نتایج جستجو

حیف که انگیزه های خداناپسندانه ای ایجاد کردیم :(

یعنی بجای پسر تو رو ببریم؟

پسر توش میذاشتین؟ :))

;))

یبار مسئول خوابگاه خیلی رندوم اومد تو اتاق رفت تراسو نگاه کرد بعد برگشت ;))

خب مثکه نیست. یادداشت کنم

این معادل همون تو دبیرستان تو دستشویی بچه سقط کردن نیست؟ :-"

کلا زود به هیچکس اعتماد نکنید، بخصوص مسئولین

ما ثبت نام حضوری نداشتیم اصلا :-" و خب انقدر شلوغه که میتونی صرفا بگی خودم انجام میدم تموم شد زنگ میزنم بیاین دنبالم. کلا از همون اول سعی کنید مستقل باشید و کنترل زندگیتونو هرچند اندک به دست بگیرید

و خب خوابگاه ما دیر میومدیم زنگ نمی زد. صرفا اسمتو مینوشت و دلیل و مقدار تاخیرتو، از یه حدی بیشتر میشد میرفتی کمیته. ولی خب یبار همگی خواستیم بریم مسافرت خروج رو که ثبت کردیم و فهمید میخوای بریم مسافرت زنگ زد به پدر بچه ها.

موقع ثبت نام یسری شماره میدی که اگه چیزی بشه به اونا زنگ میزنن، اگه امکانش هست شماره ی اعضایی از خونوادت که کمتر حساس ترن رو بنویس. درکل یچیزی هست تحت عنوان کمیته انضباطی، مثلا اشتباهی انجام بدی میبرنت اونجا تهش تهعد میدی و اینا. تازه تو یسری مسایل خوابگاه باید چندبار مثلا تاخیر ذاشته باشی تا...

حراست دانشگاه واسه خانما معمولا به مانتو و اینا ممکنه گیر بده هنگام ورود، معمولا هم میخواد کارت چک کنه. در مواقعی ممکنه یکی یچیزی بگه بیان چک کنن، یجاهایی به نشستن پسر و دختر پیش هم گیر بدن.. کلا بعد یمدت میفهمی حراست کدوم در ایزی تره ازون ورود میکنی. حراست خوابگاه دخترا هم به سیگار و تاخیر ورود...

من بیشتر منظورم حرف بچه ها بود. در اون حالت تجربه ای نداشتم ولی معمولا بچه ها چیزی نمیگن ولی مسئولای خوابگاه(بخصوص اگه باهاشون لج باشی) ممکنه طعنه ای چیزی جلوی خانواده بزنن،بازم نمیدونم خیلی به ادم ها بستگی داره

بستگی داره، ما چون موقتا بخاطر کلاسای عملی میرفتیم هر کدوم تو اتاقایی که جای خالی داشت پخش شدیم.

خودت نذار که واست جریانی درست شه. غالبا بچه ها درک میکنن این اتفاق ها رو، به نظرات مخالفم اهمیتی نده. در کل هم که ترمای اول خیلی یسری تغییرای اساسی تو پوشش و قیافه رخ میده.

ترم یک هم اتاقیام ۲۷_۲۸ ساله بودن و هی منو میدیدن میگفتن وای احساس پیری میکنیم دهه هشتادیا وارد دانشگاه شدن :-"

خلاصه که ادم مثه خودتون پیدا میشه غوصه نخورید. ظرفاتونم بشورید :-"

خب این تعمدا میخواستن ازارت بدن، باید اتاقتو عوض میکردی.

این خیلی بده، واسه منم پیش اومده من سعی کردم یجایی خودم هم بخندم و واسم عادی باشه، یجاهایی هم خیلی جدی میگفتم که اینکارتون اذیتم میکنه و دیگه تکرارش نکیند

اگه تا الان با مال زیدش نکرده باشه :-"