زندگي
كيست آنكه ميگويد زندگي زيباست
زندگي صداي مردهي خوشيهاست
زندگي جنگ بيپايان كبوترهاست
جنگ عشق با دشمنيهاست
جنگي براي ماندن و ترانه ساختن
جنگي كه پايان آن پايان دنياست
جنگي بيصدا كه دردآورترين جنگ دنياست
بيصدا تر از نبض خاطرات دور عشق
برجاي ماندن خاطرات در سياهياست
دل زدن به شعلهها در حرم خاكستر و دود
جنگ بزرگ قصه كبريت بيخطر نبود
عشق سوخت و بهار از خانه و كاشانه ي ما بار سفر بست
زخمي خزان پاييز، عاشق و دلداده اي خسته بود
كه غزل آخر عشق را آنسوي ابرها در كنار عشقش سرود
آخر غزل عشق، غزل پايانش بود، غزل خداحافظي
جنگي كه گمان ميكرديم پايان ندارد پايانش سكوت بود
رفتن و شكستن عشق همراه سكوت بود …
شايد اين نوشته به نظر خيليهاتون نااميد كننده باشه اما من با يه ديد ديگه اينو نوشتم. يه نگاه متفاوت. نميگم تا خودتون دركش كنيد.
در ضمن از نظرات خوبتون براي متن قبلي متشكرم. ممنون از تشويقتون. يه جمله تقديم به همه ي سمپاديا: همهتونو دوست دارم و به عشق شماها مينويسم