آخرین برگ می افتد …
آخرین انار چیده می شود …
درخت آماده ی مهمانی برفها می شود …
اما یلدا …
اما یلدا فقط طولانی ترینشب سال نیست …
یلدا فقط بیشتر بیدار بودن نیست …
یلدا هجوم آجیل و انار و هندوانه به سفره نیست …
یلدا کمی کنار خانواده بودنه …
کمی باز پیش پدربزرگ رفتنه …
کمی خنده های مادربزرگ , کمی شیطنت های پسرخاله ی کوچک است …
فردا عصر یک سری به پدربزرگ مادربزرگمان بزنیم …
نیاز به عضو فعال و ایده های جدید
در گذشته که فقط یک فروم داشتیم ، کارها راحت تر و آسون تر بود. اما حالا سه بخش دیگه هم اضافه شده به سایت. جالبیش این جاست با با اضافه شدن این سه قسمت به سایت آمار بازدید سایت فقط 50 درصد افزایش داشته. اون چیزی که کاملا مشخصه ، ضعف کاری ما در برخی قسمت هاست.
یکی از اصلی ترین ضعف های ما ، تبلیغات خیلی کمه . تبلیغات یکی از اصول اصلی موفقیته. من هیچ ایده ای برای تبلیغات به نظرم نمی رسه. شما نظری ندارین؟ هرایده ای دارین بگین. شاید تونستیم یک کاری بکنیم.
مورد بعدی کمبود شدید نیروی کاری برای سایته. خوب حل این مشکل ، کمک شمارو می طلبه. بیاید کمی مسئولیت قبول کنید. پیشنهاد بدین چیکار میتونین بکنین. کمی فعالیتتون رو افزایش بدین. در ضمن اگر افرادی رو میشناسین که فعالیت نسبتا زیادی دارن تو اینترنت ، این جارو بهشون معرفی کنید تا شاید اومدند و تونستند کاری بکنند.
در ضمن این سایت عاشق ایده های جدیده. هر ایده ای به هرشکلی. خوش حال میشیم هر فکر و ایده جدید که به ذهنتون رسید با ما در میون بگذارین.
چه باید کرد؟ (2)
در ادامه مطلب قبلی در مورد این که برای بهبود اوضاع کشور چه کاری میشه کرد …
توی پست قبلی نتیجه نهایی این شد که هرفرد باید به نوبه ی خودش شروع کنه به بهتر کردن این اوضاع و سعی کنه در درجه اول خودش اصلاح بشه. اما حقیقت اینه که این حالت هیچ وقت در جامعه ای پیش نمیاد. یعنی شما هیچ جامعه ای رو نمی تونید پیدا کنید که تمام افراد خودشون همه موارد رو رعایت کنند. برای همین باید از راه دیگری وارد شد. اما کدام راه ؟ مسئله اصلی همین جاست.
برای اصلاح کل جامعه باید از یک ابزار قدرتمند استفاده کرد. اهرم اصلی این ابزارها فقط یک چیز هستش ، اون هم نظام اداره کشوری هستش. نظام کشوری ما شامل چند بخش اصلی هستش . ( دولت ، مجلس ، رهبری ، قوه قضاییه و … )
متاسفانه در کشور ما به جای پرداختن به ریشه ، در جستجوی شاخه و برگ هستند. نظام اداره ی کشور ما باید به دنبال این باشه که مسائل رو از ریشه حل کنه و اجازه نده ریشه های خراب رشد کنند.
(بیشتر…)
اوفففف! اتاقمان چه خاکی نشسته است!
سلام علیکم و رحمت الله که احسن الخالقین است!!!
ما که از اول نبودیم، دقیقاً خبر نداریم که چرا اونجور کردید. ولی خوش نداشتم و ندارم که ببینم بین friends مقادیری اختلاف آید همی.
برداشتید خونه رو با جاش کندید بردید، آوردید این جا! از خصوصیات بنده این است که وقتی جایی ساکن می شوم نمی توانم به راحتی دل بکنم. دست خودم نیست. خصلت بدی هم نیست که بر تغییر آن بسیج بشوم!!
خلاصه، شب خوابیده بودیم، صبح بیدار شدیم دیدیم ای دل غافل! فقط یه جفت دمپایی گذاشتن واسه ما! خونه رو با جاش بردن! حالا سرِ چی، الله اعلم. به جناب ما مربوطی ندارد. جناب ما دید دل است. گیر کرده به همان جا، خواست خانه را از نو بسازد.
شالوده اش را ریختیم. قسمتی از خانه به سفید کاره هم رسیده، ملّت دارند استفاده می کنَوَند. اما هنوز کار بسیار است و ما بسیار کم! خانه را زا نو میسازیم در آن جا. در حالی که خانه ی قدیمی آمده به این جا.
زمین مهم نیست، هر کجا خواهد که باشد یا نخواهد! اما کوچ، دلیلش مهم است! قسمت مغز کوچ باید به اندازه ی کافی رسیده باشد تا بتوان کوچ کرد.
نظر بنده را میخواهید یا نمی خواهید: نرسیده بود. این کوچ بیهوده بود. می شد ماند، می شد ساخت، می شد سنّی و شیعه راه نینداخت.
هر کسی طالب قدرت است. : همه چیز در دست من! اما ای من! مگر نمی شود گفت همه چیز در دست ما؟ چرا، می شود. اگر کوتاه بیاییم و کوتاه بیاوریم. اگر به خاطر آرمان و هدف، از بعضی چیز ها بگذریم تا آرمان برود راه خودش را، می شود.
———-
آقای مدیرتان جویای احوالمان گشتند. جدیدیان ما را نمی شناسند، اما قدیمیان چرا. مدیرا لطف نمودی وبلاگت پر مطلب باد. ما هم در سرزمین پیشین مشغول ساختنیم. باشد تا رستگار شویم.
از امروز
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار..
نگاه
از گوشه ی اتاق بلند می شوم …
ورق پاره های تراوشات ذهنم را دوباره مچاله می کنم و ته کیف می چپانمشان …
نگاهم به صفحه تلویزیون خیره می شود , باز صحنه ی تکراری!
پناه می برم به ورق پاره ها تا آرامم کنند
اما یک لیوان آب نداشته ی کودک غزه ؛
یک توپ پاره شده زیر چرخ تانک ؛
عروسک زخمی زیر چکمه ی سرباز ؛
صدای شیون زن شوهر مرده ؛
صدای فریاد غرورشکسته ی مرد خانه خراب شده …
دمی آرامم نمی گذارند !
” پس کجایید دوستان ؟ شهر من سوخته است “