برچسب: هوش

تورنمنت گروهی سمپادیا – شماره یک

اولین دوره ی مسابقات سمپادیا در تاریخ 88/11/9 برگزار می شود. شرکت در این مسابقه ، برای تمامی کاربران سایت آزاد بوده و کاربران می توانند در گروه های 3 تا 5 نفره در این مسابقه شرکت کنند. تمرکز سوالات این مسابقه بر علوم پايه، هوش و خلاقیت در حل سوالات می باشد.

ثبت نام از همین حالا شروع می شود و تا 4 بهمن ادامه دارد. برای ثبت نام ، نام گروه و اعضای گروه را پس از توافق به یکی از ناظم ها یا مدیران ارشد فروم پيغام خصوصي بزنيد.برای اطمینان از ثبت نام خود در قسمت تیم های سمپادی بعد از دو روز برای شما یک انجمن گفت گو خصوصی درست می شود که با وجود این انجمن از ثبت نام خود مطمئن می شوید.

تيم ها براي شركت در اين مسابقه مي توانند از 3 تا 5 نفر باشند. هزینه ي شرکت برای هر تیم 3 نفره 5 هزار تومن هست و به ازای هر نفر اضافه، 2 تومن به وجه پرداختي افزوده مي شود.هر تیم می تواند از لوگویی استفاده نماید که عکس لوگو را نیز به همراه نام تیم برای مدیران پیغام خصوصی می کنید.

هزينه ي ثبت نام را تا تاريخ 88/11/6 به شماره حسابی به نام آقاي محمد بذركار که پس از ثبت تیم به شما ارسال می گردد واريز كرده و براي تاييد تيم، شماره ي رهگيري آن را به آقای بذرکار پيغام خصوصي بزنيد.

جوایز نيز بدین ترتیب است که نصف کل پول دریافتی ، جایزه تیم اول، و نصف مقدار جایزه تیم اول، جایزه تیم دوم خواهد بود و به همین ترتیب، تا تیم شش ام (به شرط کسب مینیمم نمره)که جایزه بهشان تعلق می گیرد ،  هر تیم نصف تیم قبلی.
به هر یک از تیم ها فضایي خصوصی داده می شود که می توانند در آن جا با ديگر اعضاي گروه خود مشورت كرده و سوالات را حل كنند.
مسابقه به صورت آنلاین برگزار می شود و محدودیتی به نسبت سن و دانش ندارد.

برای ثبت نام و پرسیدن سوالات خود از تاپیک مربوطه و فروم استفاده کنید. در این پست به سوالات پاسخ داده نمی شود و ثبت نام صورت نمی گیرد.

ما چیستیم ؟

چند روزی بود که افکارم دو گروه بودند : سیاه و سپید ! افکار سپید ِ افسار گسیخته ام همچون گرگان سپیدی در ژرفنای افکار سیاه می جهیدند و نوری ، هرچند کم سو ، با خود به ارمغان می آوردند . البته دوام نورشان زیاد نبود . سیاهی ها نیز دست روی دست نمی گذاشتند : محو می کردند . پس زمانی که افکار سپیدم را به تنهایی در خلوتی می یافتند ، محو می کردند ، چنان که دود سفیدی در فضا گم می شود . پلیدی من را فرا می گیرد . هر روز بر عدد افکار سیاهم افزوده می شود . سیاه می شوم . تیره می شوم . مانند کاغذی سفید می ماند : نققاشی ذغالش را بر کاغذ ذهنم می کشید !

از تیرگی های ذهنم غول هایی می ساختم و از پیش بیشتر سپیدی ها را محو می کردم : آن ها نیز افسارشان گسیخته بود . چه بسا در حدود افکارم نمی گنجیدند : ذهن دیگران را نیز سیاه می کردند . تبلیغ می کردند . محو می کردند . نابود می کردند . جادو می کردند . اجازه ی ورود افکار پاک را نمی دادند . بسیار تلاش کردم . مضحک بودند . اگر چه فکری سپید به ذهنم می آمد ، دوام نمی آورد : بر ضد پاکی ها ! چنان قدرت ، ناپاکی هایم را فرا گرفته بود که از پاکی ها نیز در مقابل خویش استفاده می کرد .
(بیشتر…)