از پیچ کوچه که میگذری، صدای بلند و شاد خندههایشان که تا این سر خیابان میآید، دلت را میلرزاند. بغض، گلویت و اشک، چشمانت را پر میکند، سر تا پایت داغ میشود، چرا تمام شد؟ دوست داشتی هنوز هم قاطی بچهها در حیاط شلوغ ساختمان قدیمی و بیاعتبارش بلولی و به این فکر کنی که اگر هم الان زلزله بیاید، هیچ کدام از بچهها زمین نمیخورند بس که به هم چسبیدهاند از ازدحام! لبخند میزنی و به زحمت از پشت پرده اشک تابلو آبی و کج و کوله و دوست داشتنی سردرش را تشخیص میدهی، نقطه «ف» «فرزانگان تهران» افتاده و «ر»ها کجکی به سمت پایین آویزان شدهاند. حست ناگفتنی است وقتی وارد ساختمان میشوی، دلت برای سر تا پای آن ساختمان بیتناسب میتپد، از دیوارهای خدا میداند چند سالهاش تا آبنما و سایت کامپیوترش که ۵-۶ سال است با بودجهی رفاهی دانش آموزان این مملکت ساخته شده و هر بچه کوچکی خندهاش میگیرد اگر بشنود در حیاط ۲ در ۲اش آبنما ساختهاند و کلاسها هنوز نیمکت درست حسابی ندارند! چقدر دوست داری آدمهایی را که باعث شدند این ساختمان بشود خانه یک و نیمم تو (و نه حتی به دوری خانه دوم!!) و زندگی و عشق و خاطراتت را از آجر آجرش استشمام کنی، آدمهایی که بیشتر عمرت را پر کردند و هنوز که هنوز است از دیدنشان پرواز میکنی! دست که میکشی به دیوارهایش، روی لبهای به لبخند باز شدهات مزه شور اشک را حس میکنی… «فردا امتحان فیزیک داریم! کاش زودتر خلاص میشدیم! ۱۲/۹/۷۵»، «مدرسه، ما رو یادت نره! ۲۵/۲/۸۰» و قلب کنده کاری شده و اسم و فامیل و کلاس و خوشحالیم و ناراحتم و از فیزیک متنفرم و عاشق ریاضیام را همه جای دیوارها میتوانی پیدا کنی. گهگاه هم خاطرات نسلهای مدرنتر با ماژیک و روان نویس اکلیلی به چشمت میخورد. تو قلب چند نفر را در این کلاسها قایم کردهای؟ چند نفر هر وقت که از سر خیابانت رد میشوند پاهایشان شل میشود و سرشان بیاختیار میچرخد به طرف کوچه کودکیهایشان؟ با دلهایمان چه کردهای؟!
برچسب: سمپاد
مدرسه بده ، برج تحویل بگیر
یک ایده ای به ذهنمان رسید و بررسی مختصری در مورد آن انجام دادیم. گفتیم تفکرات ذهنیمان را با شما نیز به اشتراک بگذاریم.
مدرسه های سمپاد در تهران به دو دسته کلی دخترانه و پسرانه تقسیم می شوند. اگر مدرسه های طلایه داران را در نظر نگیریم لیست مدارس به این شکل خواهد بود :
دخترانه : راهنمایی فرزانگان 1 – راهنمایی فرزانگان 2 – راهنمایی فرزانگان 3 – دبیرستان فرزانگان 1 – دبیرستان فرزانگان 2 – دبیرستان فرزانگان 3
پسرانه : راهنمایی حلی 1 – راهنمایی حلی 2 – راهنمایی و دبیرستان حلی 3 – دبیرستان حلی – پیش دانشگاهی علامه حلی تهران
مساحت زیربنای هریک از این مدارس بین 3000 تا 4500 مترمربع است. اگر متوسط مساحت این مدارس را 3500 متر در نظر بگیریم و قیمت متوسط هر متر زمین را برابر 2 میلیون تومان ، ارزش زمین تمام این مدارس ، حداقل 70 میلیارد تومان خواهد بود. اگر قیمت هر متر یک برج را 4 میلیون تومان در نظر بگیریم ، با 70 میلیارد می توان 17500 متر زمین در یک برج خرید. اگر هر طبقه برج را 1750 متر در نظر بگیریم ، می توانیم 10 طبقه از برج را بخریم.
