پاسخ : شعر های من...از اولی تا....؟
اینم آخرین شعرم.....امیدوارم با نظراتون راهنمایی کنید....فقط میدونم که یکم طولانیه!
بی تو رویای شبای خیس بارونی من
تردید از نداشتن گرمی دستای تو بود
ترس از ثانیه هایی که شاید
حرفشون حس نبودن تو بود
بی تو اون ثانیه ها یی که گذشت
همشون ابر های چشمام می...
پاسخ : اولین شعری که گفتم....(نظر بدید و انتقاد و ... خوشحال
اینم شعر حس تلخ نبودنت.....گذاشتم این جا که همه شعرام تو یه تاپیک باشه....
ثانیه هام پر شده از حس تلخ نبودنت
حس تو غربت بودنم
حس شکیب بودنت
نمی دونم آخه چرا،موقعی که تو رو دیدم
دست و دلم لرزید و گفت
هیچکی و مثلت ندیدم
نمی دونم...
اینم یه شعر جدید از خودم..واسه این که خیلی دلم گرفته بود نوشتم ...
ثانیه هام پر شده از حس تلخ نبودنت
حس تو غربت بودنم
حس شکیب بودنت
نمی دونم آخه چرا،موقعی که تو رو دیدم
دست و دلم لرزید و گفت
هیچکی و مثلت ندیدم
نمی دونم چرا همش
آسمونم مشکی میشه
تا تو باشی آبی و
نباشی مهتابی میشه
خلاصه بعد...
پاسخ : کلوپ هواداران پرسپولیس
من می خواستم بگم ولی گفتم یه وقت به گلابی های بی جنبه بر نخوره....دلم واسشون سوخت....گفتم باختن بسه واسشون....نمک رو زخمشون نپاشم