جدی هیچی مثه خوب و منظم درس خوندن به ادم انگیزه نمیده
یه روز دوروز کنده بشین از درس جمع کردن حواستون خیلی سخت میشه چه برسه به اینکه مثلا یه هفته ول کنین و اینا
من اوایل خیلی روحیم گند بود و اینا اصن پر از شک بودم:)) البته حتی روز قبل کنکورم گفتم یه سال دیگه میمونم ولش:))
ولی اواخر که بیشتر و...
واسه خرخونی باید تمرکز داشته باشی و باید افکارت رو مرتب کنی
یادمه دوران کنکور هرلحظه تو فکر این بودم فلان چیز رو چجوری بخونم یا باید فلان کار رو بکنم یا فلان تست چجوری بود و اینا..تلگرام نداشتم ارتباطاتم محدود بود و به همین خاطر ذهنم ۸۰ درصد درگیر درس بود.
دانشجو که شدم ارتباطات گسترده شد حواشی...
چرا داستان کوتاه نمیخونین؟؟داستان کوتاه هم کوتاهه:-" هم میشه اخر هفته راجع بهش بحث کرد و اسپویل نمیشه خیلی و خب خیلی از بهترین اثار ادبی جهان هم تو قالب داستان کوتاهن..
من خودم یکی از کتابای الیس مونرو(زندگی عزیز) یا مثلا مجموعه داستانهای چخوف رو پیشنهاد میکنم:D
من متوجه چیزی که گفتی نشدم ولی یه سری قوانین داره..مثلا رشته ها چندتا کلاسن و بسته به اینکه رشته مبدا و مقصد چیه شرایط خاص داره مثه معدل و تعداد واحدای پاس شده و..
و خب من دیدم که مثلا از مهندسی نساجی و متالورژی اومدن کامپیوتر و اینا قطعا رتبه بسیار بالایی داشتن:-"
از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم از هاروکی موراکامی..
اسمش یه اقتباس باحاله از داستان کوتاه کارور(از عشق که حرف میزنیم از چه حرف میزنیم)..و خب راجع به دویدنه جدی!!
و خب واقعا خوشم اومده ازش:-"
"فقط میدوم.دویدن در خلا.شاید هم بتوان انرا طوری دیگر مطرح کرد:میدوم تا خلئی را به دست آورم."
خب در مورد شهر که من خودمم خیلی به مشهد نزدیکتر بودم و برام واقعا راحتتر بود که اونجا باشم ولی خب تهران رو ترجیح میدادن و حالا فعلا که راضیم:))
و خب درمورد دانشگاه فعلا نمیتونم خیلی نظر بدم چون تجربم خیلی کمه در حال حاضر ولی خب برای کنکور همه چیزتو باید بذاری حالا چه فقط شریف بخوای یا هرجای...
خب من خودم امسال امیرکبیر قبول شدم و یه ترم گذروندم تقریبا و خب چیز خیلی کمی که دریافتم رو میگم:
اولا که به کلاسای دانشگاه اصلا نمیشه تکیه کرد و درواقع چیزی یاد نمیگیری(البته استاد مبانی کامپیوتر ما افتضاح بود و استاد دیگه خیلی خیلی بهتر بود) من خودم اندک چیزایی که یاد گرفتم یا با کمک سال بالایی...