حالا 10 طبقه داریم با مساحت 1750 متر در هر طبقه. اگر 250 متر از فضای هر طبقه را در نظر نگیریم ، 1500 متر باقی می ماند. هر کلاس درس به فضایی حدود 10 متر نیاز دارد. در نتیجه برای 150 کلاس در هر طبقه فضا داریم که در کل 10 طبقه می شود 1500 کلاس.
چیزی به نام سایت !
وجود وب سایت اینترنتی مدرسه ، از دیدگاه مسئولین مدرسه صرفا یک چیزی هست که بودنش خوبه . اصلا مهم نیست که وجود داشته باشه یا نه ؛ فقط شاید بودنش کمی به درد خورد. بیایید نگاهی به سایت مدرسه های سمپاد تهران داشته باشیم.
دخترانه : راهنمایی فرزانگان 1 – راهنمایی فرزانگان 2 – راهنمایی فرزانگان 3 – دبیرستان فرزانگان 1 – دبیرستان فرزانگان 2 – دبیرستان فرزانگان 3
پسرانه : راهنمایی حلی 1 – راهنمایی حلی 2 – راهنمایی و دبیرستان حلی 3 – دبیرستان حلی – پیش دانشگاهی علامه حلی تهران
متفرقه : سمینار 25 علامه حلی (seminar25.ir) – سمینار 26 حلی (seminar26.ir) – مسابقات حلی کاپ (hellicup.ir) – مسابقات حلی نت (hellinet.ir) – همایش فراوا (faramak.ir) – مدرسه مجازی فرزانگان (vrtschool.ir) – پایگاه دانش آموزی حلی (allamehelli.ir) – پایگاه دانش آموزی فرزانگان (farz.ir)
(سایت های حلی نت ، حلی کاپ و سمینار 25 دیگر وجود ندارند)
فکر کنم به همون چیزی که من فکر می کنم ، فکر می کنید.
لطفا تمام نتایج ، ایده ها و حرف هایی که بعد از دیدن این سایت ها به ذهنتان رسیده را در کامنت ها بگویید.
طلایه داران توسعهی دین مدار؟ خدا رحم کند!
لابد بعد از اینهمه مدت متوجه شدهاید که خبری از فصلنامه سازمان نیست. باید خدمتتان عرض کنم که خبرنامهای به عنوان بولتن رسمی سازمان زیر نظر آقای رضا گلشن منتشر میشده که ما(لااقل من) از وجودش بیخبر بودیم! البته آخرین شمارهی آن مربوط به دوران حکومت(!) آقای اعتمادی بوده و پس از آن پیگیری نشده.
اگر همین شماره آخر را به تنهایی بررسی کنیم به نکات جالبی میرسیم که اینجا خیلی خلاصه عرض میکنم:
۱-افزایش پذیرش دانش آموزان جدید در مدارس استعدادهای درخشان(ص ۲ ستون کناری):
ورودی راهنمایی: سال گذشته ۸۲۰۰ نفر امسال ۸۹۲۰ نفر (رشد ۸/۸ درصدی)
ورودی دبیرستان:سال گذشته ۹۷۴۷ نفر امسال ۱۴۴۳۵ نفر (رشد ۴۸/۰ درصدی)(به این میگن شخم زدن!!)
ورودی های دبیرستان از راهنمایی های سازمان: سال گذشته ۵۸۷۲ نفر امسال ۷۱۳۵ نفر (با ۲۱/۵ درصد رشد)
ورودی های دبیرستان از خارج سازمان: سال گذشته ۳۸۷۶ نفر امسال ۷۳۰۰ نفر (با ۸۸/۴ درصد رشد) (دقت کنید تعداد خارجی ها امسال از داخلی ها بیشتر شده!)
پیشبینی من: اگر برای سال تحصیلی آینده هم همین روند در پیش گرفته شود با جدیت میتوان گفت ریاست سازمان میخواهد مدارس سازمان را با خاک یکسان کرده پس از شخم زدن به کاشت ذرت و جو اقدام کند.
۲-آغاز به کار پایگاههای جدید سازمان:
نکته خاصی ندارد فقط اشارهی گنگی به آقا فراز کرده:«نکتهی قابل ذکر دیگر اینکه برخی از پایگاهها با عناوین و دامنه های مشابه پایگاههای اطلاع رسانی سمپاد از سوی برخی افراد ناشناس به ثبت رسیده که و مطالبی در ارتباط با سمپاد و مدارس استعدادهای درخشان بر روی آنها انتشار یافته که مورد تایید سمپاد نیستند.»
