردی؟؟! آره تلاش کردی و وارد مدرسه شد… کسی که بخواد واقعا به آرماناش برسه دیگه براش فرقی نمیکنه اطرافش چی میگذره و کی چیکار میکنه… چرا نتونستی بگی من تلاشی کردم و به نتیجه نرسیدم به خاطر کی یا چی؟؟؟؟؟ شاید در واقع تلاشی نبوده!… گفتی ورودیا با دیدن نیمکتای تمیز و کار نکرده خوشحال شدن؟؟! متاسفم برای کسانی که به خاطر نیمکت تمیز و نو تلاش میکنن و به تنها چیزی که تو درس خوندن و رسیدن به هدف مهم نیست اهمیت میدن! ( ناگفته نماند!: نیمکت های این مدرسه شاید اولین شباهت ما با مدرسه ی دولتی باشه!…)
و اگر معلمی که از بهترین معلم هاست گاهی اشتباهی میکنه چرا دانش آموز معترض و مدعی اون اشتباه رو با جمع کردن اطلاعات از جاهای دیگه رفع نمی کنه؟؟؟ اگر نتونست پس حق اعتراض هم نداره…
تویی که اینا رو نوشتی چرا فکر نکردی با حرفات اونم حرفایی که درست نیستن فقط طرز فکرتو به بقیه نشون دادی؟؟؟
یه سوال دیگه! چقدر دنبال این شایعه گشتی تا به گوشت رسیده؟؟؟ (اشاره به : ” یک روز شنیدیم در یکی از توالت های مدرسه جنینی چند ماهه پیدا کردند”)
و اون موقع که دبیر کامپیوتر میگن ” به سایت برویم و کارهای عقب مانده ی اینترنتی مان را انجام دهیم” چرا اگر به کار های دیگه ای میپردازی فکر میکنی بقیه هم همینکارو میکنن؟؟!!
و کافی شاپ!… : محیطی که دانش آموزان برای پیچوندن کلاس استفاده میکردن ! درسته! درست فهمیدی اما فقط بعضی قسمتاشو! زنگای کلاس بچه های المپیادی یا بعضی از بچه های سوم که کلاسایی مثل اجتماعی، جغرافیا، تاریخ، ورزش کامپیوتر و… که ضرورت چندانی نداشتن رو نمیرفتن و میرفتن اونجا تا المپیاد یا درس های مهم تری رو بخونن… و منکه این حرفو میزنم خیلی ازون بچه هارو میشناختم و با اطمینان اینو میگم!
راستی چرا من تا حالا کتابایی که تو میگی رو ندیدم؟؟! شاید دنبالشون نرفتم!! هر کتابی هست بستگی داره تو دنبال کدومش باشی!
و بحث به من… بازم مربوط به دیدگاه خود آدم میشه… و اینکه تو بخوای چیکار کنی!… به نظر من میشه نقطه ی مثبت نمایشگاه رو هم دید خب دیدگاه ها متفاوته ! هرکی با دید خودش یه چیزیو میبینه!!!
راستی اون موقع که تو دستشویی مدرسه کارهایی انجام میشده تو کجا بودی که فهمیدی؟؟!!!!!
هرکس هرقدری که تلاش میکنه مدرسه ی آرمانی خودش رو هم میسازه…
خلاصه: بعضی نوشته ها باعث میشه تا آدم طرز فکر خودشو نشون بده و بعضی گفته ها مشخص میکنه که چقدر دنبال همچین موضوعی بودی… (!)
کسی رو برای اومدن به این مدرسه اجبار نکردن اگر مدرسه یآرمانی تو یه جور دیگست برو تا پیداش کنی!…