پاسخ : خاطرات سوتیها
همکار مامانم برای دخترش شماره یکی از معلما رو میخواست ، منم سند کردم براش ،
یک- دو ساعت بعد زنگ زده به خودم میگه آقای فلانی(معلمه) ، میگم نه ، اشتباه گرفتید ... ، دوثانیه بعد باهمون شماره منتها شوهرش زنگ زد به من که آقای فلانی(معلمه ) ، گفتم ، نه اشتباه گرفتید.
بعد زنگ...