چشم ـو دست آدما_ نقاشی_اون آقاعه که تو سجاد ویالون میزنه_مدادرنگی_ اون بابابزرگایی که تو فیلم ـا نشون میده_ازاون حوض قدیمی ـیا که توش ماهی قرمز داره _رقص_دخدربچه عایی که موهاشونو خرگوشی میبندن8->> _چندتا دوست _ لب ـه ساحل رو شن ـا دوعیدن _ آب بازی_پاستیل _مهرناز _ اون زون ـو شوهر پیرا که باهم تو پارک راه میرَن 8-> _قصه حسنی که بابابزرگم میگُف _اون وقت ـا که میخندی از چشات اشک میاد_ خنده ی معلّم ـه زبان فارسی ـیم _سیب سبز ـو ترش_حباب بازی _تاب بازی
دورانِ دبیرستان . بیسکوییت مادر