مساله لگاریتم گسسته. فرض کن یه عدد اول خیلی بزرگ داری. ( خیلی بزرگ!) و روی یک g پایه به صورت عمومی توافق می کنیم. حالا اگر تو x داشته باشی . تابع f رو اینجوری تعریف کنیم
f (x) = (g ^ x) mod p.
با داشتن خروجی اون تابع و g بدست آوردن x یه مساله سخت به حساب میاد.
یا مثلا یه تابع Hash. مثل...
در رابطه با سوال ۳. مسیر فکریتو دوست دارم ولی مشکلاتی هست. قطضیه اینه که نحوه ی عملکرد این رمز رو همه بلدن و میدونن. اگر بدونن با عدد زوج باز میشه خب من ۱۷ دارم ولی میرم ۲۰ میزنم که زوجه.
مرسی ولییه باگ. بر فرض من ۴۰ تا شکلات دارم.
یه ظرف برمیدارم و میبینم از من سنگینتره. پس قطعا اون ۵۰ تا داره ( چون حالت دیگه ای نیست ) پس هنوز یه سری اطلاعات دارم بدست میارم!
مرسی ولی یه باگ هست. من وقتی جواب میدم میدونم مثلا چند تا بله گفتم. پس اگر تعداد بله های کل رو بدونم میفهمم اون چند تا بله گفته. و میفهمم چند تا شکلات داره
ایده خوبیه ولی باز لو میره. من اگر آب کنم و بشه ۱۰۰ گرم ( و فرض کنید ۵۰ تا شکلات داشتم ) پس اگر اون آب شده شکلاتاش باشه ۶۰ گرم میتونم بفهمم چندتا داشته ( نسبت ساده )
خب ۳ تا مساله ی بعدی
۱- Alice و Bob هرکدوم یه تعداد شکلات دارن. و فرض کنید این تعداد میتونه ۱۰ یا ۲۰ یا ۳۰ یا ۴۰ یا ۵۰ تا باشه و هردو میدونن که یکیاز این ۵ حالته. این دو فرد می خوان بفهمن آیا تعداد شکلات یکسانی دارن یا نه؟ بدون اینکه بفهمن طرف مقابل چقدر شکلات داره. مثلا اگر من ۱۰ تا...
تو وقتی پسورد سمپادیاتو میزنی موقع ورود آیا قاطعانه اثبات می کنی تویی؟ شاید یه بات داشته رندوم پسورد میزده و شانسی شانسی پسوردتو زده. همچین چیزی کاملا ممکنه اما احتمالش اونقدری کم هست که صرف نظر می کنن. در حده 0 هست احتمالش. قبول؟
خب راه حل بدون کاغذ حتی.
من کورم. و شما به من میگی یه ماژیکو تو دست چپت بگیر و اون یکی رو دست راستت.
فرض کنید A دست چپمه و B دست راستم. و اینو شما هم میبینید. حالا بهم میگید مثلا یه جایی که من نبینم برو و با انتخاب خودت 50 50 یا جای اینا رو باهم عوض کن و یا عوض نکن. و بعد نشون بده دستاتو با...
آفرین 99 % راهو درست رفتی. یکم فقط سخته . اونم اینکه اون فرد کور باید حفظ باشه کدوم کاغذا از دو ماژیک استفاده کرده. اگر بدونه کاملا حرفت درسته! اگر ندونه یه راه ساده ترم هست.
آفرین ایده ی خوبیه اما یه مشکلی هست. اولا که فرضت لزوما درست نیست همونطور که گفتی. و اینکه این تفاوت میزان رطوبت حس کردنش خیلی سخته. وقتی دو تا ماژیک عین هم باشن و فقط رنگشون فرق کنه مثلا.
بعدم اینکه شاید طرف بخواد گول بزنه. من دو تا ماژیک دارم که یکسان هست مثلا. طرف شاید یه ماژیک دیگه برداره و...
ببین عزیز من . وقتی بهت یه سوالی میدن یه وقت هست می خوای یه چیزی یاد بگیری. یه وقت هست می خوای ایراد بگیری. تو قطعا پایه ی ریاضی مباحث کاملا علمیش رو نداری. من نمیتونم بیام برات از پروتکل پینوکیو یا QAP یا SNARK بگم. اول از همه بهتره شهودشو بفهمی. اگر نمی خوای بفهمی که خب مجبور نیستی فکر کنی...
ببین با اسم گذاشتن مشکلی حل نمیشه . بزار مثال ساده تر بزنم.
دو تا ماژیک هست. هر دو یه مارک و هردو یه رنگ. همهچیشون عین هم. الان با اینکه اینا دو تا ماژیک هستن ولی عین همن. و یکسان.
حالا تو رو هوا نتم گذاری کنی که یکی A یکی B نمیتونی خودت تشخیص بدی که کدوم کدومه مگر اینکه بنویسی. که من کورم...
عزیز من این نمونه برای امثالی مثل شماست که مفهومشو درک کنن بدون ریاضیات پیچیده . نه اینکه سوال فلسفی بپرسی.
الان مساله اینه که همچین کاری شدنی هست. حالا اینکه چرا می خوای این کارو کنی مهمه ؟ فلسفیش نکن بحث رو