۳- انتصابات رگباری!!:
الف)عبدالحسین حیدری تفرشی به سمت معاون امورآموزشی وتربیتی سمپاد منصوب شد. (به جای علی محمودی)
آقای حیدر تفرشی همان رئیس بعدی سازمان بعد از آقای اعتمادی هستند!
ب)محمد ابراهیم فائزی به سمت مسئول هماهنگی امور شهرستانها
ج)حسین فرزانه به سمت مشاور مالی سمپاد.
۴- دو دبیرستان یک هنرستان و دو «دبستان»(؟!!) سمپاد آغاز به فعالیت کردند:
نکته جالب اینجاست که دبیرستانها رشته تجربی ندارند و فقط از رشته های ریاضی و انسانی تشکیل شدهاند! و هنرستان هم از رشتههای «مهندسی کنترل هوشمند و اتوماسیون» و«پلیمر و بیوتکنولوژی» تشکیل شده.
۵- مسابقات علمی سمپاد بجای امتحانات هماهنگ کشوری:
چی بگم والله! اگه شما دیدید ما هم دیدیم!
۶-در آخر نسخه پیشنهادی برنامه راهبردی سازمان. یا پرورش طلایه داران دین مدار…
هدف بنیادی سازمان در این برنامه کاملا روشن و مشخص است: پرورش طلایه داران دین مدار!
نکته ۱- ویژگی طلایه داران این چنین است: حکیم- شجاع- دانا- بصیر-توانمند و خلاق- دارای آرمان و عظم- تکلیف مدار و تمام کننده…
نکته ۲- تاکید بیش از اندازه روی دین مدار کردن همه (دانش آموزان معلمین مدیران محتوای آموزشی و تربیتی) به طوری که در هر ۲ خط یکبار از لغات مربوط استفاده شده.
خدا رحم کند!
سمینار 26 علامه حلی
به میمنت و مبارکی، بیستو ششمین سمینار دبیرستان علامه حلی هم آغاز شد! توی مراسم افتتاحیه که خیلی طبق برنامه آغاز شد و به پایان رسید، رییس سمپاد هم با هیئت همراه + چندتا دوربین مزاحم صدا و سیما هم بودن!
سمینار حلی رو همه میشناسن، اولین سمینار پژوهشی تاریخ سمپاد، که تا امسال ادامه داشته و به دورهٔ ۲۶ رسیده. امسال سمینار یه مقداری با سمینارهای قبلی فرق داشت، به خاطر قضیهٔ انحلال سمپاد و… سمینار امسال برای ما خیلی مهم بود، چون همه به نوعی این سمینار رو سمبل سمپاد میدونن. به خاطر همین، هم بچهها هم مسوولای مدرسه برای عالی برگزار شدن این سمینار تلاش کردن. امسال برای اولین بار قراره چندتا مدرسه از خارج کشور هم برای بازدید از سمینار بیان! برای اولین بار تیزر سمینار از تلویزیون پخش شد، تعداد پروژهها خیلی بیشتر از سالهای قبل شده بود، واقعا کادر خیلی خوبی هم جمع شده بودن تا بهترین سمینار تاریخ حلی (شایدم سمپاد، خدا رو چه دیدی؟!) رو بسازن. همهٔ کارهای برگزار کردن سمینار به عهدهٔ بچههای پایهٔ دوم هست، مثل فرزانگان (البته اونا از علامه حلی تقلید کردن، مدرکش هم اینه که سمینار ما یک دوره بیشتر از کارگاه فرزانگان برگزار شده، تازه چند سال هم سمینار به علت مشکلات جوی برگزار نشد)، و تقریبا سوما هیچ نقشی ندارن! اما اولا همیشه پروژههای خوبی ارائه میکنن (جدی نگیرید، خواستم تحویلشون بگیرم). اهمیت سمینار تو علامه حلی به قدری زیاده که بچهها از کلاساشون میزنن تا بتونن روی پروژههاشون بیشتر کار کنن (مثلا خود من، تو ۲هفتهٔ قبل سمینار فقط ۸ زنگ سر کلاس رفتم! تا شب هم مدرسه بودم، بعضی شبها هم که مدرسه خوابیدیم، البته چون من تو کادر اجرائی سمینار بودم تونستم انقدر بپیچونم وگرنه مدرسه که هرج مرج نیست که)! تو این سمینار استعدادهای خیلی از بچهها کشف میشه، مثلا یه عده از بچهها نشون دادن میتونن مهندس ساختمان بشن! چون یه حوض خیلی قشنگ وسط حیاط درست کردن! یه عده دیگه هم تو رشتهٔ شستشو تخصص داشتن! خیلی تمیز تونستن برزنتهای حیاط رو بشورن! یه گروه دیگه هم تو رنگکاری مهارت داشتن، تونستن ۱۰۰۰تا یونولیت رو تو ۲روز اسپری بزنن! خلاصه هر کسی در حد وسعش کمک کرد به سمینار. نکتهٔ جالب دیگه هم این بود که عین مسابقههای فوتبال سمینار امسال اسپانسر داره! سمینار مثل اکثر دورههای قبل آخر سال برگزار میشه (از ۲۰ تا ۲۴ اسفند)، روزهای ۵شنبه و جمعه هم روزهای بازدید عمومی هست، هر کسی خواست بیاد قدمش سر چشم بچه محلها! اگه متن اشکال داشت (که حتما داره)، به بزرگی خودتون ببخشید، چون ساعت ۴ صبح تو مدرسه نوشته شده!
