خب اون آزمون ها خودش نیاز به منبعی برای مطالعه و منبع خودش نیاز به استادی برای تدریس نداره؟
---
مقابله با نفس و چگونه بفهمیم بچه نیاز به تنهایی دراه خیلی خوب بووود :))
----
واقعا چطوری بفهمیم لایق بچه دار شدن هستیم؟
---
این خودش یه ترم شد که :)) :)) :))
ولی خوبه ، قبول دارم. چرا پدر مادر ها...
به نظرم بحث دیگه فرسایشی شده.
فقط دوتا تا چیز رو داری همش باهم قاطی میکنی:
1. تفکری که آزادی رو منع میکنه
2. چه شغل هایی مناسبه هر جنسیتیه
اینکه یه شغلی مناسب یه جنسیتی دلیل بر منع شدنش از شغل های دیگه نیست. همین.
آیا همین مقاله نشون نمیده که مغز زنان ریاضی قوی تری داره؟ و از این نمیشه نتیجه گرفت که تفاوت دارن؟
چندتا سوال آره و نه:
1. من گفتم تحقیقی وجود نداره که نشون بده زن و مرد مثل همن؟
2. آیا تحقیقی وجود نداره که نشون بده زن و مرد مغز متفاوتی دارن؟
3. من گفتم کسی باید مانع این بشه که یه زن بره راننده...
تو ادامه ی روشن کردن من میتونی، رده جایی که مقاله رو چاپ کرده رو هم بهم آموزش بدی ( مثلا Q1 و Q2 و Q3 و ... ) و بعدش سایتیشن رو بهم یاد بدی که بتونم میزان اعتبار مقاله رو بسنجم و بعدش سایت های مختلف رده بندی مقالات ISI رو . اینطوری کاملا از جهالت در میام و من رو به راه راست هدایت میکنی!
عزیز چرا...
دقیقا اینکه چه نوع تبعیتی درسته هم یکی از سرفصل ها باید باشه.
نوعی از تبعیت به هدف رشد میتونه حتی بخشی از آزادیمون رو سلب هم بکنه، به عنوان مثلا تبعیت کردن از معلم سر کلاس
من گفتم برای اینکه صحبت من رو رد کنی رفرنس بده؟!
دو قسمت از جملات خودت رو که باهم تناقض داشت رو مشخص کردم، از من رفرنس میخوای برای حرفم، خودت چی رفرنسی ارائه دادی برای حرفت؟
میگی ( فکر میکنم که .. ) و در ادامه میگی ( بهتره سلیقه ای نظر ندیم... ) میپرسم آیا سلیقه چیزی جز فکر مائه؟
اگر رفرنس و...
احساس کردم نیازی به استدلال نیست چون واضحه. تو خط اول میگی فکر نمیکنم، یعنی بر اساس فکر خودت داری صحبت میکنی، و در آخر میگی نباید بر اساس سلیقه صحبت کرد. سلیقه من چیزی جز فکر منه؟
کتاب های: رازهایی درباره مردان- راز هایی در باره زنان - ویس های شاهین فرهنگ ( روان شناس فارغ التحصیل هاروارد ) -...
به نظرم این دو بخش حرفت در تناقضن باهم.
حرف های من بر اساس فکت علمی روانشناختی بود نه سلیقه شخصی. آره خب یه زن هم میتونه معدن کار کنه، همون طور که پراید هم میتونه بارکشی کنه!
( نامحدود کردن هم عملا نوعی محدود کردنه به بینهایت، از یک جنسن با مرز های متفاوت )
خیلی حرف دارم ولی درقالب متن و تاپیک نمیگجه، به نظرم یه روز دورهم جم بشیم و درباره اش صحبت کنیم.
اینطوری هم کمی از درد همدیگه رو کم میکیم هم میتونیم ریشه ای تر به مسئله نگاه کنیم. موافقید؟ ( حداقل بچه های تهران.منم 16 ام تهرانم. به نظرم این انجمن جلسات حضوری رو کم داره جدا #پیشنهاد )
با این جمله موافقم. جبرگرایی اشتباهه، ولی اختیاز محض هم اشتباهه. اگر عامل سومی رو قبول داشته باشیم ( من اسمش رو فعلا میذارم روح ) جبر و اختیار باهم معنا پیدا میکنند. به عنوان مثال کودکی رو تصور کن که مسئولیتش با توئه. تو یه سری محدودیت هایی رو براش تعیین میکنی، مثلا دیر وقت بیرو نبودن، روزی نیم...
به این حالت میگن بحران هویت. خوبه و خطرناک ولی برون رفت ازش خیلی مهمه.
فردی که دف نداره هویتی هم ندره و فردی که هویتی نداره پوچ میشه و بی انگیزه. پیدا کردن هدف مستلزم داشتن چهارچوب فکریه و چهارچوب فکری مستلزم مطالعه و تحقیق.
احسنت. یه زمانی دقیقا این سوالم بود.
یکی از دوگانه های تربیت بحث ذاتی بودن و یا تربیت پذیر بودنه. هردو درسته. دوقلوهایی بودن که در دومکان مختلف بزرگ شدن و عین هم دیگه رشد کردن و دوقلوهایی بودن که در یک مکان بودن ولی مخالف همدیگه رشد کردن.
ژن، صفات بالقوه رو به انسان میده ولی اینکه کدوم صفت رشد...
منم مخالفم، میگم که، الان شرایط ایجاب میکنه که برداشته بشه. ولی اینکه چرا قبلا به جای اینکه در چهارچوب عرف تعریف بشه در چهارچوب قانون تعریف شده بر میگرده به ایدئولوژی و هدف جمهوری اسلامی.
ارزش در صورتی کم و زیاد میشه که از جایگاه خارج بشه، مثلا گچ باارزش تره یا مداد؟ هیچ کدوم ولی اگر با گچ توی...