پاسخ : سمپادیهای دانشگاه امیرکبیر
هم اتاقی ترم پیشم میگفت از خونش میگفت. یه چیزی بود در حد خونه ی توی کانجرینگ ((((: .
زنش سرطان گرفته بچش تو دریا غرق شده مامانش هم تصادف کرده یا یه همچین چیزایی فک کنم ((: .
خیلی به کاست بنده خدا ناموسا دلم نمیومد اذیتش کنم.