اگه کنکورو دادید یا اگه داریدش یا اگه پشتش موندید یا حتی اگه مشمول قانون حذفشید به هر حال لابد یه وقتایی بهش فکر کردید. کنکور یه جورایی جمع اضداده در همون حال که باید باشه احساس می کنی نباید باشه. گاهی فکر می کنی اگه کنکور نباشه همه چی به هم می ریزه و گاهی هم فکر می کنی الان که کنکور هست بدبختیم! اما این کنکور فارغ از این که در نوع خودش یه اتفاق غریبه در دل خودش فجایع زیادی هم داره که بعضیاش به کتاب درسی برمی گرده و شاید اشاره به اونا بتونه کمی از عمق فاجعه کم کنه!
1- اگه تو می خوای کنکور بدی باید بدونی پرنده ها معمولا سیستم تک همسری دارن نه همیشه. این که کدوماشون انقدر تکامل نداشتن که با این همه بدبختی به سرشون زده چند تا همسر اختیار کنن رو فقط خدا می دونه. بی خیال حفظش کن.
2- تو باید بدونی امواج الکترومغناطیسی تو محیط رسانا هم فاز نیستن. چرا؟ فضولیش به تو نیومده مگه می خوای فیزیک دان شی؟ دیگه رغبت نمی کنی بپرسی آخه اگه این چیزا رو دانشجوی رشته برق الکترونیک هم به زور می فهمه چه حکمتیه که کنکوری رشته تجربی که اگه یک بار دیگه هم تو عمرش به این مسئله برخورد کنه جای تعجب داره باید یادشون بگیره!
3- کتاب دینی دوم ص 124 می گه:” قرآن پایه و اساس دین داری را محبت خداوند قرار می دهد.” کمی جلوتر ص 131 کتاب دوم می گه: ” دینداری بر دو پایه استوار است: تولی و تبری ” در نهایت کتاب پیش شگفتی رو تکمیل می کنه و می گه: “پایه و اساس تمام دین توحید است” قربون خدا برم که مولفای کتاب درسی دینی ایران تو هر کتاب و حتی به فاصله 3 4 صفحه از یه کتاب پایه و اساس دینشو عوض می کنن و بعدشم ازش تست کنکور طرح می کنن!
اگه فکر می کنید فجایع کتاب های درسی به همین جا ختم می شه سخت در اشتباهید! اتفاقا تا این جا رو می شه با دیده ی اغماض عبور کرد بالاخره کنکوره و یه جوری باید متفاوت باشه!
کتابای زیست دوم و سوم و پیشو که ورق بزنی دست کم 4 5 تا اندازه مختلف برای باکتری ها می بینی.
کتاب دوم ص 17 می گه:” میکروسکوپ نوری نمی تواند اجسام کوچکتر از 0.2 میکرومتر یعنی در حدود اندازه کوچکترین باکتری را نشان دهد.” کمی جلوتر ص 21 کتاب دوم می گه: “کوچک ترین سلول ها باکتری هایی هستند که اندازه آن ها بین 1 تا 10 میکرومتر است.”
یه صفحه جلوتر بری ص 22 کتاب می گه:” اندازه بیشتر سلول های پروکاریوتی بین 2 تا 8 میکرومتر است.” اما کتاب پیش ص 240 نظر دیگه ای داره:” بیشتر باکتری ها حدود 1 میکرومتر قطر دارند.”
تنها نکته امیدوار کننده اینه که همه عددا تو رنج 0 تا 10 میکرومترن! این مورد آخری که گفتم مشت بود نمونه خروار! از کتابای زیست منبع کنکور دست کم نزدیک 20 تا تناقض محرز ( جدای از غلطای علمی و تایپی و غیره ) می شه پیدا کرد که به اندازه نقض تساوی 4=2*2 احمقانست.نمی دونم تغییر و اصلاح این کتابا چقدر برای آموزش و پرورش هزینه و زمان می بره اما شک دارم وقتی این کتابا تالیف یا احیانا ویرایش می شده( که بعیده این اتفاق افتاده باشه یا اگر هم افتاده لابد ویراستار فراتر از یه فلج مغزی بوده که همچین تناقضای آشکاری رو ندیده! ) زحمت زیادی می برد اگه مثلا مولف محترم به خاطر می سپرد دو صفحه قبل چی نوشته! یا مثلا اگر هم کس دیگه ای دو صفحه قبلو نوشته بود گناه نداشت که یه نگاهی هم به نوشته اون مینداخت! فکر کنم کتاب درسی که منبع کنکوره ( یعنی غیر مستقیم منبع تعیین بحشی از سرنوشت ملت) ارزش انقدر وقت گذاشتنو داشته باشه!
