زنگ مي خورد …
خانوما سره صف…
خانوماي سوم كه اون كنار نشستن…
و بالاخره همه سر صف مي روند…
با شروع حرف زدن اساطيد مدرسه صداي خنده و حرف بچه هاي آخر صف به گوش مي رسد( البته من چون خودم آخره صفم خيلي نمي شنوم)…
و چهره ي خانوم x كه ديدني ست…
و …
بچه هاي كلاس … هر چي به جز 3.1 و 3.2… برن…..
و ما جزو آخرين نفراييم…
مي رويم سر كلاس تا كتاباي كامپيوترمون رو برداريم…
تا طبقه ي آخر بايد رفت…
هر كي با هم گروهيش مي ره سر كامپيوترش…
و دوباره صفحات اينترنت…
هر كي يه صفحه اي باز مي كند…
و من مي گويم سايت سمپاديا….
و باز شد…
ولي چه فايده…
معلم آمد…
سلام بچه ها…
سوگند……………….نگارين…
بچه ها مانيتورا خاموش….
خوب درس امروز و شروع مي كنيم………………………………………………………………………………………………………..