[این عکس ها قبل از افتتاح سمینار گرفته شدن، عکس های جدید در پست بعدی]
وقتی امکانات نباشه باید تو یه همچین جائی کار کنیم 1
وقتی امکانات نباشه باید تو یه همچین جائی کار کنیم 2
وقتی امکانات نباشه باید تو یه همچین جائی کار کنیم3
وقتی امکانات نباشه باید تو یه همچین جائی کار کنیم 4
وقتی امکانات نباشه باید تو یه همچین جائی کار کنیم 5
تلاش شبانه روزی برای احداث حوض ـ شیفت شب
اینم اثرات کار زیاد و خستگی مفرط!
نمایی از سمینار ـ ساعت 4 بامداد ـ 5 ساعت قبل از افتتاحیه
نمایی از سمینار ـ ساعت 4 بامداد ـ 5 ساعت قبل از افتتاحیه
نمایی از سمینار ـ ساعت 4 بامداد ـ 5 ساعت قبل از افتتاحیه
نمایی از سمینار ـ ساعت 4 بامداد ـ 5 ساعت قبل از افتتاحیه
نمایی از سمینار ـ ساعت 4 بامداد ـ 5 ساعت قبل از افتتاحیه
نمایی از سمینار ـ ساعت 4 بامداد ـ 5 ساعت قبل از افتتاحیه
واژه غریب سمپاد
سمپاد چه واژه غریبی است که از دوران پارینه سنگی زندگیم تا به حال برای من مانده! چه دورانی و دوستانی به واسطه نام “سمپاد” برای من و ما و شاید تو شما به وجود امدند. شاید اینکه می گویند ما ایرانیها کلا نوستالژیک و یادگار دوست هستیم درست باشد. شاید چون روزگاری خوش برای من بود دوستش دارم. اما شاید در طرف مقابل کسی دیگر به خاطر خاطرات بدی که از “سمپاد” به یاد دارد از او متنفر یاشد.این است احساس اما کجاست که کمی بیاندیشیم و احساسات را کنار بگذاریم؟؟ درد امروز من به خاطر از دست رفتن سمپادی ایست که به زحمت سالیان ساخته و پرداخته شده. این چه رسمی است که ریشه را باید از بیخ دراورد چونکه ما دوستش نداریم؟؟ آه….
یکی می گوید که فلان است و دوستش ندارم یکی می گوید بهمان است و دوستش دارم. عزیزی که نفرین بر سمپاد می فرستد، در همینجا می گوید که امیرخانی اگر به جای فرنگ به بشاگرد می رفت و درد مردم می نوشت “بیوتن” بهتری می شد.و هیهات که نخبگان نخبه زده شده اند ، ایزوله اند و محرومان وطن را فراموش کرده اند و عامل همه اینها نیز در “سمپاد” یافت می شود! چرا این عزیز به جای آنکه اعتلا بخواهد عدالت وارونه می خواهد؟ این نخبگان به میل خود از جامعه ایزوله شده اند یا ایزولشان کردند؟؟ کجای برنامه ریزی و اجراییات بدست این نخبگان سمپادی درمانده است؟ ایا فکر می کنید کاری دستشان است که انجام نمی دهند؟لابد می گویید فرار این مغز ها چیزی برای کشور نگذاشته! فکر میکنید این مغز بی حساب بیمار است که فرار کند و خود را آواره غربت کند؟ این مغز عمل می خواهد، عمل را هم که دست این نخبه های نخبه زده ی عدالت گریز و بشاگرد ستیز نمی دهند، خب می رود و به حساب بعضی گورش را گم می کند.