اینایی که گفته شد معدودی از موارد متعدد اشکالات کتاب های درسیه و البته اشکالات متعدد و آزار دهنده کتاب های درسی فقط گوشه ای از مصائب کنکوره. اگه کنکورو دادید که خوشا به حالتون اگرم مشمول قانون حذفشید که خدا عاقبتتونو به خیر کنه ولی اگه داریدش یا پشتش موندید باید یه جوری با همه این مسائل کنار بیاید…
نکاتی برای کاربران جدید
با توجه به مشکلات چندین مطلب اخیر ، لازم شد طی یک پست به چند نکته اشاره کنم.
1. کپی پیست اینجا ممنوعه. هیچ معنی ای نداره که یک وبلاگ گروهی ، پر از مطالبی باشه که نویسندش مشخص نیست و توی هر جایی که میشه پیداشون کرد.
2. پست هایی که صرفا شروع یک بحث یا سوال هستند ، جایی در وبلاگ ندارند. مطالب وبلاگ باید محتوا داشته باشند.
3. پیوند پایدار مطالب باید انگلیسی باشه. پیوندهای فارسی خیلی مشکل ساز هستند. برای تبدیل به انگلیسی هنگام نوشتن مطلب ، زیر عنوان ، روبه روی پیوند پایدار ، ویرایش رو بزنید.
فارسی : sampadia.com/blog/پیوند-فارسی.html
انگلیسی : sampadia.com/blog/english-link.html
4. برای مطالبتون دسته بندی درست رو انتخاب کنید و کلمات کلیدی مناسب وارد کنید.
خواهشا وبلاگ رو تبدیل به وبلاگ یک بچه دبستانی آماتور نکنید. بنویسید و واقعا بنویسید. به قول یکی از بچه های وبلاگ ، روح ما رو توی قبر نلرزونید !
ممنون
نگرش: شرايط غيرطبيعي طبيعي
اينا… يك ارايه متمركزه(و البته مجمل) از شرح نگرش و توجه در برخورد با پديده ها و شرايط غيرطبيعي چه بعنوان ناظر از بيرون چه بعنوان قهرمان ماجرا! براي عدم قفل كردن و ماندن در هوشياري و گرفتن زمان براي بررسي پيدا كردن راه چاره يا صبوري تا پايان آزمايش!
يعني چي حالا اين پديده و شرايط غير طبيعي ؟ وضعيت هاي افراطي و تفريطي .وضعيت هاي مادي خب تابلوترين و باشيوع ترينشه ظاهر ادما و داشته هاشونه و كيفيتي كه از زندگي ما ميبينيم.يا خودمون توش قرار داريم.. وضعيت هيكل مثلن: از چاقي مفرط(اوبيس بودن) ! تا لاغري مفرط . يا وضعيت پول و ماني و مايه :از فقارت (همون فقيري) تا خرپولي . و غير مادي مث حب و بغض ها : كه البت حب و بغض ها بنظرم بايد تو دو كلاس قرار بگيره.كلاس اول بازم داده هاي حسي و مادي مث هويج راهبره و موثره. كلاس دوم منشا از فضاهاي تجريدي و انتزاعي و عميق تر دارن و كه البته بدست اومدن اين چنين حب و بغض هايي پيچيد ه تر و سختر و نادتره.بويژه براي توده مردم و جوونا .لذا بيشتر تو رنج افراد خبره (همه خبره ها نخبن (شايد گزار داشته باشن)ولي همه نخبه ها خبره نيستن- قضيه معادل روانشناسيش ميشه اينكه توانگرا بودن يا موفق بودن) است. بگذريم.
خب كه چي؟ به گواه تاريخ چندساله خودم، خودتون، خودشون و استناد به گردش روزگار و فراز و فروداش كه بر سر زندگي ها مي ياد ، ايجاد شرايطي خارج از حالت تعادل مي كنه و براي چندوقتي فرد رو به بالا يا پايين خط تعادل شرايط زندگيش مي بره.
چه جور ميشه كه ما و يا ديگران تو اون وضعيت سر ميكنيم؟ تغييرات چيه؟ چه جوري ” ادامه” ميديم.
براي نمايشش.هر لحظه از وضعيت يعني يك نقطه . با گذشت زمان اين نقطه تبديل بخط افقي ميشه (مث رسمي كه دستگاه هاي لرزه نگار ميكنن) .بالا و پايين عمودي اين خط ميشه وضعيت هاي افراط و تفريطي. خب اونجاها جاي خوبي نيست.جايي نيست كه ايده ال و هدف و لذت و نياز هاي رونده در خط تعادل تامين بشه. لذا فكر بودن تو اون موقعيت ترس آوره. فكر فقير شدن . مريض شدن . بي كس شدن. كاهش آسايش و آرامش و… لذا كسايي رو هم كه تو اون شرايط ميبينيم حس ترحم مياره . يا حس هاي مبهم و ناخوشايند ديگه.
