حالا به عنوان اولین نوشته میخوام شعر ملی فرزانگان 1 تهران رو براتون براتون بذارم
دست دست دست بیا جونه ننه اقدس بیا
آمنه آمنه لب کارون چه گلی کاشتی ای قشنگ ترین پریا تنها تو کوچه نرو ای دوست نرو ای دوست نرو از دست من ای یار دبستانی من با منو همراه منی چوب الف می گم ابروت کمونه ای کمون ابروی من ب می گم بالات بلنده گل گلدون من شکسته در باد بادک های سفید مادر بی تو تنها و قریبم اتاق خالیم بی تو چه سرده مادر مادر خوب و قشنگم دل من دل من دل دیوونه دیوونه دیوونه شو دیوونه دیوونه غم نداره نه می تونه بیاره دلا همه بی قرار عشق من من توی هر کوچه به یاد توخوندم مگه می شه بی تو باشم نمی تونم فکرت نباشم من اگه نباشم کی وا سه همیشه تو رو می پرسته کی واست میمیره کی نمیشه خسته شدم بس که دلم دنبال یک بهونه گشت بس که ترانه خوندمو برگ زمونه برنگشت بازم کلاغ قصه ها رفتو به خونش نرسید یکه سوار عاشقو هیشکی مثه من تو رو دوست نداره اینو از تو چشام می تونی بخونی تو بودی جونم و عمرمو کسی که می خواستمو قسم راستمو کی مخوای بدونی
D: البته لازم به ذکره که این شعر از 1/7 به همه جا رسید و در اصل اونا شاعر این شعر بودن
وبگاه های جالب !
طراحی وبگاه، امروز بسیار بحث داغی هستش و در جریان این موضوع هم وبگاه های جالب و قشنگی درست می شه که لازم دیدم اینجا به اشتراک بگذارم؛ به قول شاعر:
Sharing is se..y
(بنا به دلایل امنیتی یک حرف به دو نقطه تبدیل شد ولی کلاً آنچه که عیان است چه جاجت…)
به هر حال اینجا چند تا آدرس می ذارم که به نظرم جالب رسیدند.
1.Hutch– این سایت متعلق به یک مؤسسه ی طراحی وبگاه هستش؛ خیلی قشنگ درست کرده
بقیه ی وبگاه ها، Portfolio هستند .(البته اولی هم Portfolio بود !) (بیشتر…)
سمپادیا 3000
اکنون 6 ماه از 2000 کاربره شده سایت می گذرد و ما خوشحالیم که در مدت 6 ماه توانستیم بیش از 1000 کاربر جدید جذب کنیم. حال سمپادیا 3000 عضو دارد و این اتفاق خوشایندی برای ما است. اگر تعداد فارغ التحصیلان و دانش آموزان سمپاد را 100 هزار نفر در نظر بگیریم ؛ ما تا کنون توانسته ایم نزدیک به 3 درصد جامعه سمپاد را در سایت عضو کنیم که این رقم خیلی خوبی است. به دلیل طیف نوجوان سایت تقریبا ما نمی توانیم به جذب فارغ التحصیلان قدیمی امیدی داشته باشیم چرا که کنارهم قراردادن این طیف وسیع امکان پذیر نیست. جامعه هدفی که ما در نظر گرفته ایم بیشتر شامل دانش آموزان و فارغ التحصیلان سال اول و دوم دانشگاه می شود که اگر تعداد آن ها را 50 هزار نفر در نظر بگیریم تا کنون بیش از 6 درصد جامعه هدف در سمپادیا عضو شده اند. عده ی بسیاری نیز وجود دارند که عضو نیستند اما پیگیر مطالب هستند و حداقل شناختی از این سایت دارند. شاید در کل بتوان گفت ما توانسته ایم تا کنون نام سمپادیا را حداقل یک بار هم که شده در مقابل چشمان 10 هزار سمپادی قرار دهیم چه به واسطه سایت و چه به واسطه نشریه.
این موفقیت نتیجه تلاش و ایده پردازی بیش از 30 نفر است که تا کنون همکاری جدی در مدیریت این مجموعه داشته اند. این افراد به انواع مختلف در مجموعه سمپادیا وارد شدند و هرکدام بعد مدتی رفتند و برخی ماندگار شدند.
چه بسیار ایده ها که اجرا شدند و چه بسیار ایده ها که اجرا نشدند. اکثر مشکلات ما ناشی از کمبود نیروی کاری بود که باعث می شد برای اجرای ایده ها ، توان لازم را نداشته باشیم. به هرحال امیدواریم با جذب افراد جدید و استفاده بهتر از ظرفیت ها روز به روز بیشتر پیشرفت کنیم.
سمپادیا در طول این مدت توانست ایده های اجتماعی مفیدی را در ذهن دانش آموزان و فارغ التحصیلان مراکز دیگر ایجاد کند. ایده هایی مانند داشتن فروم مدرسه ، وبلاگ گروهی مدرسه ای ، نشریه و … . هرچند این ها ایده های جدیدی نیستند اما سمپادیا توانست محرک خوبی باشد.
