You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
shgh.tv
...
منم و گوشهای و سودایی
تن من جایی و دلم جایی
هر زمانم به عالمی میلی
هر دمم سوی شیوهای رایی
مانده در انقلاب چون گردون
گاه شیبی و گاه بالایی
ساکن گوشهٔ جهان ز جهان
همچو من نیست هیچ تنهایی
ای عجب گرچه ماندهام تنها
ماندهام در میان غوغایی
رهزن من بسی شدند که من
راه گم کردهام به صحرایی
کارم اکنون ز دست من بگذشت
که در افتادهام به دریایی
نیست غرقه شدن درین دریا
کار هر نازکی و رعنایی
من سرگشته عمر خام طمع
میپزم بر کناره سودایی
مانده امروز با دلی پر خون
منتظر بر امید فردایی
الغیاث الغیاث زانکه ندید
کس چو عطار هیچ شیدایی
سینه خواهم شرحه شرحه از فراغ
تا بگویم شرح درد اشتیاق
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد یاد باد
کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد باد
گرچه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد باد
مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق گزاران یاد باد
گرچه صد رود است از چشمم روان
زنده رود و باغ کاران یاد باد
راز حافظ بعد از این ناگفته ماند
ای دریغا رازداران یاد باد
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نیی شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت کاین آشوب چیست
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست
گفت آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنیت را سوختم
زانکه میگفتی نیام با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود
با چنین دعوی چرا ای کم عیار
برگ خود میساختی هر نوبهار
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است
مجذوب تبریزی
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نهای جان من خطا این جاست
سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید
تبارک الله از این فتنهها که در سر ماست
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال هان که از این پرده کار ما به نواست
مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
نخفتهام ز خیالی که میپزد دل من
خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست
چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم
گرم به باده بشویید حق به دست شماست
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
چه ساز بود که در پرده میزد آن مطرب
که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست
حافظ
آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
ای داد، کس به داغ دل باغ دل نداد
ای وای، های های عزا در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
«بادا» مباد گشت و «مبادا» به باد رفت
«آیا» ز یاد رفت و «چرا» در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست
قیصر امین پور
خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
چون صبا با تن بیمار و دل بیطاقت
به هواداری آن سرو خرامان بروم
در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
با دل زخم کش و دیده گریان بروم
نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
تا در میکده شادان و غزل خوان بروم
به هواداری او ذره صفت رقص کنان
تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
تازیان را غم احوال گران باران نیست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون
همره کوکبه آصف دوران بروم
خانواده♡
زندگی
دوستان و معلمان
آدمای با معرفتِ مهربونِ با درک
+
شیمی، زیست سلولی مولکولی، بیوشیمی، فیزیک، شیمیفیزیک، بیوفیزیک
زبان انگلیسی
تاریخ، جغرافیا
شعر
عکاسی، موسیقی
گرافیک رایانه ای، برنامه نویسی، طراحی وب
بیرون رفتن، سفر به ویژه با دوستان و سفر اردویی، مسابقه
رنگ نارنجی
گل پامچال، بارون، برف، غروب، طلوع، دریا، کویر، کوه، بوی بارون
عکس با شورت ورزشی :)) البته باید بگم مقنعه ورزشی :دی
نشریه الکترونیکی، وبلاگ (جشنواره فرهنگی هنری)
تولید محتوای الکترونیکی (رشد)
تدوین فیلم، ادیت و صداگذاری و ساخت تیتراژ
دوره هلال احمر (دادرس)
طرح گام به گام سمپاد
.
...
تلاش برای خوش نویس شدن
والیبال
کامپیوتری نرم افزاری مثلا" #C، فتوشاپ، ادیت فیلم، ساخت برنامه های چند رسانه ای و محتوای الکترونیک، نشریه الکترونیکی، وبلاگ، تایپ و پرزنتیشن و... :)
زیور آلات و اکسسوری هم میسازم
.