چرا این عزیز و بعضی دیگر از عدالت انقدر می خواهند که بشاگردی به سامان برسد وبس؟ چرا عدالت به این معنا شده که همه با هم مساوی باشند و نخبه باید همانگونه رفتار کند که پیر زن فلان روستای دور افتاده می خواهد؟ عزیزان من! چرا به این فکر نمی کنید که اگر استعداد ویژه ای باشد که هست و در گوشه ای محصور گردد نابود می شود؟ ایا تا به حال کسی را ندیده اید که بسیار باهوش تر از شما باشد و یا شما از جمعی دیگر باهوش تر باشید؟ آیا هم شما و هم او از مجاورت هم آزار ندیده اید؟ آیا عدالت این است که نخبه باید عوام شود و عوام همان عوام بماند؟؟؟؟؟؟آنوقت چه بر سر مملکت می آید؟ چرا نمی خواهیم باور کنیم که درک افراد در سطوح مختلف استعدادی و دانایی متفاوت است؟؟هر شخصی باید برای اعتلای جامعه تلاش می کند چه از عوام باشد چه از دانایان و نخبگان. این تلاش زمینه کاری می خواهد که متاسفانه نخبگان ندارند. اگر دارند به بنده بفرمایید کدامشان، تا ما هم روشن شویم.
آیا آن نخبه ای که حسرت از دست رفتن بنیادی که سالیان برای پرورش استعداد ها بنا شده است باید به پوینده راه بی عدالتی محکوم شود؟ مگر این مراکز استعداد های درخشان با شما چه کرده که اینگونه به آن می تازید. یا اگر کسی که از انجا فارغ التحصیل می شود “یه جوری” باشد چه مشکلی پیش می آید؟ این تفاوت هاست که جامعه را می سازد. مگر ایرادی دارد که جمعی که “یه جوری” هستند کمی هم علمی یا همان یه جوری با هم گپ و گفت داشته باشند؟ چرا همیشه به جای اصلاح مشکلات درختی تناور را از ریشه در می اوریم و پاک کن به دست به فکر پاک کردن تمام صورت مسئله های عالم هستیم؟
می گویید مگر می توان با ازمون استعداد را شناسایی کرد؟ می گویید برای آموزش و پرورش چه کرده اید؟
برای سوال اول باید بگویم عزیز من راه دیگری می شناسید؟؟ در همه جای دنیا برای گزینش از آزمون استفاده می کنند. مگر قرار است که مطلق باشد؟ بله تعدادی این وسط شناسایی نمی شوند و تعدادی هم به اشتباه وارد می شوند. با دو مرحله ای کردن بخشی از این مشکل حل شد اما باز هم مطلق نیست و هرگز نخواهد شد! پس باید به این بهانه که با آزمون نمی توان استعداد را کاملا شناسایی کرد ریشه این سازمان را برچید و این استعداد ها را به هرز برد.
برای سوال دوم که می فرمایید برای اموزش و پرورش چه کرده اید باید بگویم، کار از طرف جمعی از نخبگان بسیار شده ولی به لطف مسولان کماکان مسکوت مانده است! ایا تا به حال سری به اداره پژوهش های اموزش پرورش زده اید؟ ایا دیده اید که چه حجمی از طرحهای اموزشی مسکوت مانده و به اجرا در نیامده اند؟ ایا می دانید دلیل ان چیست؟؟؟ چون این نخبگان نخبه زده و ایزوله شده نقشی در اجراییات ندارند و برنامه پیشنهادی انها هم بالکل نابود می شود و تا عمر دارد خاک می خورد.
عزیزان بیاییم با تضارب آرا و اندیشه های خود به جای رسم دیرینه پاک کردن صورت مسئله راه حلهایی عمل گرایانه برای مشکلاتمان بیابیم.
به امید فردایی بهتر…
پ.ن: راستی یاد آن اقایی که می گفتند پدر سمپادی هاست به خیر