اکنون ما به دنبال گسترش هرچه بیشتر سمپادیا هستیم و ایده هایی برای اینکار نیز داریم. ایده هایی مانند انتشار طراحی های نشریه و آموزش های صفر تا صد .
سمپادیا همچنان به همراهی و همیاری شما نیازمند است.
پیش به سوی 4000 …
موجودات فضایی
موضوع:موجودات فضایی کیستند؟
سلام به همگی
امروز می خواستم براتون یک فرضیه رو مطرح کنم که توسط خودم و ابوالفضل درست شده.یعنی ما این فرضیه رو ساختیم. کاری که شما باید بکنید: این مطلب رو لطفا بخونید و در موردش فکر کنید و نظراتتون رو برای راهنمایی ما در این مورد ، تو بخش نظرات قرار بدید.
پس »»»»»»»»»» نظر یادتون نره!
خوب. بار ها در جاهای مختلف خوانده و شنیده ایم که چیز هایی دیسک ماندد یا به اصطلاح بشقاب پرنده در آسمان دیده شده است و بسیاری از مردم ادعا هایی این چنین داشته اند.
به نظر ما ممکن است این این ادعا ها درست باشد ولی آن سفینه هایی که دیده اند متعلق به موجودات فضایی نیست بلکه متعلق به خود ماست !
چجوری؟ الان توضیح می دم.
فرض می کنم در آینده زمین رو به نابودی است و دانشمندان به دنبال سیاره ای قابل سکونت هستند و همچین سیاره ای را یافته اند و آماده نقل مکان انسان ها به آن سیاره اند.
آن ها به آن سیاره می روند و به زندگی ادامه می دهند و بشر را از نابودی نجات می دهند.
کم کم بخاطر تغییر آب و هوا و شرایط آن سیاره ، انسانها شروع به جهش ژنتیکی می کنند و به صورتی دیگر در می آیند(نظریه دورریس) و آن ها همان موجودات فضایی اند .
خوب حتمی با خود می پرسید که این چه ربطی به بشقاب پرنده ها یا U.F.O ها داره ؟ من براتون توضیح می دم.
به عقیده ما انسان ها در آن سیاره موفق با ساخت ماشین زمان می شوند ولی از عواقب پارادوکس زمانی ( وقتی سفر در زمان داشته باشیم بعضی چیز ها متناقض در می آیند و کل قوانین جهان به هم می ریزن که به آن پارادوکس زمانی می گویند مثال: فرض کنید با ماشین زمانتان به گذشته رفته اید و مادربزرگتان را کشته اید.چه می شود ؟ مادر بزرگ نمیمیرد؟ شما می میرید ؟شما در آِینده واقعی می میرید ؟ این مثال رایج برای پارادوکس است) آگاهند.
و به نظر ما جالب ترین چیز این است که انسان گذشته خود را ببیند.پس آن ها به گذشته (زمان حال امروز ) سفر می کنند ولی از ارتباط نزدیک با ما خودداری می کنند. ای مسئله می تواند دلیلی بیاورد برای کسانی که می گویند : اگر موجودات فضایی وجود دارند ، چرا با ما ارتباط برقرار نمیکنند؟
و این می تواند به ما در درک بعضی از حقایق این جهان کمک کند.
نظر شما چیست ؟ به نظر شما این فرضیه ممکن است واقعی باشد؟
منتظر نظرات شما هستیم!
موفق باشید
بیانیه n ام آقای چیز
بسم الرحمن الرحیم
السلام علیک یا ابا عبدالله. انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و وال لمن والاکم و عاد لمن عاداکم. فیالیتنی کنت معکم فافوزا فوزا عظیما
1- بسم الرحمن الرحیم
2-انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و وال لمن والاکم و عاد لمن عاداکم.
عجب تحریفایی صورت گرفته
لجن سبز همه جا پر شده ، بوی گندش همه جا پیچیده ، باید سعی کنیم پاکش کنیم تا بشه تو جامعه راه رفت وتنفس کرد.
جالبه همون کساییکه ادعای پشتیبانی از اصل ولایت فقیه رو داشتن این دفعه کلا دهنشون رو بستن که هر خری هر چی میخواد بگه و اون حرکت شرم آور رو محکوم نکردن.
حس کردم شاید از حاضر و ناظر بودن حضرت غافل شدیم و دل در گرو این جماعت شوم و پلید دادیم.
شعری از حضرت حافظ مینویسم.
دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور
گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور
ای گل به شکر آنکه تویی پادشاه حسن
با بلبلان بیدل شیدا مکن غرور
از دست غیبت تو شکایت نمیکنم
تا نیست غیبتی نبود لذت حضور
گر دیگران به عیش و طرب خرماند و شاد (تو این بیت دقت کنید)
ما را غم نگار بود مایه سرور
حافظ شکایت از «غم هجران» چه میکنی
در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور
والسلام علی من اتبع الهدی
وداع…
باران می بارد هم از آسمان هم از چشمان پسرک… انگار در غمی مشترک می گریستند…
شالپ… شالپ… شالپ… صدای قدم هایی بود که او را وداع می گفت… صدا آهسته و آهسته تر می شد و همینطور صدای قلب پسرک…