این روزها وقتی خواب نمی بینم، یعنی بیدارم..
این روزها در خوابها و رویاهایم هر کاری می توانم بکنم.. (1)
حس می کنم که می توانم تصمیم بگیرم..(2)
اما! تو در خوابم هم ناامیدم می کنی..
خدایا! کی خواب می بینم پس؟
این روزها خواب هایم آینه واقعیت اند،
این روزها خواب هایم به اندازه بیداری خسته ام می کنند..
حس می کنم سردردم را در خواب…
اما! تو در خوابم ناامیدم می کنی..
خدایا! کی می خوابم پس؟
پ ن:
1- نه هر کاری! به اون جا ها اصلا نمی کشه.. یعنی کلا بیدارم می کنند!
2- واقعا! ولی تصمیماتش کلا فرق می کنه، گاهی دنیای خوابم انقدر فانتزیه که نمی تونم تصمیمات دنیای واقعی رو پیاده کنم..
تصویر: این تصویر مربوط به نوشته ای در مورد یادگیری در خواب تو یه سایته.. دیدم به این حال و هوا می خوره..
پیوست: این پست شرایط واقعی این روزهای منه (که کمی ادبی تر نوشتم که ارزش خوندن حداقل داشته باشه..) ! کلا 6 ساعت در روز می خوابم، اما تقریبا بعد 4/5 ساعت بیدارم.. همون حس خواب ندیدن و حس کردن صدای ماشین هایی که در خیابان می روند .. خوابم خسته کننده است، بیداریم عذاب آور…