چه جور ميشه كه ما و يا ديگران تو اون وضعيت سر ميكنيم؟ تغييرات چيه؟ چه جوري ” ادامه” ميديم
بنظرم نكته تو تغيير آستانه هاست . با رفتن خط وضعيت به وضعيت هاي غيرتعادلي ، آستانه ها توسط پردازش ذهن فرد از شرايط جديد تغيير مي كنه .(كه اين تغيير آستانه ها واسه ناظرين و اطافيان نامحسوسه تا مادامه تغيير رفتار) جالبيش به اينكه بنظرم ، بخش اعظم و اصلي اين تغيير در استانه ها، غيرارادي و ناخودآگاهه . مثلن با از دست دادن يك نفر ، در ذهن ما گزاره هايي در ذهن ما در رابطه با اون شخص از هست به “نيست” تبديل ميشه. نوازشي ديگه نيست. گفتگويي نيست .همراهي و گردشي نيست و … و اين باعث تغيير توقعاتي در ما ميشه. يعني آستانه ها تغيير مي كنه. اين تغيير استانه براي ايجاد تعادله.تعادلي جديد . با شرايط غير طبيعي جديد.لذا ادامه ممكن ميشه.
تفكر و رعايت عقلانيت)چيز ديگه اي به اين نمي رسه و اصالت عقلانيتو نداره.بنظرم زودگذر و پوكه .مث تلقيني كه روانشناسي عامه پسند تبليغ ميكنه) باعث ايجاد گزاره هاي عقلاني ميشه و اينم منتج به تغيير در ناخوداگاه و خوداگاه ما ميشه. در رفتار و روابط. هر چه اين تفكر عميق تر ، اصيل تر و جامع تر باشه ،شرايط تعادلي كه واسه زندگيمون ايجاد ميكنه داراي كمترين بار ممكن در موقعه تغيير ه. كه البته مقدم بر اين ، وضعيت و نوع زندگي برپا شده از عقلانيت اصيل قطعا در ايمن ترين مكان ها نسبت به ساير وضعيت هاست. محتويات ذهن بايد توسط عقل بالغ و كامل بررسي بشه . با تصحيح و تغيير محتويات، رفتار تغيير و شرايط و خط تعادلي در مكاني مستقل و ايمن تر و باز هم بصورت مستقل رسم ميشه (مستقل از مغناطيس ادمها و مكانها ). بهترين موقعه آغاز اين رسم مستقل بنظرم همين سن و ساله.
ظاهر گرایی ، باطن مداری
سلام به همه ی دوستان
امروز اومدم تا یه مطلب مهمی رو با هم به بحث بنشینیم
ظاهر گرایی یا قضاوت از روی ظاهر افراد و باطن گرایی
آیا تا به حال در مورد افراد قضاوت کرده اید یا شاید در مورد خودتون؟
آیا خودتون رو افراد دین مداری میدونید یا سعی میکنید ظاهرتون رو دینی نشون بدید؟
چه فرقی بین عمل ظاهری و باطنی وجود داره؟
اصلا باطن یعنی چی؟
من رقص دختران هندی را , بیشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم چون آنها از روی عشق و علاقه می رقصند ولی پدر و مادرم از روی عادت نماز می خوانند. علی شریعتی
یه نتیجه ای میخوایم بگیریم اونم اینه که هر دینداری رو نباید دیندار واقعی و هر بی دین ظاهری رو نباید بی دین واقعی قلمداد کر.
اونوقت اخلاص اینجاست که معنی پیدا میکنه
نظر شما چیه؟
ویژه نامه کنکوری ها – 2
دین و زندگی : این درس واقعا درس خفنیه. فکر کنم بیشترین نوسانات درصدی آزمون ها ، متعلق به این درسه. درسی که شما فقط وقتی درکش می کنید که به شیوه کنکوری بخونید.
بیش ترین نقش در این درس متعلق به آیات است. متداول ترین سوال اینه که فلان آیه چه مفهومی داره ، متعلق به کدوم نکته هست ؛ کجا بهش اشاره شده ؟ یا برعکس.
شدیدترین توصیه من به شما اینه که آیات رو تا حدودی حفظ کنید و دقیقا بدونید که کدام آیه متعلق به کدام قسمت کدام درس است. این شاید در نگاه اول خیلی سخت به نظر برسه. اما چندان سخت نیست. شما 365 روز وقت دارید و میتونید به بهترین شکل این آیات رو حفظ کنید و بدونید کدوم قسمت مربوط به کدوم آیه است. فقط باید مستمر بخونید. یک جا خوندن فایده نداره. کم کم بخونید ولی مستمر بخونید. رشته درس از دستتون نباید در بره.
