اگر نامه اي مينويسي به باران،اگر نامه اي مينويسي به خورشيد،اگر نامه اي مينويسي به دريا،سلام مرا نيز بنويس.سلامي پر از شوق پرواز،از روزن آرزوها.
ميخواهم از تو بگويم.از جوان،از جواني،از شور ،از شوق،از سيل باران هاي بهاري در جاري رگهاي تو.از سرخي گونه ات و نبض شقيقه ات كه چون به هيجان آيد طغياني از انقلاب زندگي رگهاست.از تو جوان كه درياي قدرتي،موج نشاطي،شور اشتياقي.گاه چون اقيانوسي آرام و گاه چون موج سهمگين درياي خشمگين.گاه چون شكوفه تازه بهاري و گاه چون برگ زرد پاييزي ملول از بي رحمي.
پيش از اينها پيش از اينها گفته اند از جواني.جواني چيست؟ماهيتش،خصوصيتش و اين كه چه بايد كرد؟راستي چه بايد كرد؟چه طور بايد جوان بود و جوان ماند؟راز جواني در چيست؟
(بیشتر…)