ماییم که از باده ی بی جام خوشیم
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم
گویند سرانجام ندارید شما
ماییم که بی هیچ سرانجام خوشیم
مولانا
____
مکن بد که بینی به فرجام بد
ز بد گردد اندر جهان نام بد
نگر تا چه کاری، همان بدروی
سخن هرچه گویی همان بشنوی
تو تا زنده اي سوی نیکی گرای
مگر کام یابی به دیگر سرای
فردوسی
(ربطی ندارن شعرا باهم ولی جفتشون قشنگن)