پاسخ : حجامت !
در جواب کویـــن باید بگم که نه بیهوشی نداره ....فکر کنم تا حالا دست و پا تو با تیغ بریده باشی ....وقتی تیغ میبرهاصلا درد نداره....
در جواب pegah.nodet هم باید بگم که اصلا کبودی نداره ...حالا نمیدونم شما کجا دیدی ؟؟؟؟ :-? من که حجامت کرده بودم اصلا پشتم کبود نشده بود...فقط 3 تا رد...
پاسخ : حجامت !
با اجازتون من تجربه کردم... ;D ;;)
خب خیلی با خون دادن فرق داره ...
نمیدونم چجوری بگم ولی میگم ....تقریبا زیر گردن یه ناحیه ای هست که خون کثیف بدن اونجا جمع میشه ....با یه دستگاه که کارش مکشه این خونارو یه جا همون زیر گردن جمع میکنن بعد با یه وسیله ای شبیه تیغه البته تمیز تو اون...
پاسخ : سوتیها
معلم زیستمون میگه که بچه ها هدف من از دادن سوالات امتحانی سخت این نیست که شما رو ازار بدم ...
بعد یکی از بچه ها برگشت بلند گفت:پس خانوم مرض داریـــــــن؟؟؟؟!!!!!! :-w
:)) :)) :))اصلا کلاس منفجر شد....
پاسخ : خوردن سر کلاس... .
ما ردیف اخر میشینیم ...خیلی حال میده اصلا... :>
هر چی به ذهنتون برسه ما میخوریم تو کلاس...
مثلا پفک میگیریم بازش میکنیم میزاریم زمین بعد نوبت میزاریم یکی خم میشه میخوره اون یکی معلمو زیرنظر میگیره...
یادمه یه بار قرار گذاشتیم چند بسته چیپس خریدیم یکی از بچه هام ماست...
پاسخ : سوتیها
اقا چند وقت پیش خونه ی خالم اینا بودیم بعد پسر خالم که 6 سالشه و خیلیم شلوغه برگشت پرسید: گیسو من چه جوری بدنیا اومدم؟
داداشه منم برگشت گفت:بابات خر شد با مامانت ازدواج کرد ...مامانتم خر شد عاشق بابات شد بعد خر تو خر شد تو کره خر بدنیا اومدی
اصلا مجلس خورد بهم ...خالمو شوهرخالم...
پاسخ : سوتیها
یعنی فکر کنم سوتی از این بزرگتر نباشه... :)) :)) =)) =))
این کاغذیو که تو عکس میبینینو زدن بولتن در ورودی مدرسه...اگه فلشم دنبال کنیم میرسیم به ابدارخــــــــــــــــــــــــــــــــانه =)) =))
http://up7.iranblog.com/images/8v93kckbosy4smxlxz18.jpg
پاسخ : پَـــــ نه پَــــــ [کپی پیست ممنوع]
صببح داشتم به دستام کرم مرطوب کننده میزدم مامانم اومده میگه :داری کرم میزنی؟
پـــ نه پـــ خامه ست دیدم لبنیات بدنم کم شده گفتم بمالم به دستام از راه پوست جذب شه... :))
پاسخ : مشکلات دانش آموزان با کادر مدرسه
مشکل که فراوان داریم...خودمم نمیدونم چرا ؟؟؟ :-/ :-? (از بس که شلوغم)
من یه اخلاقی دارم اصلا حرف زورو نمیتونم قبول کنم واسه همینم همیشه با مسئولای مدرسه درگیرم...
هم اونا حال منو میگیرن هم من حال اونارو... ;))
فرض کنین پارسال نرفته بودم مدرسه ناظممون تو...
پاسخ : مسافرت
اقا رفته بودیم همدان ...رفتیم غار علیصدر ...
جلو ورودی غار یه پسر واستاده بود همش داد میزد :اش رشته...اش رشته
ماهم گفتیم بریم بخوریم ببینیم این اش رشته چه فرقی با بقیه داره
همین که شروع کرده بودیم به خوردن یه مگس به چه گندگی از توی اش بابام دراومد... :-& :-& :-& :-&
پا شدیم اومدیم...
پاسخ : تا حالا ضایع شدین؟
روز اول مدرسه بود منم واستاده بودم اول صف... B-) :>
بعد ناظممون به بچه های اولمون گفت برن کلاسشون ...مثل اینکه یه کلاس از اولا مونده بود منم که حواسم نبود قبل از اونا رفتم ;D....از پله ها رفتم بالا بعد پشت سرمو نگاه کردم دیدم فقط خودم اومدم ....یعنی دیگه ضایع شدم خفن...
پاسخ : سوتیها
دیروز یکی از بچه ها تو کلاس زبان خواست واسه شجاع یه جمله بسازه برگشت گفت:
رستم مرد شجاعی در کتاب سعدی است
معلممون یهو :o :o شد
=)) =)) :)) :))