توی سوالات همیشه آیه رو به طور کامل نمی نویسن براتون. یک تیکه می نویسن و بعدش سه نقطه میگذارند. سوالی هم که می پرسند ممکنه مربوط به قسمت حذف شده باشه. مثلا یک آیه هست در مورد خردمندان . قسمتی از آیه توصیف این افراده و قسمت دیگه از اینها نام میبره. طراح سوال اون قسمت توصیف رو میاره توی سوال و بعدش میگه این توصیه چه کسانی هست؟ بعدش هم چهار تا گزینه میده مثل یعقلون ، یعملون ، اولی الباب ، یتفکرون. حالا شما هی نگاه میکنی میگی خدایا این توصیف به همه اینها میخوره. جواب چی میشه؟ اینجاست که باید آیه رو حفظ بود.
روش من برای حفظ برخی آیات شاید براتون جالب باشه. من شروع کردم از اول کتاب آیات رو یکی یکی نوشتن روی روی تخته. اول می نوشتم بعد نگاش میکردم حفظش میکردم. بعد پاکش میکردم دوباره خودم از حفظ می نوشتم. بعد با دست چپم می نوشتم. بعدش چشمام رو می بستم و با دست راست می نوشتم دوباره. در نهایت هم با چشم بسته و دست چپ می نوشتم.
ویژگی دیگه تست های دین و زندگی اینه که ادبیات مزخرفی توش به کار رفته. یک عبارت رو ساده رو چنان قلمبه می کنند که ذهن نمی کشه. رایج ترین کارشون اینه که به جای اینکه بپرسن فلان آیه چه مفهومی داره ، میگن از فلان آیه کدام مفهوم مستفاد میگردد؟ مفهوم میگردد؟ برای حل این مشکل بهتره تست بزنید تا شیوه کار دستتون بیاد.
اگر بخواهید از کتاب وزارتی صرفا استفاده کنید ، خیلی سخت میشه براتون. چون باید شدیدا قدرت تفکیک داشته باشید و بتونید قسمت های مختلف متن رو از هم جدا کنید و به جاهای مربوط متصل کنید. بهتره برین سراغ یک کتاب که اینکار رو براتون انجام بده. ما دین و زندگی جامع همگامان رو می خوندیم و نتیجه هم می داد اکثرا. این کتاب متن رو پاره پاره کرده و به تفکیک همه چیز جمله به جمله جدا کرده و با استفاده از پیکان و وکروشه و … متن رو موشکافی کرده. خوندن هر صفحه از این کتاب کلی طول می کشه. چون ابعاد مختلف جمله ها براتون آشکار میشه و شما باید بلد بشی.
این بود نظر شخصی من !
چراغی که به خانه رواست…
من یه ایرانیم
و ایرانو رو هم دوست دارم
تورونمی دونم اما من برای هر ذره از خاکش اهمیت قایلم …
وقتی می بینم یه عده دارن با بی خردی و جهل (!) به اون آسیب میزنن خیلی اعصابم خورد میشه.
همین الان که دارم این مطلب رومینویسم یک سکوی نفتی درنفت شهردر حال سوختنه. فکر نمیکنم هیچ کس این خبر رو از رسانه ها شنیده باشه در حالی که خبر نشت نفت در خلیج مکزیک هر روز در انواع و اقسام برنامه های خبری من جمله بیست و سی، شامگاهی و … مورد تحلیل بررسی قرار میگیره و حتی کار به جایی رسیده که الان از طرف ایران پیشنهاد دادن که نشت نفت رو متوقف کنن…
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=106010
من سر از کار دولتمردان ایران در نمی یارم … محیط زیست کشورمون در حال اسیب دیدنه و باید سریعا اقدامی انجام بشه درحالی که دولت مردان به جای رسیدگی به کار خودمون دارن حرص نشت نفت آمریکا (دشمن آشکار) رو میخورن …
مگه هر روز نمیگید مرگ بر آمریکا ؟ مگه دوست ندارید که آمریکا گرفتار بلا بشه؟ خوب این هم بلا … دیگه چی می خواید؟ حالا که گرفتار بلا شدن می خواهید گره کارشون رو باز کنید؟ از قدیم گفتن چراغی که به خانه رواست به مسجد حرامه…اگه ما می تونیم جلوی نشت چاه نفت رو در 1.5 کیلو متری زیر زمین بگیریم چه جوری نمی تونیم مشکل خودمون رو روی زمین حل کنیم؟
از این گونه اتفاقات زیاد تو ایران میوفته…کافی گشتی توی اینترنت بزنین تا بفهمین چی میگم.
به امید سرفرازی ایران عزیز